پیشنهادهای مهدی کشاورز (١,٩٣٦)
بَشن در لهجه اسفهانی هم به چم تن و بدن و قد و بالاست.
بَشنه = بدنه، سطح و رویه یک چیز، واژه بَشن به چم ( معنی ) تن، بدن، قد و بالا
گره گشایی کردن
گره گشایی
بُنه، خانمان
بُنه
آروم باش پسر جوگیر نباش و عصب نچسبون! روش قورمه کردن گوشت برای نگه داری درازمدت تنهابرای آذربایگان یا کردستان و. . . نبوده، شاید همه جای ایران کاربرد ...
جناب داداش پور درود بر شما درست است که شور و انگیزه و به گفته شما تب پیش نیاز برای انجام هر کاری ست ولی برای هر کار چاره ای نیست جز اینکه باید از راه ...
درود ُ سپاس آیا خوبی و خوشی به یک چم ( معنا ) هستند؟ می توان گفت: نه هرگز! انسان در زندگی با هر چیزی می تواند خوش باشد ولی آن خوشی ها به ناگزیر و صدد ...
درود / شناسواژه / شناسواژه یا حرف معرفه و تعریف در زبان پارسی، واکه ( واج صدادار ) / اِ/ است که به ریخت /ه/ در پایان نام می آید درواقع /ه/ در پارسی پ ...
خرموش
/آبَژدَر/ آب اژدر، اژدر آبی، اژدرمارِ رود آمازون، آناکوندا = آبژدر
اژدر آبی، آب اژدر، آبژدر
درود جناب راد، واژه هایی مانند ساماندهی، سازماندهی، آراستگی، همترازی، سروسامان دادن، هماهنگ کردن، تراز کردن و. . . و همچنین واژه هایی که دیگر کاربرا ...
[در دانش رایانه] شِیر کردن = همرسانی کردن ( چیزی را به همدیگر رساندن )
فرهمند، هوشمند
نگارینا = ای نگارین، ای آراسته، ای دلبر زیباروی نگارینا دل و جونُم ته دیری / غم پیدا و پنهونُم ته دیری نمی دونُم که این درد از که دیرُم / همی دونُم ...
نمود ظاهر یک چیز = نمود آن چیز
( با هم ) در میان گذاشتن
رهاندن
بی بار، چناری
باغی
درود جناب اشکبوس عزیز جان همه این واژه هایی که گفتی ( خُرد، خِرَد، کوتاه، کوچک ) ریشه در زبان چند هزار ساله ی پهلوی دارند. ولی این واژه ها در ترکی چ ...
کولبر
کوچاندن
خوی و مَنِشی بر آمده از خودکم بینی و برتر دانستن فرهنگ و زبان غربی. در گذشته های دور عربزدگی در ایران رواج گسترده ای داشت ولی در یکی دو سده ی گذشته ...
غربزده کسی ست که بی چون و چرا، فرهنگ غرب را در همه چیز خود از گفتار تا رفتار نمایان می سازد. غربزدگان امروز، فرزندان عربزدگان دیروزند. سالها دل طلب ...
ای لولیان ای لولیان یک لولیی دیوانه شد / تشتش فتاد از بام ما نک سوی مجنون خانه شد می گشت گرد حوض او چون تشنگان در جست و جو / چون خشک نانه ناگهان در ...
سنجش خِرَد ناب ( به آلمانی: Kritik der reinen Vernunft ) نخستین کتاب از سه گانه ی فلسفه ی انتقادی از ایمانوئل کانت است که نخستین بار در سال ۱۷۸۱ چاپ ...
گویه ها، گویِگان
برزیستی، برزیستن
نهادِگی
در این شبِ سیاهم گم گشت راهِ مقصود / از گوشه ای برون آی ای کوکبِ هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نَیَفزود / زِنهار از این بیابان وین راهِ بی نهایت ...
درود این که شما دنیا را جایی پر از کاستی و ستم و بدی و سیاهی و. . . می پندارید از روی نگاه نادرست شما به دنیاست، آری این دنیا آمیخته با کمبودها و نار ...
ندانم کاری
درود جناب دلشاد، در نگاه شما انسان و جهانی که این انسان درآن ست چگونه پدید آمده؟ آیا به دست شیطانی ستمگر یا نادان یا هوسباز؟ این شیطانی که می گویید چ ...
چالش پذیر
بخشندگی، دست و دل بازی، ولخرجی
/دُژآگاهی/ دژآگاهی = جهل مرکب دژآگاه = جاهل مرکب، دارنده جهل مرکب: در این کارگه مرد هشیار جوی / نه دنگ و دژآگاه و بسیارگوی. خسروانی. به هر سوش د ...
پیمان شکنانه
دُژیار، دشیار ( یار بد ) برپایه پیشنهاد یکی از کابران ( م بیک ) در زیر واژه های خائن و خیانت. با سپاس از ایشان
بی دردی
درود جناب پارسوماش دای قزی هم شد دلیل؟! خود واژه قز یا قیز هم به گمان بسیار، ترکی نیست*. آیا شما نمی دانید واژه های دا، دایک، دایه، داییک، دالگ و. ...
گوناگونی باور، ناسازگاری باور
شکاف دهکها
/گُسَست، شکاف، گوناگونی/ اختلاف میان کشورهای دارا و ندار در حال افزایش است. شکاف ( یا گسست ) میان کشورهای دارا و ندار رو به افزایش است. باید از ا ...
شکاف دهکی، شکاف دهکها
روا دیدن
روادید، رواداد، پروانه، پذیرشنامه
دلوَرز یا دل ورز، دلورز = پرحوصله، باحوصله. دلورزی = حوصله