پیشنهادهای فریده اسدی (٧٣)
دوستان، چرا یک معنا که توسط دوستی نوشته شده، باز تکرار می کنید؟ لطفا فقط معانی جدیدی که به ذهن خودتان خطور میکند، بنویسید
oriented - گرا مانند: action - oriented عمل گرا text - oriented متن گرا goal - oriented هدف گرا success - oriented موفقیت گرا object - oriented شیءگرا
connotation: دلالت ضمنی denotation : دلالت صریح ( در علوم اجتماعی و نشانه شناسی )
راستیآزمایی
طبیعت گرایانه
denotation : دلالت صریح connotation: دلالت ضمنی ( در علوم اجتماعی و نشانه شناسی )
محفظه - جایگاه - جای چیزی
دلالت کردن
مطلب ارسالی یا پست ( درشبکه های اجتماعی )
توجیه کردن - توضیح دادن - به حساب آوردن
بنیادین - پایه ای
میم: لطیفه های اینترنتی
ماجرا
ردشدگی - تکذیب
محسوب شدن، به حساب آمدن
کاستی - افول - تنزل
نظریه پردازی
رؤیاپردازی رؤیاپردازی کردن
هنجارسازی - عادی سازی
insofar as تا جایی که - تا حدی که
کارآیی
ویدئوی کوچک ضبط شده
نت نویسی ( موسیقی )
catch گرفتار کردن دچار شدن به مبتلاشدن به ( بیماری ) to be caught گرفتار شدن
take out of: خارج کردن از مثال: they can "take" the decision "out of" the hands of the respondent . . . . . "از " دست پاسخ دهندگان "خارج کنند"
فنآوری سازی، فنآورانه سازی
intertextual: بینامتنی intertextuality: بینامتنیت
تحقق یافتن - ثابت کردن
host ( n ) : میزبان host ( v ) : میزبانی کردن
در صدد بودن
فردی سازی
fashion ساختن refashion تعمیرکردن - بازسازی کردن
جای گذاری، جاسازی
برچیدن برداشتن برگزیدن
سازگار بودن - تناسب داشتن
readings: مطالعات Further readings: مطالعات بیشتر
reading: مطالعه readings: مطالعات Further readings: مطالعات بیشتر
فردی زدایی
facilitated صفت مفعولی است: تسهیل شده
تخصیص - اختصاص دادن
مسیر ( n ) تعیین مسیر کردن ( v )
Interactivity : تعاملی بودن Interactive: تعاملی Interaction: تعامل
سفارشی شده
deploy: پخش کردن انتشار دادن ارسال گسترده to deploy questionnaires via the Internet ارسال ( انتشار و پخش کردن ) پرسشنامه ها از طریق اینترنت
امکان پذیری امکان
in a matter of days طی چند روز
غربال گری
به کارگیری - ایجاد
طرح واره
متعدد