اسم - صفحه 14
کامل، ( مؤنث کامل )، زن کامل، مؤنث کامل، بی عیب، بی نقص
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی اسلم
سالم تر، درست تر، بی گزندتر، نام ساربان پیامبر اسلام ( ص )، ( در قدیم )، تندرست تر، بی خطرتر، ) نام ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی کمال الدین
موجب ترقی دین و آیین، موجب ترقی آیین و کیش، ( اَعلام ) ) کمال الدین اسماعیل: ( = کمال اصفهانی ) [قر ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی بهاءالدین
آن که به آئین و دین خود ارزش دهد، روشنی دین، ( اَعلام ) ) شیخ محمّد ابن حسین عاملی ( منسوب به جبل ع ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی ساهره
روی زمین، چشمه روان، زمین روز رستاخیز، ماه، زمین یا روی زمین، زمینی که حق سبحانه در روز قیامت آن را ...
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی آکام
سرزمین فراز، زمین های بلند، تپه، نتیجه، امید، ( عربی )، سرزمین بلند، تپه ها، ثمره، سود، فایده
پسر
کردی، فارسی
طبیعت رخسانه
رخسانا، مانند رخ، ( به مجاز ) زیبارو، [رخ، سان ( پسوند شباهت )، ه ( پسوند نسبت ) ]، ( = رخسانا )
دختر
فارسی رامان
منسوب به رام، مأنوس، موافق، سازگار، شاد و خوشحال، نام روز بیست و یکم از هر ماه خورشیدی در ایران قدی ...
پسر
فارسی محمد شفیع
ترکیب دو اسم محمد و شفیع ( ستوده و شفاعت گر )، از نام های مرکب، ا محمّد و شفیع
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی تابنده
تابان، درخشان، پرتو افشان، ( صفت فاعلی از تابیدن )، آنچه می تابد و نورافشانی می کند
دختر
فارسی سیمین دخت
دختری که مانند نقره سفید و درخشان است، ( به مجاز ) زیبارو، ( سیمین، دخت = دختر )
دختر
فارسی
طبیعت مرجانه
مروارید کوچک، ( عربی، مرجانة )، مروارید خرد، یک دانه مروارید خرد، واحد مرجان به معنی یک دانه مرجان، ...
دختر
عربی، سریانی
طبیعت وجیه
نیکو روی، زیبا، دارای قدر و منزلت و محبوبیت نزد مردم، ( عربی )، خوشگل، وجیهه
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی آنیل
به خاطر آورده شدن، مشهور، نامی، معروف، نامدار
دختر، پسر
ترکی یادگار
خاطره، ماندگار، اثر، نشان، به جا مانده از کسی، آنچه از کسی یا چیزی باقی می مانَد و خاطره ی او را در ...
پسر
فارسی جان افروز
فروزنده جان، تازه کننده جان، روشن کننده جان، ( به مجاز ) آسایش بخش روان، از شخصیتهای شاهنامه، نام ی ...
دختر، پسر
فارسی نشمیل
زیبا، خوشگل، زیبای دلکش و نازک اندام
دختر
کردی مها
بزرگ، یاقوت کبود، ( به مجاز ) زیبارو، بزرگتر، [چنانچه این کلمه مَها /mahā/ تلفظ شود منسوب به ماه اس ...
دختر
فارسی، سانسکریت
طبیعت نینا
این ها، زیبایی، خوش اندامی، ظرافت، خوش اندامی و ظرافت
دختر
کردی، عبری نویان
امیر، سردار، شاهزاده، شادابی و تر و تازگی، [نوی /novi/= نو بودن، تازگی، ( در قدیم ) ( به مجاز ) شاد ...
پسر
ترکی
تاریخی و کهن البرز
کوه بلند و بزرگ، نام رشته کوهی در شمال ایران، نام پهلوانی افسانه ای، ( پهلوی )، کوه بلند، کوه بزرگ، ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن، طبیعت زرینه
زرین، از جنس زر، به رنگ زر، طلایی، زیبا و آراسته، ( = زرین )، نام رودی که از کوههای کردستان سرچشمه ...
دختر
فارسی
طبیعت دیلان
رقص گروهی، نوعی آهنگ، نام منطقه ای در کردستان، ( کردی )، نوعی آهنگ و نام منطقه ای در کردستان، نوعی ...
دختر
کردی آران
نام پادشاه آذربایجان در عهد باستان، نام قدیمی ایران، ) نام سرزمینی در شمال غربی ایران و مغرب دریای ...
پسر
فارسی، کردی
تاریخی و کهن هارون
پیک، نگهبان، نام برادر بزرگ حضرت موسی ( ع )، ( در قدیم ) قاصد و پیک شاه که زنگوله ای بر کمر می بست ...
