اسم - صفحه 18
آنکه در غیاب کسی عهده دار مقام و مسئولیت اوست، جانشین، نماینده، ( عربی )، ( در ادیان ) در شیعه ی دو ...
پسر
عربی نجوا
سخن آهسته، صحبت کردن با صدای آرام، صحبت کردن با یکدیگر معمولاً با صدای آهسته به قصد این که کسی آن ر ...
دختر
فارسی، عربی امیربهادر
پادشاه شجاع و دلاور، امیر دلیر، سردار شجاع، ( عربی ـ ترکی )، ( اعلام ) لقب حسین پاشاخان قراباغی [ ه ...
پسر
ترکی، عربی
تاریخی و کهن عالی
رفیع، شریف، سرافراز، از نام های پروردگار، ( عربی )، بسیار خوب، دارای ارزش و اهمیت بسیار، مهم، والا، ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیراصلان
پادشاه چون شیر، حاکم دلاور، فرمانده و سردار چون شیر
پسر
فارسی ماهرو
چهره ای مانند ماه، ( = ماه چهر )، ( ماه چهر، بانوی زیبا رو، دختری که چهره اش مانند ماه زیبا و درخشا ...
دختر
فارسی بهنود
پسر عزیز، نام پادشاهان هند، از کلمات دساتیری به معنی پسر عزیز
پسر
فارسی، سانسکریت، هندی مومن
مسلمان، از نام ها و صفات خداوند، ( عربی )، ( در ادیان ) آن که به خدا و پیغمبر ایمان دارد و اصول دین ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی حارث
کشاورز، نام چند شخصیت تاریخی، ( عربی )، برزگر، ( اعلام ) ) حارث بن ابی شعر [قرن ششم میلادی] بزرگتری ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن میسا
زنی که با برازندگی راه می رود، ( عربی، مَیساء ) زنی که با برازندگی و تکبّر راه می رود، متکبر و با ت ...
دختر
عربی محمد ظاهر
ترکیب دو اسم محمد و ظاهر ( ستوده و آشکار )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و ظاهر، ( اعلام ) محم ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی پندار
فکر، اندیشه، وهم، گمان، ریشه پنداشتن
پسر
فارسی محمد پویا
ترکیب دو اسم محمد و پویا ( ستوده و پوینده )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و پویا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی ذبیح
ذبح شده، قربانی، مذبوح
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد رهام
ترکیب دو اسم محمد و رهام ( ستوده و پهلوان ایرانی )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و رهام
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی معرفت الله
دانش خدایی و خداشناسی، ( عربی ) ( در قدیم ) خداشناسی
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی عطرین
منسوب به عطر، خوشبو، دلانگیز، ( عربی ـ فارسی ) ( عطر، ین ( پسوند نسبت ) )، معطر، ( عربی ـ فارسی ) ( ...
دختر
فارسی، عربی ماه منظر
ماهرو، ماهچهر، آنچه که دارای منظری چون ماه باشد، آ ماه چهر، ماه ( فارسی ) + منظر ( عربی ) ماهرو
دختر
فارسی، عربی
کهکشانی برنا
شاب، ظریف، خوب، نیک، دلاور، جوان
پسر
فارسی
تاریخی و کهن فاطمه نسا
ترکیب نام های فاطمه و نسا، ( عربی ) از نام های مرکب، فاطمه و نسا
دختر
عربی مهتاج
تاج ماه، آنکه تاجی درخشنده چون ماه دارد، ( به مجاز ) زیبای زیبایان، ( = ماه تاج )
دختر
فارسی، عربی
کهکشانی نویده
ناله کرده زاری کرده، ( نوید، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نوید
دختر
فارسی زیلان
نام گیاهی است یکساله و معطر و دارای کرکهای غده دار و چسبناک از تیره ی اسفناج، ( = اَرجی، دِسیس ) نا ...
دختر
فارسی علوان
بزرگان، ( عربی )، ( اعلام ) ) نام پدر ضحاک که عجم ها به آن مرداس می گفتند، وی از پادشاهان عرب و برا ...
پسر
فارسی، عربی تاج الدین
مورد افتخار برای دین، ( عربی )، تاجِ دین، ( اَعلام ) نام پادشاهی از اتابکان لرستان، آن که چون تاج د ...
