پیشنهادهای افشین حاجی طرخانی (٨٩١)
( اصطلاح ) : از هر جهت، همه جا، از مناطق مختلف بسیاری https://www. merriam - webster. com/dictionary/far and wide https://www. macmillandictionary. ...
تنها کسی نیست که
نوزاد، بچه تازه متولد شده یا کوچک https://idioms. thefreedictionary. com/little bundle of joy
برای بیان چیزی که هنوز رخ نداده ( جمله منفی می شود ) مثال: This could mean she was a young adult yet to have her first offspring این می توانسته بد ...
جای دست، اثر دست
تا / تا قبل از . . . . up to sunday تا یکشنبه / تا قبل از یکشنبه
سلول های میله ای یا استوانه ای چشم برای دید در شب. rod cells
همخوان
تا حدی، تا حدودی معادل : to some extent
دقت کنید، توجه کنید که . . . ( برای بیان تاکید روی عبارت خاصی ) https://www. merriam - webster. com/dictionary/mind you
وزن برابر مثل وزن کشی در مبارزات ورزشی و . . . https://idioms. thefreedictionary. com/pound for pound
بیرون کشیدن https://idioms. thefreedictionary. com/yank out of
درآوردن، کندن، بیرون کشیدن
1 - بیضی شکل 2 - مبهم https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/elliptical
اوضاع خیلی آشفته و خراب. گندکاری
( اصطلاح ) : به مقدار زیاد. ( برای بیان اختلاف بین دو چیز استفاده می شود ) https://idioms. thefreedictionary. com/by a wide margin
بارز
دگرسان
دودمان
سفر طولانی با پای پیاده
مناسب برای ادامه بقا و زندگی
بی تردید، بدون شک، با قاطعیت
( اصطلاح ) : بهتر از این نمی شود. https://www. merriam - webster. com/dictionary/as good as it gets
( اصطلاح ) : 1 - سروکار داشتن با شرایط بد و کسب بهترین خروجی از آن 2 - چیزی را تا نهایت امکان خوب جلوه دادن 3 - از شرایط بهترین بهره را بردن مشابه: ...
( اصطلاح ) : تلاش بسیار زیاد برای انجام کاری، خصوصاً برای دیگری https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/go - out - of - your - way
به طوری که قابل سرزنش نباشد: خیلی خیلی خوب و کامل. https://idioms. thefreedictionary. com/beyond reproach
1 - از هم اکنون، از حالا به بعد 2 - تاکنون، تا حالا، تا این لحظه https://idioms. thefreedictionary. com/as of https://english. stackexchange. com/ ...
حقیقت دارد. مثال: the same holds true about she همین امر در مورد او صادق است/حقیقت دارد. https://www. merriam - webster. com/dictionary/hold true
اصطلاح: شایان ذکر است. "It is worth noting that" simply means "here's something, which you should remember:" or "here's something you should ...
( اصطلاح ) :خیلی شبیه بودن به یکدیگر ( مثل ظاهر، علایق، باورها ) یه معادل ایرانی: مثل دو سیب که از وسط نصف شده ( ظاهر ) https://idioms. thefreedi ...
کاملاً https://idioms. thefreedictionary. com/all the way
به سمت بیرون خارج شدن/کردن، در رفتن، درآوردن https://idioms. thefreedictionary. com/push out
مربوط به استخوان های کف پا
( اصطلاح ) : تقریباً هیچ چیز، خیلی خیلی کم https://idioms. thefreedictionary. com/next to nothing
تکان دهنده، شگفت انگیز، شگفت آور
خیلی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/a - heck - of - a - sth - sb
اصطلاح: تقریباً داشت موفق می شد اما نشد. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/close - but - no - cigar
( اصطلاح ) : 1 - برای بیان تعجب ، خدای من، خدایا 2 - برای برای تاکید، خدای من، خدایا 3 - گاهی نیز برای بیان شوخی استفاده می شود jove: خدای ژوپیتر ( ...
( اصطلاح ) : فهمیدن، دریافتن، آگاه شدن، پی بردن و دیگر فریفته ی کسی یا چیزی نبودن. https://idioms. thefreedictionary. com/get wise to
( اصطلاح ) : توقف روند چیزی از ادامه کار. https://www. ldoceonline. com/dictionary/call - a - halt - to - something
جعل کننده، جاعل، وانمودگر، متظاهر، فریب دهنده
( اصطلاح ) : نقشه ای که لو رفته یا خنثی شده است. https://www. merriam - webster. com/dictionary/the jig is up
( ( با پشم شیشه اشتباه نشود. ) ) پشم شیشه: glass fiber فایبر گلاس ( به انگلیسی: Fiberglass ) کامپوزیتی از الیاف شیشه با مواد پلیمری است که از پشم شی ...
اصطلاح: سطح داخلی چیزی را با مواد دیگری پوشاندن https://idioms. thefreedictionary. com/line with
جناب M. M اون لغت Altar هست که به معنی محراب ( قربانگاه ) است.
پولش مهم نیست. ( هر قیمتی باشه میخرم )
مرغوب، اعلا
horror ( اسم ) : ترس horrify ( فعل ) : ترساندن horrifying ( صفت ) : ترسناک
کسی که به مطالعه ی ردپاهای فسیل شده می پردازد. ایکنولوژیست. نام علم: ایکنولوژی
adverb: absurdly 1 - in an absurd way; ridiculously. به شکل یا روش مهمل و مضحک "he brags absurdly about his horse" 2 - to a very surprising ext ...