پسر
عبری
مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن پانیسا
مانند آب، ( مجاز ) زیبا و با طراوت، ( پانی = آب، سا ( پسوند شباهت ) )، همانند آب، زیبا مانند آب، مر ...
دختر
فارسی، هندی
طبیعت عبدالباقی
بنده خدای جاوید، بنده ی خدای جاوید، ( اَعلام ) عبدالباقی تبریزی خوشنویس معروف قرن هجری، ( عربی ) بن ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی مهر آسا
مانند خورشید، ( به مجاز ) زیبارو، ( مهر، آسا ( پسوند شباهت ) )، مثل خورشید، ( مهر + آسا ( پسوند شبا ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی سامر
افسانه سرا، قصه گو، افسانه گوینده، افسانه گویندگان
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی آویسا
مانند آب، پاک و روشن همانند آب، [آو= آب، ی ( پسوند نسبت )، سا ( پسوند شباهت ) ]، همانند آب پاک، روش ...
دختر
فارسی
طبیعت سان ای
مهنام، ( به مجاز ) زیباروی ماه مانند، بلند آوازه و گرامی، بی قرار
دختر
ترکی
کهکشانی آذردخت
دختر آذر، دختر آتشین، ( به مجاز ) دختر سرخ گون و زیبارو، ( به مجاز ) دختر سرخ گون، ( به مجاز ) زیبا ...
دختر
فارسی
طبیعت علیا
بزرگوارتر، برتر، بلندتر، بالاتر، والا و با ارزش، ویژگی جایی که نسبت به جای دیگر بر بلندی قرار گرفته ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ارسطو
حکیم و فیلسوف مشهور یونانی ملقب به معلم اول، ( معرب یونانی، Aristotle ) ( = ارسطاطالیس ) [، پیش از ...
پسر
یونانی
تاریخی و کهن وجیه الله
آن که در نزد خداوند دارای قدر و منزلت و محبوبیت است، ( عربی ) ویژگی آن که در نزد خداوند دارای قدر و ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی حوریا
منسوب به حور، زن زیبای بهشتی، ( به مجاز ) زیبارو و پری گونه، [حور = زن زیبای بهشتی، زنان زیبای بهشت ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی گراناز
گران ناز، دارای ناز و زیبایی فراوان، ( به مجاز ) جذاب، ( = گران ناز )
دختر
فارسی، بلوچی دانا
داننده، آگاه، عالم، دانشمند، از نام های پروردگار، دارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، دارای علم و آگاه ...
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن سروی
منسوب به سرو، نام نوعی از خطوط اسلامی، نوعی از خطوط اسلامی، نخلی، شجری
دختر
فارسی
طبیعت، مذهبی و قرآنی عباد
بندگان، عبادت کنندگان، ( جمع عَبد )، [اگر عَباد / abbad/ تلفظ شود به معنی بسیار عبادت کننده می باشد ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ملودی
نوا، آهنگ، نغمه، ( فرانسوی، melodie ) ( در موسیقی ) توالی تعدادی از اصوات در موسیقی سازی و آوازی، ب ...
دختر
فرانسوی
هنری قدسی
منسوب به قدس، ( به مجاز ) فرشته، روحانی، مقدس و پاک، ( منسوب به قدس )، مربوط به عالم بالا، مربوط به ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی سوره
هر یک از بخش های صد و چهارده گانه ی قرآن که خود شامل چند آیه است، سورت، هریک از بخش های صدو چهاردهگ ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سیوان
چتر، سایبان، چادر، sēwān )، جمع سیو به معنی سیب ها، ماه
پسر
کردی امیرصالح
ترکیب دو اسم امیر و صالح ( پادشاه و شایسته )، پادشاه و امیر نیکو رفتار، حاکم شایسته، امیر لایق
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ادهم
قید و بند، سیاه، تیره گون، آثار نو، تیرگون، بند و قید، ( اَعلام ) نام پدرِ ابراهیم ( ابواسحاق ابراه ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی سوری
گل سرخ، گل محمدی، شادی و خرمی، ( به مجاز ) سرخ رنگ
دختر
فارسی
طبیعت، گل شهداد
آفریده خداوند، داده شاه، بخشیده شاه، ( = شاه داد ) [شاه ( در عرفان ) = خداوند، داد = داده، آفریده]، ...
پسر
فارسی عدیله
مثل، مانند، همتا، هم شأن، همسر، ( مؤنث عدیل )، همانند، هم وزن
دختر
عربی زمانه
روزگار، دوره، عهد، مدت زندگی، عمر، دور، چرخ
دختر
فارسی فاطمه ثنا
ترکیب دو اسم فاطمه و ثنا ( رانده شده از آتش و ستایش )، ( عربی ) از نام های مرکب، فاطمه و ثنا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی لیا
خجسته، نام همسر حضرت یعقوب ( ع )، خسته، ( اَعلام ) دختر بزرگ «لابان» که یعقوبِ پیامبر وی را به همسر ...
