پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٣,٣٩٤)

بازدید
٦,٧٤٦
تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بافتی است که از یک اندام جدا شده و به اندامی دیگر از همان تن پیوند می شود. مانند تکه استخوانی که از لگن بیمار برداشت شده و به یک استخوان شکسته ی کوت ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودپیوندی: پیوند زدن بخشی از اندام یک تن به اندامی دیگر از همان تن. مانند برداشتن تکه ای از استخوان لگن و پیوند زدن آن به یک استخوان شکسته که دچار ک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شمارشی، سنجشی

پیشنهاد
٠

زیست زمین شناس برابر با biogeographer دانشمند و پژوهشگری که درباره ی زمین شناسیِ زیستی پژوهش می کند.

پیشنهاد
٠

زیست زمین شناسی برابر با biogeography زمین شناسیِ زیستی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیست زمین شناس زیست گیتانگار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیست زمین شناسیک، وابسته به ( مربوط به ) زیست زمین شناسی وابسته به زمین شناسیِ زیستی . زیست گیتانگاریک وابسته به گیتانگاریِ زیستی یا جغرافیای زی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیست زمین شناختی، زیست گیتانگاشتی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیست زمین شناسی= زمین شناسیِ زیستی زیست گیتانگاری= گیتانگاری یا جغرافیای زیستی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

توریک، تورین تور . پسوند نسبت[یک]= توریک = توری مانند نزدیک، تاریک، باریک، تاجیک تور . پسوند نسبت[ین]= تورین مانند سنگین، آهنین، زرین و. . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

می توان از واژه ی همتافت به جای [شبکه] بهره گرفت.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پذیرفتن، پذیرا شدن سرافراز کردن، سربلند کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خودفروبینی خودبیزاری: حالت سخت خودفروبینی یا خودکم بینی

پیشنهاد
٠

نمایه قنداَفزایی یا نماگر قندافزایی یک دانشواژه ی پیشنهادی ست به جای [شاخص گلیسمیک یا گلایسمیک] نمایه یا نماگر قندافزایی: سرعت افزایش قند خون پس از ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قنداَفزایی به جای گلیسمیک یا گلایسمی. نماگر قندافزایی= شاخص گلایسمیک ، نماگر قندافزایی نشان دهنده ی سرعت افزایش قند خون پس از خوردن هر ماده ی خوراک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نماگر قنداَفزایی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"قنداَفزایی" خوراکی هایی با نماگر قندافزایی بالا، قند خون را به تندی بالا می برند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

"نماگر قندافزایی" قنداَفزایی به جای گلیسمیک

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

نماگر

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درود بر جناب نقدی ارجمند نشان دادن خشم آشکار در برابر اینگونه آدمها که گفتید نه تنها اثربخش نیست که برآیند ناینده ( منفی ) هم دارد و شاید طرف را در ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پیوند خورده، پیوست شده

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

نشیمن، جاگیری، جایگیری خانه گزینی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سکنی کردن یا گزیدن یا یافتن= خانه گرفتن، جاگیر شدن، نشستن، نشیمن کردن سکنی دادن= خانه دادن، نشاندن، نشیمن دادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نشستن، نشیمن کردن، جاگیر شدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جاگیر شدن، نشستن، نشیمن کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

جا دادن، نشاندن، نشیمن دادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جاگیر شدن، نشستن، نشیمن کردن به جای اسکان یافتن. جا دادن، نشاندن، نشیمن دادن به جای اسکان دادن

پیشنهاد
٢

جاگیر شدن، نشستن، نشیمن کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جاگیر شدن، نشستن، نشیمن کردن به جای استقرار یافتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

جاگیر شدن، نشستن، نشیمن کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

جاگیر شدن، نشستن، نشیمن کردن= مستقر شدن، استقرار یافتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گریزگاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاج مِهِل = کاخ تاج در نامواژه ی "تاج محل"، واژه ی محل که درست تر آن مهل است از واژه ی سانسکریت "مَهالَیَ महालय " به چم [ساختمان بزرگ، کاخ] است: مهال ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در بسیاری از فتادها ( موردها ) که واژه ی محل یا مکان بکار رفته، به جای آن در پارسی می توان از یکی از پسوندهای جا بهره گرفت: محل تولد= زادگاه، زادبوم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرورشگاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

گذرگاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

فروگاه، فروشدگاه، ایوارگاه

پیشنهاد
١

آشغالگاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرامگاه

پیشنهاد
١

تخمخانه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

خورشگاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

جدایشگاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واگرایی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آوردگاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی دیدارگاه را می توان به جای [محل ملاقات] بکار گرفت.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

دیدارگاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرامشگاه، خوابگاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پرستشگاه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماندگاه، پایگاه، ستاد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گردگاه، باشگاه