پیشنهادهای علی هادی (٢٢٣)
غرق خوشحالی شدن
برای آن ارزش زیادی قائل هستم
حال و هوای معنوی
یک صف
به صورت فعل یکی از معانی اش خصوصا در انگلیسی آمریکایی؛ همکاری و کار کردن با دیگران است
ارتباط، اتصال
کمی نسبت به دیگران بهتر بودن، مزیت داشتن به دیگران
کلی چیزهای سرگرم کننده
تعداد زیادی از مردم، جمعیت زیاد
فردی که تمیزی دوست دارد
رنگ ارغوانی
به کیکی که با میوه خشک یا تازه درست می شود و آن میتواند انگور، کشمش، آلو، پوست پرتقال و . . . باشد.
خرد کردن ( مواد غذایی در آشپزی )
برام اتفاق افتاده . . .
به شدت جذاب به طوری که در مقابل آن نمیتوان مقاومت نمود
به اتمام رساندن به موقع کاری we are hoping to meet the July deadline ما امیدوار جولای کار را به اتمام برسانیم
هزینه برتر، گران تر
در مورد وسایل نقلیه به معنی آمد وشد کردن، رفت و آمد داشتن Buses plying in the city اتوبوس های در حال رفت و آمد در شهر
عکس سلفی I love selfies من عاشق عکس سلفی هستم
شکوفه زدن
روی پای خود بودن
کلی چیز I learnt a great deal from her من کلی چیز از او یاد گرفتم.
ایام خوش و لذت بخش
مهارت در باغبانی داشتن
مخالف well - made چیز بی کیفیت و بدساخت
استعاره از بارقه های امید ( بذر امید )
استعاره از نتیجه بخش بودن تلاش ها
استعاره از بودن یک رابطه دوستی در شاداب ترین حالات ممکن
استعاره از بودن یک رابطه عشقی در شاداب ترین حالات ممکن
استعاره از مشکلی بغرنج، پیچیده و گاه خطرناک
استعاره از شروع سختی را پشت سر گذاشتن
استعاره از شروع جنجال و مشاجره
استعاره از ایجاد اشتیاق کردن
استعاره از ایجاد علاقه کردن
استعاره از کوره در رفتن و عصبی شدن
استعاره از انسانی که زود جوش می آورد و عصبی میشود
گفتگوی جنجالی
استعاره از حرکت گروه کمی از مردم
استعاره از حرکت گروهی تعداد زیادی از مردم
استعاره از حرکت گروهی تعداد زیادی از مردم
استعاره از ادامه دار بودن و روبه پیشرفت بودن گفتگو
استعاره از پیشرفت سریع ایده ها
استعاره از ایام ناخوشی و پر از مشکل و دردسر
استعاره از ایام ناخوشی و پر از مشکل و دردسر
چشم هاش غم یا عصبانیت را نشان میدهد
صورتش غم یا عصبانیت را نشان میدهد
حال و هوای خود یا کسی را بهتر و شادتر کردن ( تغییر وضعیت از حالتی گرفته و غمگین به حالتی شاداب تر )
برق خوشحالی را در چشم ها دیدن
برق خوشحالی و شادی در چشمها
علایم خوشحالی و شادی در صورت
حرف های خوب زدن
ارزیابی و نقد مثبت
کوتاه آمدن
حمایت پرشور و قوی
احترام و تحسین به کسی داشتن
موافقت از روی بی میلی و اکراه
پاسخ انتقاد را دادن
تعریف و تایید وحمایت کردن ( در برابر انتقاد کردن )
موافق و اوکی بودن
انتقاد تند وتیز
مورد علاقه ترین
هوادار همیشگی
اثبات کردن ادعا
قضاوت منطقی
مجدد فکر کردن دو دل بودن ( در مورد تصمیمات گذشته )
مردد ماندن
تصمیم الله بختکی!! و شانسی
مسئله ای را به طور جامع و عمیق مورد بحث قراردادن
به حس درونى خود اعتماد کردن
تمام جوانب را در نظر گرفتن
شک آزار دهنده و مداوم
شک آزار دهنده و مداوم
شک آزار دهنده و مداوم
ایجاد مفروضات ( منظور از فرض کردن مفروضات پایه ای و بنیادی است که اساس جهان بینی ما رو تشکیل میدهد و بعدا منجر به نتیجه گیری ها غلط یا صحیح می شود )
اعتقاد کورکورانه
