پیشنهادهای علی اکبر منصوری گندمانی (١,٣٠٦)
از هرروز سریعتر بدو ، سریعتر از هرروز بدو
دکلمه کردن شعر، شعر را دکلمه کردن I can recite poetry من می توانم شعر دکلمه کنم
واضح است، مسلم است
افشاندن، پاشیدن
جنگل بتنی، که ساختمان های یک شهر یا منطقه ای بسان درختان یک جنگل سر به فلک کشیده اند و بجای فضای سبز یک فضای خاکستری ناخوشایند بوجود آورد اند.
کسی را فهمیدن، کسی را تأیید کردن،
1 - کسی را با ماشین به جایی بردن البته در این کاربرد اول میتوان از ride هم استفاده کرد Please give me a lift home Or Please give me a ride home لط ...
کسی را با ماشین به جایی بردن، البته بجای ride میتوان از lift هم استفاده کرد Can you give me a ride to work میتونی منو با ماشین برسونی سرکار? It's ...
کسی را فریب دادن، کسی را اغفال کردن!
شیرین زبونی کردن، مخ زدن، دلربایی کردن، اغفال کردن
از کار بیکار کردن کسی، اخراج شدن your stupidity got me the sack , حماقت تو منو از کار بیکار کرد. I got the sack because of your stupidity من بخاط ...
کسی را به رختخواب بردن ( برای س. ک. س ) ( توجه داشته باشیدبا اصطلاح Get someone the sack اشتباه گرفته نشود )
خود را به ندانستن زدن، خود را به نفهمی و حماقت زدن Don't play dumb with me - I know you took the money خودت را به نفهمی نزن! - من میدونم که تو پول ...
با کسی راه آمدن، تحمل کردن، صبوری کردن ، مثال I always bear with him من همیشه باهاش راه میام، همیشه باهاش صبوری می کنم
با کسی تسویه کردن، از کسی انتقام گرفتن، با کسی مقابله به مثل کردن،
بازیکن یک تیم که بیش از اندازه تکروی میکند، تکروی کردن he hogs the ball او خیلی تکروی میکند
اصطلاحی است که برای مواقعی که شما با چیزی موافق هستید بکار برده میشود، به معنی ، اوکی، باشه، حله، موافقم، مشابه آن that's a deal هم به همین معناست!
1 - دارد دیرم می شود 2 - دیر می رسم، با تاخیر می آیم، ( این اصطلاح دو تا کاربرد دارد ) مثال برای 1، I have to go , I'm running late باید بروم دارد دی ...
در حال کم شدن چیزی، در حال تمام شدن ( البته فرقش با running out of اینه که اون مقدار باقیمانده بیشتر از موقعی هست که اصطلاح running out بکار برده شود ...
کسی را در جریان گذاشتن، چیزی را به کسی خبر دادن، I just wanted to give you all a heads up that I am running late من فقط خواستم به همتون خبر بدم که دی ...
طول کشیدن ( چیزی بیش از آنچه که برنامه ریزی شده بود ) مثال Sorry I’m late, the meeting ran over. متاسفم که دیر کردم، جلسه طول کشید!
تقاضا کردن، احضار کردن چیزی یا کسی بصورت قانونی، طلب کردن
صندوق امانات بانک ( همچنین به safety deposit box هم معروف است )
یا safe deposit box صندوق امانات بانک!
حاوی مقدار زیادی از چیزی بودن، پوشیده شده با مقدار زیادی از چیزی، شامل چیزی خاص به مقدار زیاد بودن
هیجان را تحریک کن، آشوب را زیاد کن، اغتشاش کنید، هیجانات را برانگیزید
دوباره شروع شد! مثال Oh Jeez, Here we go again ای وای! دوباره شروع شد! یا ( یا خدا! بازم شروع شد! ) این عبارت بیشتر در مواقعی بکار برده میشود که شخص ...