پسر
عربی یارالله
دوست خدا
پسر
عربی پریسان
کنایه از زیبا رو، ( پری، سان ( پسوند شباهت ) )، چون پری، کنایه از زیبا روی است، ( پری + سان ( پسوند ...
دختر
فارسی ستیلا
نام دختر امام موسی کاظم ( ع )، لقب حضرت مریم ( س )، بانوی بلندمرتبه و پاکدامن، ( عربی ) ( اَعلام ) ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی کنعان
حلیم و بردبار، ( عبری )، طبق تورات کنعان به معنی «حلیم و بردبار» است، ( اَعلام ) ) سرزمینی در میان ...
پسر
عبری سلامت
تندرستی، صحت، ( عربی )، سالم، ( در حالت قیدی ) بطور سالم، در حال صحت، ( در قدیم ) امنیت و آرامش، رس ...
دختر
فارسی عبدالحق
بنده ی خدا، ( عربی ) بنده ی خدای راست، بنده پروردگار
پسر
عربی مهرو
زیبا رو، آن که رویی زیبا چون ماه دارد، ماهرو
دختر
فارسی پرنسا
زیبا و لطیف، ( پَرَن = پروین ( ستاره )، دیبای منقش و لطیف، پرنیان، پارچه ابریشمی، سا ( پسوند شباهت ...
دختر
فارسی محمد جلال
نام ترکیبی محمد و جلال، ( عربی ) از نام های مرکب، ز محمّد و جلال
پسر
عربی یاسمن زهرا
ترکیب اسم یاسمن و زهرا، ( فارسی ـ عربی ) از نام های مرکب، یاسمن و زهرا
دختر
عربی ایلیار
کسی که همدم و مونس ایل و طایفه است، ( ترکی ـ فارسی ) دوست و رفیق ایل، یار و یاور ایل، کمک کننده به ...
پسر
فارسی، ترکی گل نسا
ترکیب دو اسم گل و نسا، [گل = ( در قدیم ) ( به مجاز ) صورت زیبا، نسا = زنان]، زیباروی زنان، ( به مجا ...
دختر
عربی، فارسی بارین
در کردی باریدن باران، ( در کردی ) باریدن ( باران )، بارنده، ( در کردی ) به معنی باریدن است، بارندگی ...
دختر
فارسی، کردی روجا
روز، آفتاب، ( کردی ـ فارسی ) [روج ( کردی ) = روز، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به روج، ( به مجاز ) زیب ...
دختر
فارسی درخشان
روشن و تابان، درخشنده، دارای درخشش، ( به مجاز ) جالب توجه و چشم گیر و خوب و موفقیت آمیز
دختر
فارسی ادیبه
موٌنث ادیب، ( مؤنث ادیب )
دختر
عربی برکت
فراوانی، افزونی، بسیاری، فراوانی و بسیاری و رونق، خجستگی، یمن، مبارک بودن، نعمت های موجود در طبیعت، ...
پسر
عربی فاطمه سما
ترکیب دو اسم فاطمه و سما ( رانده شده از آتش و آسمان )، از نام های مرکب، فاطمه و سما
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد مجتبی
ترکیب دو اسم محمد و مجتبی ( ستوده و برگزیده )، از نام های مرکب، ا محمّد و مجتبی
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی برزان
شکوه و جلال، عظمت، دارای قدرت، نیرومند و با شکوه، ( برز = شکوه و جلال، فراز، ان ( پسوند نسبت ) )، م ...
پسر
کردی حلیم
صبور، بردبار، شکیبا، از نام ها و صفات خداوند، خویشتن دار، با صبر و تحمل، از نامهای خداوند
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی جوانشیر
شیر جوان، کنایه از جوان زورمند و دلیر است، کنایه از جوان زورمند و دلیر، نام پسر خسروپرویز پادشاه سا ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن شهدخت
عالی قدر و ارزشمند، شاهدخت، ( شه = شاه، دخت = دختر )، دختر شاه، ( شه = شاه + دخت = دختر )
دختر
فارسی
تاریخی و کهن محمدعباس
ترکیب دو اسم محمد و عباس ( ستوده و دلیر )، از نام های مرکب، ا محمّد و عباس، مرکب از دو اسم محمد و ع ...
