پیشنهادهای علی اکبر منصوری گندمانی (١,٣٠٦)
هر یکساعت در میان، هر دو ساعت یکبار،
یک ماه در میان، هر دو ماه یکبار،
هر دو هفته یکبار، یا یک هفته در میان
بی عیب و نقص، بدون انتقاد، کامل و بدون کم وکاست
من را کامل گرفتار خودت کردی، منو کاملا عاشق خودت کردی ، خوب منو تور کردی!
اینجا bad ، بیشتر برای تاکید بکار رفته و معنی مثبت دارد به معنی بدجور، بدجوری ) بدجوری من را گرفتار خودت کردی، بدجور منو عاشق خودت کردی، بدجوری منو ت ...
منظور من را اشتباه برداشت کردی، منظور من را بد فهمیدی ( با این عبارت You got me bad ، خیلی فرق دارد با آنکه تو زبان فارسی شاید مترادف به نظر برسند ول ...
منظور من را اشتباه برداشت نکن، Don't get me wrong, I'd love to come with you but I have to go to work منظور منو اشتباه برداشت نکن ( بد برداشت نکن ...
شمالی، خدای شمالی ( افسانه یونانی ) الهه باد شمال مثلا aurora borealis شفق قطبی، شفق شمالی، نور یا فجر شمالی
خیابان گیر، مقداری یا تعدادی از افراد یا چیزی که خیابان میتواند دربرگیرد!
دیوانه شدن، go crazy
قایق سواری! I'd like to take you for a ferry ride after lunch میخوام بعد از ناهار تو رو ببرم قایق سواری! ( Ferry ride یک عبارت قدیمی بوده و امروزه ز ...
قایق، کشتی کوچک! Ferry ride یعنی قایق سواری!
رفتن برای یک پیاده روی طولانی و لذت بخش ( معمولا با عشقت یا همسرت که هدف بیشتر صحبت کردن و لذت بردن است تا سایر علل مثل ورزش ) let's go for a long wa ...
فضای رومانتیک یا عاشقانه که توسط نور شمع ایجاد شده است. When I came home, there was a candlelit dinner on the table وقتی اومدم به خونه، یک شام رومانت ...
شام رومانتیک، منظور یک وعده شام که در یک فضای کاملا رومانتیک صرف شود و این فضای رومانتیک توسط نور شمع یا شمع ها ایجاد شده، a candlelit dinner for two ...
در پول غلت زدن، ثروتمند بودن،
کم ارتفاع، کوتاه قد، سطح پایین
سرتاپای عاشق شدن، کاملا عاشق شدن، he's head over heels in love with Mariah او سرتاپای عاشق ماریاست!
نگاه به نیمه پر لیوان، جنبه های مثبت قضیه را دیدن، خوش بینانه نگاه کردن، با دید مثبت به قضیه نگاه کردن، looking on the bright side, though, things ma ...
حاضر شدن یا آماده شدن برای کسی یا چیزی، مثال I geared myself up for Sarah , who was coming here to see me من خودم را برای سارا که داشت برای دیدن من م ...
قادر بودن به تحمل مقدار محدودی از ناراحتی ها یا نا خوشی ها مثلا He's able to take just so much او فقط تا اندازه ای ظرفیت تحمل ناراحتی را دارد!
Only so much یا only so many یا just so much یا just so many همگی به این معنا هستند که برای هر چیزی ظرفیتی یا محدودیتی هست مثلا I'm able to take just ...
صفت ) دست ساز، هنر دست، with a handcrafted engine با یک موتور دست ساز، با یک موتور ساخت هنر دست!
مارمایت، یک چاشنی تند انگلیسی درست شده از خمیر ترش که حاوی ویتامین های B و اسید فولیک بوده و اولین بار در سال 1902 در انگلستان تولید شد و امروزه طرفد ...