شوخی را متوقف کردن، جک گفتن را تمام کردن if I were you I would drop the humour اگر بجای تو بودم شوخی کردن را تموم میکردم
به خیلی پر سر و صدا بودن منتهی می شود
کارت شناسایی مخصوص پرستاران، دکتر و سایر پرسنل درمانی که در زبان ما به اتیکت معروف است
1 - کار کردن در پتانسیل کامل یا حداکثر کارایی 2 - کارکرد در سطح مورد انتظار 3 - در جریان بودن، کاملا مطلع، اپ تو دیت یا بروز بودن ، ماهر و حرفه ای بو ...
ساعات زیادی نگذشته بود
نه تا وقتی که، نه قبل از اینکه، نه تا آن موقع! مثال: when you finish your homework you can go outside but not until then وقتی تکالیفت رو تموم کردی ...
بد شانسی، what rotten luck چه شانس بدی یا چه بدشانسی ای how unfortunate چقدر بدشانس!
گردشگری فاجعه یا disaster tourism این اصطلاح موقعی بکار برده میشود که ازدحام مردم صورت میگیرد تا مرتب سرک بکشند ( گردن دراز کنند ) تا ببینند چه خبره، ...
کمی جلوتر، there is a gas station up ahead یک پمپ بنزین کمی جلوتر هست، /وجود دارد!
این اصطلاح بیشتر در مواقعی که میخواهند خبر بدی به کسی بدهند بکار برده میشود و یعنی : متنفرم از این که من اولین کسی هستم که این خبر ( بد ) را بهت میده ...
چیزی را به کسی اطلاع دادن، خبر چیزی را به کسی دادن ( معمولا خبر بد، اخبار حوادث و اتفاقات بد ) I hate to break it to you but your father died متنفر ...
متوقف شدن ( توسط پلیس راه معمولا، بخاطر ارتکاب جرم حین رانندگی ) خود عبارت pull over یعنی ماشین را به کنار جاده کشیدن و متوقف شدن I got pulled over b ...
کجا میخواهی بروی? مقصدت کجاست? به کدوم سمت میروید? ( بیشتر راننده تاکسی ها این اصطلاح را بکار می برند ، تا متوجه شوند که مسافر شون کجا میخواهد برود ) ...
یک یافته غیرمعمول با توجه به. . . ، یک کشف غیرمعمول با در نظر گرفتن اینکه . . . ،
یک یافته غیرمعمول، یک کشف غیرمعمول
عامیانه ) اشتیاق فراوان داشتن، enthusiastic، keen, علاقه مند، ( بیشتر این نوع علاقه در مورد اشیاء بیجان است مثل ماشین و. . . I am sold on this beauti ...
علاقه مند بودن به، مشتاق بودن، خاطرخواه بودن ( بیشتر در مورد اشیاء بکار می رود نه انسان ها ) I am sold on that idea من عاشق اون ایده ام،
علاقه شدید به چیزی داشتن، مشتاق چیزی بودن، علاقمند به چیزی بودن، I am sold on this car من به این ماشین علاقه دارم، خاطرخواه این ماشینم!
اشتباهات، ناکامی های کسی را مرتب به رخش کشیدن! ناکارآمدی کسی را مرتبا به روی کسی آوردن ( به منظور تنبیه یا تحقیر آن فرد ) ok, I got wrong but, don't ...
Informal ) ناکامی های کسی را به رخش کشیدن ( به منظور تنبیه یا تحقیر او ) they rubbed his nose in it آنها ناکامی ها و اشتباه هاتش را به رخش کشیدند!
به رخ کشیدن ( چیزی که فرد با یادآوری آن احساس شرمندگی کند یا تحقیر شود ، مثل اشتباهاتی که در گذشته انجام داده یا مثلا بی پولی و. . . ) I know I mad ...
حداکثر افزایش مجاز قیمت روزانه ای سهام فردی، سقف افزایش
حداکثر کاهش مجاز قیمت روزانه ای سهام ، سقف کاهش