پیشنهادهای فریده اسدی (٦٥)
دوستان، چرا یک معنا که توسط دوستی نوشته شده، باز تکرار می کنید؟ لطفا فقط معانی جدیدی که به ذهن خودتان خطور میکند، بنویسید
oriented - گرا مانند: action - oriented عمل گرا text - oriented متن گرا goal - oriented هدف گرا success - oriented موفقیت گرا object - oriented شیءگرا
connotation: دلالت ضمنی denotation : دلالت صریح ( در علوم اجتماعی و نشانه شناسی )
راستیآزمایی
طبیعت گرایانه
محفظه - جایگاه - جای چیزی
توجیه کردن - توضیح دادن - به حساب آوردن
میم: لطیفه های اینترنتی
بنیادین - پایه ای
مطلب ارسالی یا پست ( درشبکه های اجتماعی )
denotation : دلالت صریح connotation: دلالت ضمنی ( در علوم اجتماعی و نشانه شناسی )
ماجرا
دلالت کردن
ردشدگی - تکذیب
محسوب شدن، به حساب آمدن
کاستی - افول - تنزل
هنجارسازی - عادی سازی
نت نویسی ( موسیقی )
کارآیی
رؤیاپردازی رؤیاپردازی کردن
catch گرفتار کردن دچار شدن به مبتلاشدن به ( بیماری ) to be caught گرفتار شدن
insofar as تا جایی که - تا حدی که
take out of: خارج کردن از مثال: they can "take" the decision "out of" the hands of the respondent . . . . . "از " دست پاسخ دهندگان "خارج کنند"
ویدئوی کوچک ضبط شده
نظریه پردازی
فنآوری سازی، فنآورانه سازی
تحقق یافتن - ثابت کردن
intertextual: بینامتنی intertextuality: بینامتنیت
فردی سازی
fashion ساختن refashion تعمیرکردن - بازسازی کردن
برچیدن برداشتن برگزیدن
سازگار بودن - تناسب داشتن
host ( n ) : میزبان host ( v ) : میزبانی کردن
reading: مطالعه readings: مطالعات Further readings: مطالعات بیشتر
در صدد بودن
readings: مطالعات Further readings: مطالعات بیشتر
فردی زدایی
جای گذاری، جاسازی
facilitated صفت مفعولی است: تسهیل شده
in a matter of days طی چند روز
deploy: پخش کردن انتشار دادن ارسال گسترده to deploy questionnaires via the Internet ارسال ( انتشار و پخش کردن ) پرسشنامه ها از طریق اینترنت
تخصیص - اختصاص دادن
به کارگیری - ایجاد
غربال گری
سفارشی شده
Interactivity : تعاملی بودن Interactive: تعاملی Interaction: تعامل
مسیر ( n ) تعیین مسیر کردن ( v )
متعدد
امکان پذیری امکان
بعدی - پیش رو