قضاوت کسی را تحت تاثیر قرار دادن
باور قوی
اعتقاد استوار
تحمل نظر مخالف را داشتن
جر وبحث شدید
به توافق رسیدن
کاملا نظرات متفاوتی داشتن
if you agree with part of the person’s opinion موافقت با بخش هایی از صحبت ها یا ایده های دیگران ( تا حدودی موافق بودن )
از صمیم قلب موافق بودن
خانه ی جن زده
خاطره دردناک
شلوغ کاری کردن، خرابکاری کردن، کثیف کردن، گند زدن
تاثیر منفی
تاثیر حداقلی
تاثیر حداقلی
تاثیرات بدیهی و روشن
تاثیرات مبهم
علت پنهانی و نهفته
ورشکست شد
کاملا نادرست و بی اعتبار
عملی با عواقب ناخوشایند
شکست بزرگ
در مورد افراد موجب پیشرفت و شکوفایی شدن
برخوردار و بهره مند شدن So far, the program has enjoyed modest success تا کنون برنامه از موفقیت نرمالی بهره مند است.
موفقیت نسبتا کوچک
مهمترین دستاورد، بزرگترین دستاورد
موفقیت بی نظیر
به نتیجه رساندن موفقیت آمیز
ترجمه در لحظه ( بی درنگ )
روحیه کاری
بی فرجام
تغییرات نهایی را اعمال کردن
شروع از صفر ( خصوصا برای افراد یا شرکت های موفق که خود ساخته هستد و به قول معروف از صفر شروع کرده اند )
شروع از صفر ( خصوصا برای افراد یا شرکت های موفق که خود ساخته هستد و به قول معروف از صفر شروع کرده اند )
شروع افتضاح
اظهار نظر طعنه آمیز با نیش و کنایه
جوک تعریف کردن
وقفه در گفتگو
موضوعات حساس
مسیحی شدن
اصلاح کردن ( غیر رسمی )
a private house offering accommodation to paying guests خانه شخصی جهت اجاره به مسافرین
داروخانه ( انگلیسی استرالیایی )
داروخانه ( انگلیسی بریتیش )
داروخانه ( انگلیسی امریکایی )
پیاده روی تفریحی و آهسته
به یکباره افزایش سرعت دادن
هر وسیله ای که برای ثبت جریمه سرعت غیر مجاز به کار رود ( دوربین ها ، پلیس های نامحسوس و . . . )
سرعت بالا و بیش از حد مجاز خصوصا در رانندگی
راه حل a speedy resolution to the problem. یک راه حل سریع برای مسئله
از جمعیتِ
شدید و چشمگیر dramatic drop کاهش چشمگیر
از پس چیزی بر آمدن، با موفقیت کاری را انجام دادن we will get through this together. ما با هم از پس این بر خواهیم آمد.
بی مزه
چیزی ( مزه ای ) که به تدریج به آن علاقمند میشویم
مترادف با subtle flavour
ملایم برای طعم
از طعم چیزی لذت بردن
مزه عجیب و غیر معمولی دارد ( بار معنایی منفی دارد )
در مورد طعم و مزه میتوان گفت مزه افتضاح و حال به همزن
نامه ای که تمبر درجه یک دارد فردای ارسال به گیرنده می رسد
بسته ( بریتیش ) معادل package در امریکن
افزایش اعتبار دادن تلفن همراه
دستشویی ( بریتیش )
بوی تند و زننده
بوی ماندگار
بوی نم
بوی گند
بویی که مدت ها میماند
بوی تند، بوی سوختن
غذا یا بویی که آب دهن را راه می اندازد یعنی وسوسه انگیز و دلپذیر است
پخش شدن و پیچیدن بو
بوی خاص
بوی خاص
بوی شدید
بوی ملایم
بوی عرق بدن
بوی تهوع آور و زننده
بوی تعفن
در مورد مواد غذایی ( شامل مقادیر زیادی کره، خامه یا تخم مرغ هست که خیلی راحت به شما احساس سیری دست می دهد )
نوعی ادویه به نام کاری
منویی گلچین شده از منوی اصلی یک رستوران که تمام غذاهای داخل آن یک قیمت می باشد. ( هر کدومو انتخاب کنی یک غذا مثلا با یک نوشیدنی پنج دلار )
بریتیش ها به صورتحساب مثلا صورتحساب رستوران می گویند در مقابل امریکن ها check میگویند.
