پیشنهادهای مهدی کشاورز (٣,٢٢٣)
بی یون، یون زدوده، وایونیده، آب دیونیزه= آب یون زدوده، آب وایونیده
یونیده
وایونش، یونزدایش
یون زدوده
آب بی یون، آب یون زدوده فرآیند ساخت این آب با آب چکیده ( مقطر ) یکسان نیست، آب چکیده به روش چکانش ( تقطیر ) بدست می آید ولی آب یون زدوده به روش برق ...
تبارگروه، تک گروه، واژه ی [تک گروه] گرته برداشته از هاپلوگروپ است ولی [تبارگروه] دانشی تر و چمرسان تر است. هر تبارگروه خود به چند زیرگروه و زیرشاخ ...
تبارگروه، تک گروه، واژه ی [تک گروه] گرته برداشته از هاپلوگروپ است ولی [تبارگروه] دانشی تر و چمرسان تر است. هر تبارگروه خود به چند زیرگروه و زیرشاخ ...
تبارگروه
زبان آذری گونه ای از پهلوی و نام زبان کهن مردم آذربایگان پیش از روامندی ترکی است. یاقوت حموی جهانگرد سده ۷ هجری: [زبان مردم آذربایجان فارسی معرّب اس ...
درود واژه ی کیوت یک واژه ی پارسی میانه ( پهلوی ) ست به چم جعبه، صندوقچه. کیوت به چم بانمک و تودل برو و لوسِ بیمزه یا بامزه و. . . پیوندی با پارسی ند ...
پیمان شکنانه ( بندواژ یا قید ) ناسپاسانه، خیانتکارانه پیمان شکنانه: به روش پیمان شکنان، ویژگی کاری که از روی پیمان شکنی انجام گیرد.
ناسپاسانه ( بندواژ یا قید ) به روش ناسپاسان، ویژگی کاری که از روی ناسپاسی انجام گیرد. نمک نشناسانه، خیانتکارانه، پیمان شکنانه
پیمان شکنانه، ناسپاسانه
تلخیها، ناگواریها، ناخوشایندیها، بدبیاریها
ویژگانه
ویژگانه، ویژگانه را می توان به جای [شخصی، خصوصی] به کار برد.
نمایی، توانی
خودهوش خودهوشمند
با سرافرازی، با سربلندی و افتخار
سرافرازانه سربلندانه
خودسامانی فرآیندی که در آن مولکول ها یا بخشهای بی جان، بی هیچ رهنودی از بیرون، به شیوه ی خودبه خودی ساختارهای سامانمندو پیچیده تر را پدیدار می کند.
پیش یاخته ها ساختارهای ساده ای بودند که در زمین نخستین ( کموبیش۴ میلیارد سال پیش ) از خودسامانی مولکول هایی مانند رنا ( RNA ) و لیپیدها پدید آمدند. ...
پیش یاخته
مردمباب، بابامردم
پکنده، پکشی، پکیدنی، ترکنده، ترکیدنی
پُکاننده ( از پکاندن ) پکاننده= منفجر کننده، چاشنی، خرج باروت پکنده= منفجر شونده، پکیدنی، ترکیدنی
پُکنده ( نام کُناک=اسم فاعل ) از پکیدن. این واژه می تواند به جای واژه تازی [منفجره=منفجر شونده] به کار رود. پکنده= منفجر شونده، پکیدنی، ترکیدنی پکا ...
پُکاننده ( از پکاندن )
پُکاننده
پُکنده ( از پکیدن ) ترکنده ( از ترکیدن )
پُکنده ( از پکیدن ) ترکنده ( از ترکیدن )
بدگیری
ماتکان پکنده مادگان ترکنده
گرفته ها، چنگ اندازیها، چنگ انداخته ها
هرچی ما میگیم الف باز این آقا میاد میگه انف! این همه نمونه ی تاریخی آوردم بازم می گویی ترکمن!!! این اشکانیِ پدر ترکمن شده ی جنابعالی کجا به ترکمنی چی ...
گره، گِرَک دُشپِل، دشوِل
زورگیریها، چنگ اندازیها
گرفتن، به زور گرفتن، زورگیری
نماینده کنشگر کارگذار گماشته کارساز پادو و. . .
بافت چوبی با ریشه ای به جای بافت فیبری ( در گیاهان ) بافت پیوندی ( در گوشت ها )
بافت چوبی، بافت ریشه ای ( در گیاهان و ماده ی خوراکی )
گاهی می توان از واژه های "ریشه ای" و یا "چوبی" به جای فیبری بهره گرفت. بافت چوبی یا ریشه ای به جای بافت فیبری در ماده ی خوراکی.
بندگاه بجای بلاکچین و زنجیره ی بلوکی
بندگاه به جای بلاکچین و زنجیره بلوکی
خاکشو= خاک شونده، تجزیه شونده، بازپاش= بازپاشنده، پوسپذیر= پوسنده، پوسیدگی پذیر، واکاوی پذیر
"خوراکمند" خوراکمند واژه ای پیشنهادی ست که از آن می توان به جای واژه ی تازی مغذی بهره گرفت.
خوراکمند= دارای ارزش خوراکی
خوش فرجام، نیک فرجام، نیک انجام
[همراه با] یا [به همراهِ] به جای [به اضافه ی]: ناهار چلو کباب داریم به اضافه ی مخلفات. ناهار چلوکباب داریم همراه با دورچین.
پگاه بِکام