پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (١,٩٣٦)

بازدید
٢,٧٧٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

واژه قورت در قورت دادن به چم خوردن یا بلعیدن، به گمان بسیار از واژه "خورد" گرفته شده است. قورت دادن = خورد دادن، خورد رفتن، خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

درود آیا درباره یک واژه ساده نیاز به این همه فلسفه بافیست؟! اینکه در ترکی کارواژه های داغلاماق یا داغیلماق یا هرچیز دیگری هست نکته درخور نگرشی نیست ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

/گپ زدن/ جمله زین سویی از آن سو گپ مزن / چون نداری مرگ، هرزه جان مکن. مولوی چون زن صوفی، تو خائن بوده ای / دام مکر اندر دغا بگشوده ای که ز هر ناشس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

/گُسَست/ فاصله ی بین کهکشانها هر لحظه در حال افزایش است. گسستِ میان کهکشانها هر دم رو به افزایش است. 🟢 پارسی بنویسیم، پارسی بگوییم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساختار درختی ارزنده ترین کاربرد درختواره این است که آگاهی و دانش به شیوه ای درست و سامانمند، نگارش، ذخیره و دسته بندی می شود. با جدایی شاخه ها از اصل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کم خوری، بدخوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

درود در پاسخ به جناب مدبر شما از کجا می دانید که 2500 سال پیش، سرزمین یا دره پازیریک ترکنشین بوده؟ دیرینه ترین یادمان ترکی، سنگنبشته اورخون است که کم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

و اینک. . ، و اکنون. .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بگذریم. .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

درود آیا درباره یک واژه ساده نیاز به این همه فلسفه بافیست؟! اینکه در ترکی کارواژه های داغلاماق یا داغیلماق یا هرچیز دیگری هست نکته درخور نگرشی نیست ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سختی کشی، خون دل خوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

/خون دل خوردن/ گر خون دل خوری فرح افزای می خوری / ور قصد جان کنی طرب انگیز می کنی. سعدی شیرازی سالها اهل ادب باید که خون دل خورند / تا چو صائب آشنا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گشوده، گشوده شده، گرفته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

/انگیزاننده/ انگیزه بخش، دولت، رسانه و دانشگاه، موتورهای محرک مردم یک کشور هستند. دولت، رسانه و دانشگاه، انگیزاننده[انگیزه بخش] مردم یک کشور هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرفته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به چنگ آوردن به چنگ آوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسی، به فراوانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بسی، به فراوانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از آن میان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سفارش دهنده، سفارشگر،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سفارش دهنده، سفارشگر، سپارنده، در بانک: سپرده گزار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود خوددریافت، توانمندی تازه ای است که در ایران از کمابیش سال نود خورشیدی به پاره ای از دستگاههای خودپرداز برخی بانکها افزوده شد به اینگونه که دستگا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیدرنگ، در دم، هماندم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

واپاشی، واکاوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

درود / شناسواژه / شناسواژه یا حرف معرفه و تعربف در زبان پارسی، واکه ( واج صدادار ) / اِ/ است که به ریخت /ه/ در پایان نام می آید درواقع /ه/ در پارسی پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درود / شناسواژه / شناسواژه یا حرف معرفه و تعربف در زبان پارسی، واکه ( واج صدادار ) / اِ/ است که به ریخت /ه/ در پایان نام می آید درواقع /ه/ در پارسی پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود / شناسواژه / شناسواژه یا حرف معرفه و تعربف در زبان پارسی، واکه ( واج صدادار ) / اِ/ است که به ریخت /ه/ در پایان نام می آید درواقع /ه/ در پارسی پ ...

پیشنهاد
٠

این زبانزدی اصفهانی ست که می گوید: "هوو هوو را خوشگل می کنه، یاد یاد را کدبانو" به چم: هماورد و رقیب، مایه پیشرفت می شود. واژه "یاد" به جز آن معنای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

/تاریغ سرآمد/ تاریخ سررسید/ کارواژه "سرآمدن" به چم به پایان رسیدن است بنابراین از واژه "سرآمد" به جای انقضا می توان بهره برد. همچنین از کارواژه "سر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اینگونه می توان پنداشت که واژه " آستین" شاید در آغاز به ریخت دَستین ( =دستی، بخشی از جامه برای پوشاندن دست ) بوده که برای واگویی ساده تر به ریخت داست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

درود عربگرایی که چه بگویم عربزدگی برخیها هم نوبره به خدا! همه جهان می دانند که شماره "صفر" در دستگاه شمارگان دهدهی دارای کاربرد است و دستگاه دهدهی هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

غوته گر

پیشنهاد
٠

کوره هسته ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوره، کوره هسته ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

/فناورانه/ در پیوند با فناوری یا تکنولوژی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فن آور ( فناور ) به جای تکنسین یا تکنولوژیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فن آور، فناور = تکنسین فناوری = تکنولوژی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چرکسها از مردمان قفقازی هستند نه ترک، با زبان چرکسی که پیوندی با ترکی ندارد. حرفای برخی ها، گفته مینورسکی خاورشناس رو به یاد آدم می ندازه!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنبل، سست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سستی، تنبلی، کوتاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چَم = معنی، معنا؛ دهخدا: معنی را نیز گویند که روح لفظ است ، چه لفظ را به منزله جسم و معنی را روح آن گرفته اند، چنانکه هرگاه گویند: این سخن چم ندارد، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه قورت در قورت دادن به چم خوردن یا بلعیدن، به گمان بسیار از واژه "خورد" گرفته شده است. قورت دادن = خورد دادن، خورد رفتن، خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کُل، چُل، شُل، شَل، کُله، چوله، شُله و . . همگی از یک ریشه اند به چم کج، کوتاه، ناراست، ول . . . کج و کُله، کج و چُله کارواژه ی کُلیدن = شَلیدن = لنگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفشدوزک یا پینه دوز پینه به چم ( معنی ) [تکه ای پارچه یا چرم که به جامه یا کفش پاره بدوزند، وصله. ] پینه دوز = وصله دوز به کفشهای پاره، کفشدوز چون پش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفشدوزک یا پینه دوز پینه به چم ( معنی ) [تکه ای پارچه یا چرم که به جامه یا کفش پاره بدوزند، وصله. ] پینه دوز = وصله دوز به کفشهای پاره، کفشدوز چون پش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفشدوزک یا پینه دوز پینه به چم ( معنی ) [تکه ای پارچه یا چرم که به جامه یا کفش پاره بدوزند، وصله. ] پینه دوز = وصله دوز به کفشهای پاره، کفشدوز چون پش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دل ورزی = حوصله، دل ورز = پرحوصله، نادل ورز = بی حوصله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دل ورز = پر حوصله، با حوصله، دل ورزی = حوصله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درود آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست / وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست حال متکلم از کلامش پیداست / از کوزه همان برون تراود که در اوست هرزه گویی سو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

درود ُ سپاس گفتاری که اینجا هست یک گفتار دانشی و فنی است دلیل ندارد که گفته ها، رنگ و رویکرد مذهبی پیدا کند و سخن از اسلام و مومنان و. . . به میان آی ...