1 - محاصره شده، احاطه شده، تحت محاصره 2 - عاجز، مستأصل،
روشن پوست، سفید پوست، ( در مقابل سیاهپوست )
1 - پول کم آوردن، بی پول شدن، پول نداشتن I am short of cash now من فعلا پول ندارم 2 - بی پول، دست خالی
1 - اضافه کردن به درآمد، جبران کردن کاستی های درآمد، تکمیل درآمد ( ناقص ) 2 - دوام آوردن با درآمد ناقص، با پول بخر و نمیر زندگی کردن، با مشقت زندگی ک ...
کم کردن، کاهش دادن
1 - پرسه زدن با، گشتن با، to roll with someone با کسی گشتن یا پرسه زدن 2 - سازگار شدن با ( شرایط دشوار ) ، کنار آمدن، آداپته شدن با . . . ، آداپته ...
به هنگام spooning ( بصورت بغل کرده در کنار هم خوابیدن ) شخصی که ( معمولا زن ها ) پشتش به همخوابه بوده و توسط big spoon در بغل گرفته شده باشد را littl ...
هنگام خوابیدن دو نفر در کنار هم ( معمولا زن و شوهر ) big spoon یک اصطلاحی است که برای آن شخصی ( معمولا مرد ها ) که از پشت، همخوابه خود را در بغل میگی ...
بصورت بغل کرده در کنار هم خوابیدن
کسی را خواب کردن، کسی را خواباندن ( مثلا با لالایی، دارو ، داستان خواندن و. . . )
( این عبارت برای موقعی استفاده می شود که فرد گوینده برای آنچه می گوید کاملا مطمئن است ) ، مطمئنا میتوان گفت، یقینا می شود گفت، بخوبی میتوان گفت،
آبنبات یا شکلات های شمش مانند، شکلات یا آبنبات مکعب مستطیلی که حاوی دانه های فندق، بادام و. . . میباشد، شکلات تخته ای ( candy شکلات هم معنی میشود ) ، ...
اذیت نمی شوید اگر ، اشکالی ندارد اگر ( البته تن صدا و نحوه گفتن آن بیشتر حالت سوالی یا درخواست گونه می باشد، مثلا میگویید اشکالی ندارد اگر من لامپ را ...
ترجمه لغت به لغت آن زیاد برای ما فارسی زبان ها آشنا و رایج نیست، ولی در کل به عنوان تقاضای محترمانه یا رسمی برای انجام کاری است. بهترین واژه ها شاید ...
پیش پرده
بعضی وقتها، معنای ill یا همان ناخوش و رنگ پریده میدهد، مثال: Oh no, you look green today اوه، نه! امروز ناخوش احوال و رنگ پریده به نظر میایی!
یک قیافه معمولی، یک قیافه متوسط ( نه زشت نه زیبا )
اهمیت دادن، علاقه نشان دادن ( بیشتر در حالت منفی کاربرد دارد ) مثال I don't give a hoot about what they say من به آنچه که آنها میگویند اهمیتی نمی ده ...
گلیم خود را از آب کشیدن! I tried to fend for myself سعی کردم گلیمم را خودم از آب بکشم!
کلاسور
پختن بر روی اجاق گاز ( فرق بین bake و cook اینست که cook یک اصطلاح کلی برای پخت و پز هست که البته شامل bake هم نوعی از طبخ غذا است می باشد، انواع مخت ...
این جا و آنجا حمل کردن ( کسی یا چیزی ) ، با خود این ور و اون ور بردن
از بیراهه رفتن، از کمربندی رفتن، از جاده فرعی رفتن، مترادف made a detour مثال: let's take a detour to avoid the traffic jam بیا تا از کمربندی بریم ...
از بیراهه رفتن، از جاده فرعی رفتن، از کمربندی رفتن ، مترادف take a detour مثال: we made a detour to avoid the town centre ما بخاطر اجتناب از مرکز ...
مدیون بودن، بدهکار بودن، متعهد ( در قبال چیزی ) بودن، مکلف بودن