lapsed


ساقط، پوچ، ملغى قانون ـ فقه : ساقط

جمله های نمونه

1. he lapsed into addiction again
او دوباره به اعتیاد روی آورد.

2. they lapsed into ignorance again
آنها دوباره در جهل فرو رفتند

3. many years lapsed before i saw him again
سال ها گذشت تا این که دوباره او را دیدم.

4. the room lapsed into silence
اتاق غرق در سکوت شد.

5. your subscription has lapsed
آبونمان شما تمام شده است.

6. those experiments seem to have lapsed around 1910
ظاهرا آن آزمایشات در حدود سال 1910 متوقف شد.

7. as a result of non payment of monthly installments, your insurance policy has lapsed
در اثر عدم پرداخت اقساط ماهیانه بیمه نامه ی شما از اعتبار ساقط شده است (باطل شده است).

8. She lapsed into inertia and lay there as if asleep.
[ترجمه گوگل]او در اینرسی فرو رفت و چنان دراز کشید که انگار خواب است
[ترجمه ترگمان]او به فکر فرو رفت و مانند خواب به خواب فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After dinner, Kate lapsed into a glum silence .
[ترجمه گوگل]بعد از شام، کیت در سکوت غم انگیزی فرو رفت
[ترجمه ترگمان]پس از شام، کیت ساکت شد و به سکوت ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Two weeks have lapsed since they arrived in Paris.
[ترجمه گوگل]دو هفته از ورود آنها به پاریس می گذرد
[ترجمه ترگمان]دو هفته است که به پاریس رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He lapsed into a coma and died two days later.
[ترجمه گوگل]او به کما رفت و دو روز بعد درگذشت
[ترجمه ترگمان]او به کما رفت و دو روز بعد درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Occasionally he lapsed into his native German.
[ترجمه گوگل]گهگاهی به زبان مادری خود آلمانی می‌نوشت
[ترجمه ترگمان]گهگاه به زبان مادری خود باز می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His concentration lapsed after a few minutes.
[ترجمه گوگل]بعد از چند دقیقه تمرکز او از بین رفت
[ترجمه ترگمان]پس از چند دقیقه تمرکزش را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After a sudden burst of activity, the team lapsed back into indolence.
[ترجمه گوگل]پس از یک انفجار ناگهانی از فعالیت، تیم به بی حالی بازگشت
[ترجمه ترگمان]پس از یک حمله ناگهانی، بازیکنان به کاهلی و کاهلی برگشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He soon lapsed back into his old ways.
[ترجمه گوگل]او به زودی به روش قدیمی خود بازگشت
[ترجمه ترگمان]به زودی دوباره به راه های قدیمی خود بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• expired; finished, terminated; no longer active

پیشنهاد کاربران

کسی که دیگر از قوانین یک دین یا آموزه پیروی نمی کند یا اعمال واجب آن دین را بجا نمی آورد. مثلا مسلمان زبانی یا مسیحی شناسنامه ای.
Example: 👇
Tom is a lapsed Roman Catholic, but only to a point, and he is drawn into a psychodrama arising from his own childhood fascination with stories about the heroic Father Damien ( canonized as Saint Damien in 2009 ) , who contracted leprosy doing missionary work in the South Seas. ( Plays of Philip Barry from Paris Bound to the Philadelphia Story - written by Donald R. Anderson )
...
[مشاهده متن کامل]

حقوق. . . . منقضی تلقی کردن
فرو رفتن ( مثلا در سکوت فرو رفتن )
ترک دین کرده ، کسی که اعتقادات ( معمولا مذهبی ) سابق خود را کنار گذاشته باشد

بپرس