دختر
عبری
مذهبی و قرآنی رفیع
افراشته، مرتفع، بلند، ( به مجاز ) با اهمیت، ارزشمند، عالی، از نام های پروردگار، ( اَعلام ) نام شهری ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نوری
منسوب به نور، روشن و درخشان، ( عربی ـ فارسی ) ( نور، ی ( پسوند نسبت ) )، مربوط به نور، ( در گیاهی ) ...
پسر، دختر
فارسی، عربی
طبیعت محمد ایلیا
ترکیب دو اسم محمد و ایلیا ( ستوده و الیاس )، از نام های مرکب، ا محمّد و ایلیا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی شهراد
پادشاه جوانمرد، پادشاه بخشنده، پادشاهِ جوانمرد، شاه بخشنده
پسر
فارسی آینور
روشنایی ماه، نورانی مانند ماه، ( به مجاز ) زیبارو، روشنایی و فروغ ماه، نور ماه، نورانی مثل ماه، ( ب ...
دختر
ترکی، عربی
طبیعت، کهکشانی کیا
پادشاه، حاکم، فرمانروا، ( به مجاز ) سرور و بزرگ، عزت، سلطان، والی، ( به مجاز ) حرمت، آبرو، ( اَعلام ...
پسر
فارسی محمد سلیم
ترکیب دو اسم محمد و سلیم ( ستوده و سالم )، از نام های مرکب، ا محمّد و سلیم
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی تسنیم
نام چشمه ای در بهشت، از ریشه ی «سنم» در لغت به معنای «بزرگ شدن کوهان شتر» و نیز «بزرگ و مهتر قوم گر ...
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی جلیله
بزرگ، بزرگوار، باشکوه، ( عربی ) ( مؤنث جلیل )، جلیل
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شادمهر
مهربان و خوشحال، ( به مجاز ) ویژگی آن که دارای شادی و مهربانی است، ( اَعلام ) ) شهر یا جایگاهی در ن ...
پسر، دختر
فارسی وفا
به جا آوردن عهد و پیمان، پایداری در دوستی و صمیمیت، پایدار بودن در قول و قرار، تعهد دوستی یا عشق، ( ...
دختر، پسر
عربی
تاریخی و کهن ارکان
مبناها، پایه ها، ( به مجاز ) بزرگان، کارگزاران و کارگردانان حکومت، رکن ها، اعیان، کنایه از بزرگان و ...
پسر
عربی یمنا
سمت راست، مبارک، بسیار با برکت، ( در قدیم ) راست، در مقابلِ یسری، ( عربی، یُمنی ) ( در قدیم ) راست، ...
دختر
عربی آراس
آراز، رود ارس، به معنی رود ارس، ( اَعلام ) مرکز استان پادوکاله، در شمال فرانسه
پسر
ترکی
تاریخی و کهن، طبیعت نزهت
پاکی، خوشی، شادی، خرمی، نام سازی قدیمی از خانواده ی سازهای زهی، بی آلایشی، تفرج، ( در موسیقی ایرانی ...
دختر، پسر
عربی
هنری گندم
نام نوعی دانه ی خوراکی غنی از نشاسته، ( به مجاز ) برکت، ( در گیاهی )، دانه ی خوراکی غنی از نشاسته ک ...
دختر
پهلوی، اوستایی
طبیعت سپنتا
پاک و مقدس، اسپنتا، مقدس قابل ستایش
پسر
اوستایی، فارسی آیسن
مانند ماه، ( به مجاز ) زیبارو، به معنی مانند ماه هستی
دختر
ترکی
کهکشانی گل نوش
نام نوایی در موسیقی قدیم ایرانی، شهد گل، ( به مجاز ) دارای زیبایی همیشگی، ( در قدیم ) ( در موسیقی ا ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل، هنری افتخار
فخر کردن، نازیدن، سرافرازی، فخر، نازش
دختر
عربی امیراحمد
ترکیب دو اسم امیر و احمد ( پادشاه و بسیار ستوده )، امیر بسیار ستوده، پادشاه و حاکم ستوده شده، فرمان ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ربیع
بهار، نام دو ماه از سال قمری، فصل اول سال، ( در تصوف ) مقام بسطت در قطع مسافت سلوک، ( اَعلام ) ابن ...
پسر
عربی
طبیعت شریعت
آیین، روش، سنت، راه دین، شرع، ( در قدیم ) طریقه، ( در اصطلاح ) اقوال واعمال و احکامی است که حق تعال ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی عبیدالله
بنده ی کوچک خدا، بنده ی خدا، ( اَعلام ) ) عبیدالله ابن فاطمی: ملقب به مهدی، نخستین خلیفه [، قمری] و ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ایناس
خو گرفتن، انس یافتن، دمسازی، ( در قدیم ) انس، مؤانست، انس دادن، دوستی و محبت، همچنین دیدن یا شنیدن ...