پسر
عربی، فارسی
مذهبی و قرآنی ایلمان
سمبل ایل
پسر
ترکی ظریف
دارای اجزا یا ساختار نازک و باریک همراه با ظرافت و تناسب، نکته سنج و نکته دان، دارای اجزا یا ساختار ...
دختر
عربی واحده
نخستین شماره، یکتا، جزیی از کل، بی همتا، ( مؤنث واحد )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی فرح انگیز
شادی بخش، مفرح، برانگیزنده ی شادی، فرح ( عربی ) + انگیز ( فارسی ) شادی بخش
دختر
فارسی، عربی ندیمه
همنشین و هم صحبت بزرگان، زن یا دختری که معمولاً با ملکه، شاهزاده ها، یا زنان بزرگ دیگر همنشین و هم ...
دختر
عربی
تاریخی و کهن محمد اسلام
ترکیب دو اسم محمد و اسلام ( ستوده و فرمان بردن )، از نام های مرکب، ا محمّد و اسلام
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی منیب
بازگشت کننده به سوی حق
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد آراد
ترکیب دو اسم محمد و آراد ( ستوده و بخشنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و آراد
پسر
عربی، اوستایی
مذهبی و قرآنی مقبوله
مورد قبول، پذیرفته شده، ( مؤنث مَقبول )، دلنشین، دوست داشتنی، زیبا، خوشایند، مطلوب
دختر
عربی ایرانه
مربوط به ایران، ایرانی، منتسب به ایران زمین، ( ایران، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به ایران، ( ایران + ...
دختر
فارسی قائم
ایستاده، قدرتمند و بااراده، لقب امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، به حالت عمودی قرار گرفته، ( در ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سایان
منسوب به سایه، ( سای = سایه، ان ( پسوند نسبت ) )، م سایه، ( اَعلام ) نام رشته کوهی در آسیای مرکزی، ...
دختر
کردی، فارسی خیزران
نام مادر امام محمد تقی ( ع )، نوعی نی مغزدار با ساقه ای محکم و بلند، ( اَعلام ) نام مادر امام محمّد ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی، طبیعت شفا
بهبودی، تندرستی، درمان، بهبود، بهبود یافتن از بیماری، ( در اصطلاح عرفانی ) از میان رفتن بیماری دل ب ...
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی مشکات
مکان نورانی، چراغدان، طاقی بلند که چراغ را در آن گذارند، از واژه های قرآنی، ظرف بلورین که در آن چرا ...
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی الیانا
نیکی، هدیه، مأنوس، دوست داشتنی ایل، نیکی و هدیه، ( به مجاز ) به معنی مأنوس، دوست داشتن ایل، دوست مش ...
دختر
ترکی امیرماهان
ترکیب دو اسم امیر و ماهان ( فرمانروا و زیبا )، از نام های مرکب امیر و ماهان
پسر
فارسی، عربی سمن
چهره ی سفید و لطیف و همینطور بوی خوش، نام گیاهی ( رازقی )، یاسمن، رازقی
دختر
فارسی
طبیعت، گل عبدالملک
بنده یا پادشاه خداوند، نام دو تن از پادشاهان سامانی، بنده ی مَلِک ( پادشاه )، [مَلِک از نام های خدا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نجیب
شریف، اصیل، عفیف، پاکدامن، دارای خصلت های برجسته و ممتاز اخلاقی، با اصل و نسب
پسر
عربی کوهیار
استوار و پابرجا، از دلاوران ایرانی نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان، ( در شاهنامه ) از دلاوران ای ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن ایل ماه
زیباروی ایل، ( ایل، ماه ) ( به مجاز ) زیباروی ایل
دختر
ترکی، فارسی
کهکشانی ارسام
آرشام، نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی، ( = آرشام و آرسام )
پسر
لری، فارسی آگرین
آتشین، آذرین، بسیار شجاع و پرکار، ( در کردی ) کنایه از آدم بسیار شجاع و پرکار است، به رنگ آتش
دختر
کردی شادان
شاد و خرم، از شخصیتهای شاهنامه، شاد، مسرور، ( در حالت قیدی ) باحال شاد، شادمانه، نام پسر برزین از م ...
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن نجم
ستاره، خوشه پروین، ثریا، نام پنجاه و سومین سوره قرآن مجید، نام نوعی گیاه، سوره ی پنجاه و سوم از قرآ ...