بریتیش ها به پیش غذا میگویند در مقابل امریکن ها appetizer میگویند
امریکن ها به غذای اصلی در وعده شام و ناهار میگویند در مقابل بریتیش ها main course میگویند
غذای فاسد
بوی طراوت بخش
گوشت ترد و نرم
آب مواج
مستعد و مهیای چیزی بودن
جنس و نوع چیزی
بریتانیایی ها به اسکناس 5 پوندی میگویند.
بریتانیایی ها به جای پوند به صورت غیر رسمی از این واژه استفاده میکنند
فروشنده، مغازه دار، غرفه دار ( این کلمه بریتانیایی است )
معاشرت کردن، قاطی شدن ، گرم گرفتن
یک رگه یا رد از رنگی
طیف های یک رنگ
طیفی از یک رنگ ( مثلا ابی آسمانی طیفی از رنگ آبی می باشد )
قرمز جیغ
نور مصنوعی ( منظور نوری است که از منابع طبیعت مثل خورشید گرفته نمیشود ؛ نور لامپ و. . . )
نورهای در حال سوسو زدن
نور ضعیف، نور کم
Emitting light نور افشانی کردن
تشخیص دادن، همزاد پنداری کردن
تکه ای تبلیغاتی از یک فیلم ( معمولا پیش از اکران )
بیایید بپردازیم به . . .
موفقیت ، کاری را با موفقیت به اتمام رساندن
از دست دادن اشتها
غذای آلوده ، کثیف یا مسموم
غذایی که سنگین و دیر هضم نباشد ( سبک )
مسموم شدن با غذا ( مسمومیت غذایی )
خوراک و غذای بین المللی
غذای خانگی
اشتهای باز
غذایی مشابه تاس کباب
غذا خوردن متعادل
خرید کردن با حجم بالا
وعده های غذایی سالم و مقوی
رژیم غذایی متناسب و متعادل
افزودنی ها
مهمانی ورود به منزل جدید
پارتی انداختن : مهمانی گرفتن
پیش پرداخت برای خرید ( مسکن و. . . )
مناطق ( محله های ) اعیان نشین ( ثروتمند ) ، بالاشهر
وام خرید مسکن گرفتن
مسکن با قیمت مناسب
احساس دلتنگی برای ( وطن، خانه و. . . )
ترسناک
فرو رفتن ( مثلا در سکوت فرو رفتن )
سکوت محض
به طرز عجیبی، غیر عادی طور
سکوت برقرار شد
سکوت برقرار شد
صدای غرش طوفان
صدای وزش باد
برخورد موج ها
جیک جیک پرندگان
صدای بلند موسیقی
سر و صدای ماشین آلات و دستگاه ها ( مثل کارخانجات )
سر و صدای وسایل نقلیه
ناواضح ( در مورد صدا )
صدای اطراف
گوش خراش مثال : horrible screeching sounds صداى وحشتناک گوش خراش
جایگزین
مشرف به overlooking the ocean مشرف به اقیانوس
سوییت این کالوکیشن امریکایی است و معادل بریتیش آن: studio flat
آخر سر کاری را انجام دادن، در نهایت کاری را انجام دادن
اجاره کوتاه مدت a place to live that can be rented for a short period of time توضیح : محلی برای اجاره کوتاه مدت ( به جای هتل گرفتن مثل خانه هایی که ...