دختر
عربی نائله
یابنده، بهره مند، کسی که به مقصود و مطلوب خود برسد، ( مؤنث نائل )، ن، ک، نائل، آن که به مقصود رسیده ...
دختر
عربی
تاریخی و کهن مروت
جوانمردی، مردانگی، ( در فقه ) ملازمت عادات پسندیده و پرهیز از عادات مکروه و داشتن بزرگ منشی و بلند ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی بدیعه
مونث بدیع، جدید، تازه، زیبا، جالب، شگفت انگیز، نادر، آفریننده، مؤنث بدیع
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی لهراسب
صاحب اسب تندرو، نام سومین پادشاه سلسله کیانی، ( در اوستایی ) به معنی صاحب اسب تندرو، صفتی برای خورش ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن، کهکشانی نجلا
زنی که چشمانی درشت و زیبا داشته باشد، ( مؤنث انجل )، زن فراخ چشم، زنی که چشمانی وسیع و زیبا داشته ب ...
دختر
عربی فروزنده
نور و روشنی دهنده، روشن و تابان، درخشان، ( به مجاز ) آراینده، ( صفت فاعلی از فروختن و فروزیدن )، اف ...
دختر
فارسی ابوتراب
پدرِ خاک، از کنیه های حضرت علی ( ع ) امام اول شیعیان، از کنیه های حضرت علی ( ع )، امام اول شیعیان [ ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی هیرو
منسوب به آتش، آتشی و سرخ گون، ( به مجاز ) زیبارو، ( هیر = آتش، او /، u/= ( پسوند نسبت ) )، نام گلی ...
دختر، پسر
کردی، فارسی
طبیعت، گل راشین
راه آبی یا جویباری که از سبزه زار می گذرد، ( به مجاز ) سرسبز و خرم، ( راش = نوعی درخت در جنگل های ا ...
دختر، پسر
کردی، فارسی
طبیعت صوفیا
منسوب به صوفی، نوایی در موسیقی، ( صوفی، ا ( پسوند نسبت ) )، ( عربی ـ فارسی ) ( صوفی + ا ( پسوند نسب ...
دختر
فارسی، عربی
هنری ماه جهان
ترکیب دو اسم ماه و جهان ( زیبا و دنیا )، ( به مجاز ) زیبای جهان، ماه دنیا
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی فاطمه حسنی
ترکیب دو اسم فاطمه و حسنی ( رانده شده از آتش و نیکو )، از نام های مرکب، ا فاطمه و حسنی ( حسنا )، فا ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی اقلیما
نام دختر حضرت آدم ( ع )، نام ماده ای که از گداختن برخی از فلزات مانند طلا و نقره به دست آید، ( معرب ...
دختر
عربی، یونانی
مذهبی و قرآنی نعمان
خون، به رنگ خون، ( به مجاز ) سرخ رنگ، ( به مجاز ) سرخ، ( اَعلام ) ) نعمان ابن منذر [، میلادی] دارای ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن ضیاءالدین
روشنایی دین، فروغ دین، ( در اعلام ) نام چندین شخص از مشاهیر تاریخی، نور خدا
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی بهرنگ
رنگ خوب، دارای رنگ نیکوتر، نکوتر رنگ، رنگِ نیکوتر، مرکب از به ( بهتر، خوبتر ) + رنگ
پسر
فارسی کیاوش
مانند پادشاهان، سروران و بزرگان، ( کیا، وش ( پسوند شباهت ) )، ویژگی آن که مثل پادشاهان، سروران و بز ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن محمد سالار
ترکیب دو اسم محمد و سالار ( ستوده و رهبر )، از نام های مرکب، ا محمّد و سالار
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی نوال
عطا و بخشش، بهره، نصیب، آنچه بخشیده می شود، عطیه، ( در قدیم ) بخشش و عطا، عطا، بخشش
دختر
عربی لنا
برای ما، نصیب و بهره، نمکین، مرکب از لن ( نمک سانسکریت ) + الف نسبت فارسی
دختر، پسر
عربی، سانسکریت، فارسی
مذهبی و قرآنی گیسو
گیس، موی بلند سر، نام صورت فلکی در آسمان نیم کره ی شمالی، ( در نجوم ) ( = شَِعر بِرنیکه ) صورت فلکی ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی سخاوت
بخشش، جوانمردی، عطا، کرم
پسر
عربی تحفه
هدیه، ارمغان، گرانبها، ( مجاز ) شخص بسیار ارزشمند، شخص یا چیز بسیار ارزشمند
دختر
عربی