پاسخ‌های Sm (٨٧٣)

امرداد  به چم  نامیرا  و جاوید است خلاف مرداد الف نشانه نفی است در واژه هو به چم خوب و آهو به چم ناخوب الف نشانه نفی است

درود اوصیا جمع وصی است

۱.دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم ،افرینش ادبی،۲. دوستان ، فردا كلاس ادبيات ديرتر شروع مي شود .ایجاد ارتباط و هدف انتقال خبر  است.

صورت پایه شکوفه و پسوند« ها» که نشانه جمع است تصریف

آنگونه  افتادیم که نمیتوانیم برخیزیم یا توان  بلند شدن نداریم

همین عالم است عالم ماده

درود حرف «ی  » است.

فکر میکنم پرورش دهندگان،تربیت کنندگان ،،مربیان باشد

هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست  #نه هر که سر بتراشد قلندری داند میگو ید سر تراشیدن از آیین قلندران  است  که در برابر دوری و پرهیز  از هر  صفت مذموم و ناپسند   تار مویی از سر  می سترند و  نمیشود تنها با تراشیدن مو قلندر شد 

از عالم نیستی به عالم هستی آمدن ،متولد شدن

ناسازگاری دوچیز یا دو کس باهم

مسیحی یا نصرانی ،،عابد و روحانی  نصرانی

درود  برداشت  جناب باقری در باره ریشه اتفاق  که البته بسی آزموده تر از بنده در  گفتار  عربی هستن  درست مینماید  رأی من بر این است که اتفاق در بنیاد اوتفاق بوده که بر ...

قید مختص ،،و از لحاظ مفهوم  قید  تصدیق و تاکید باید باشد

میگوید از جنس  نرینه «مردان و پسران»هر کس  قامتش به اندازه تازیانه و بلند تر از بلندی  تازیانه بود کشتند منظور کسانی است که توان جنگیدن داشتن  

بی شک خداوند است  که همه از او و نیازمند اوست و او از همه بی نیاز

بی شک    لازمه زندگی کردن در اکنون خرسندی   از داشته ها و پذیرش آنچه پیش می  آید   باشد   که  بسی  بیگانه است با مردمان این روزگار ،،فکر میکنم   فقط دیوانگان صاحب متاعی چنین  طرفه و قیمتی  باشند.

خیلی ساده افتاب به گور همه ما  خواهد تابید 

دومی ندارد یا درگاه دیگری چون درگاه تو وجود ندارد 

آدام اسمیت خیلی هم نامیست  

به معنی گناه است

منظور همین دنیاست و دانه خیرات کار نیکوست میگوید در این  دنیا بجز     کار نیکو انجام نداد

میخانه جایگاه فراموشی و از یاد بردن غم است

منظور دوران روزگار و سرنوشت است

در نومیدی نا آگاه دری رو کوفتن به امید گشایش

درود تا آنجا که من میدانم   در استعاره اشکار بجز مشبه به تمام ارکان تشبیه حذف شده

درود ،دراشتقاق کبیر مشتقات از لحاظ معنی و حروف اصلی یکیست   وتفاوت در جابجایی حروف اصلی تشکیل دهنده است  مثل یأس و آیس اشتقاق اکبر رو هم داریم که  در معنا یکی ست ولی یکی از حروف اصلی با هم متفاوت است و مربوط به زبان عربیست  اون مثالی که دوستمون در باره اشتقاق کبیر گفتن  جناس تام  یا جناس ناقص در جنبشهاست  که در ظاهر یکسان و در معنی متفاوت هستند.

زیرک هستی یا کمی زیرک هستی 

از حی  به چم زنده   است    و برای فهم بهتر ، داستان خضر و الیاس رو درباره آب حیات بخونید

مینروا باید باشد 

سرگرانی،گستاخی ،بی پروایی،برتنی،ناز

در انگلیس باید باشد

فکر کنم منظور شما دربی یا شهرآورد باشد

درود برابر انسان باید    باید حیوان  باشد

البته منظور از  نامه میتواند دفتر عمر و زندگانی هم باشد  ولی حرف مبهم با توجه به  ابیات  دیگر همان قدر جوانیست که وقتی به پیری میرسیم میفهمیم

نامه استعاره از دوران پیری   است میگوید در دفتر پیری حرفی ناخوانا و غیر قابل فهم است   و آن قدر  دوره جوانی است که تا به پیری و ناتوانی نرسی نمیدانی

مرغ زیبا استعاره از جوانی و خانه استخوانی استعاره از کالبد و بدن است.میگوید جوانی چون مرغیست که برای همیشه در قفس تن نمی ماند پس قدر ش   را بدان

خاطرات شب بر دیوار شب هولناکم صدای دوست داشتنی‌ات را و نام دوست داشتنی‌ات را سوسنی رسم کردم از کرانه دریای‌مان و موج خوابزده‌ای که بر ماسه‌های بی‌خوابی طولانی‌اش از ابرها به انتظار شوالیه‌ی ماه نشسته است صدای دوست داشتنی‌ات را رسم کردم و نام دوست داشتنی‌ات جوانه‌ای از جنس نسیم که به دوزخ صحرای عزلت و شب هولناکم روشنا می‌بخشد

بزک کردن به چم آراستن ، راست کردن ،پوشیدن ،یکنواخت کردن ،دگر گونی و...پوشیدن  زشتی و آهو از چهره،رای من بر این است که بزک کردن خنده،به شیوه و به هنگام خندیدن باشد،

درود  سخت،دشوار،پیچیده