پسر، دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی صهبا
شرابی که مایل به سرخی باشد، شراب انگوری، ( = صَهباء ) ( مؤنث اصهب )، سرخ و سفید، می، به معنی سرخ و ...
دختر
عربی محمد حامد
ترکیب دو اسم محمد و حامد ( ستوده و ستایشگر )، از نام های مرکب، ا محمّد و حامد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد مرصاد
ترکیب دو اسم محمد و مرصاد ( ستوده و کمینگاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و مرصاد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی صائب
راست و درست، رسا، رساننده، ( اَعلام ) صائب تبریزی: [قرن هجری] شاعر ایرانی که مدتی را در کابل و هند ...
پسر
عربی شهپر
شاه پر، هر یک از پرهای اصلی بال پرندگان، بال بزرگ، ( = شاه پر )، هر یک از پرهای اصلی پرندگان، شهبال
دختر
فارسی
پرنده مهر آفرین
ترکیب دو اسم مهر و آفرین ( محبت و آفرینش )، آفریننده ی مهر و محبت و دوستی
دختر
فارسی
تاریخی و کهن هیلا
پرنده ای شکاری کوچکتر از باز، نام پرنده ای است، باشه ( پرنده ای شکاری کوچکتر از باز )
دختر
فارسی
پرنده کیاراد
ترکیب دو اسم کیا و راد ( پادشاه و جوانمرد )، ( کیا، راد = جوانمرد )، جوانمرد بزرگ، بخشنده و سرور، پ ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن هنا
شادمانی و خوشبختی
دختر
عربی پرتو
درخشش، تلألؤ، روشنایی، شعاعی که از منبع نورانی یا گرما ساطع می شود، ( به مجاز ) اثر، تأثیر، تلألو
دختر
فارسی طوفان
جریان هوای بسیار شدید، ( به مجاز ) غوغا، هیاهو، ( = توفان )، جریان هوای بسیار شدید و معمولاً همراه ...
پسر
عربی، آرامی
طبیعت، مذهبی و قرآنی زریان
باد جنوب، باد سرد، باد دبور
دختر
کردی
طبیعت غانم
غنیمت گرفته و بهره مند
پسر
عربی دامون
دشت و صحرا، نام یکی از حکمای قدیم یونان، ( اَعلام ) از حکمای قدیم یونان و از فیثاغوریان، در گویش ما ...
پسر
فارسی
طبیعت محمد عمران
ترکیب دو اسم محمد و عمران ( ستوده و نام سوره ای در قرآن کریم )، از نام های مرکب، ا محمّد و عِمران
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی محمد خلیل
ترکیب دو اسم محمد و خلیل ( ستوده و دوست )، از نام های مرکب، ا محمّد و خلیل
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی هوتن
نیک اندام، ( به مجاز ) تندرست و خوش قد و بالا، ( هو = خوب، تن )، خوب تن، ( در پهلوی ) به معنی خوب ت ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن هیرش
فشار، هجوم، اشک، یورش، حمله، هجوم ( نگارش کردی
پسر
کردی محمد ایوب
ترکیب دو اسم محمد و ایوب ( ستوده و بازگشت به سوی خدا )، از نام های مرکب، ا محمّد و ایوب
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی قیام
به پا خواستن
پسر
فارسی
مذهبی و قرآنی آسو
افق طلایی، آهو، شتاب، کوشا، ( در کردی ) به معنی افق طلایی، ( در پهلوی ) صورت پهلوی واژه ی «آهو»، ( ...
دختر، پسر
کردی، پهلوی، اوستایی تایماز
پابرجا، استوار، بی نظیر، بی همتا
پسر، دختر
ترکی انصار
یاران، یاری دهندگان، یاران پیامبر اسلام ( ص )، [به آن دسته از مسلمانان اهل مدینه گفته می شود که پس ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی تیانا
بسیار زیبا، ( اعلام ) نام یکی از شهرهای کاپادوکیه ( داریوش اول در کتیبه های بیستون و نقش رستم و تخت ...
دختر
لاتین حنظله
نام گیاهی که خاصیت دارویی دارد، نام جوانی که در شب اول ازدواجش در رکاب رسول ( ص ) جنگید و به شهادت ...
پسر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی