اسم - صفحه 12
فرشته رو، زیبا مثل پری، ( به مجاز ) زیباروی، ( به مجاز ) زیبارو ( ی )، پریچهره
دختر
فارسی طارق
ستاره صبح، نام هشتاد و ششمین سوره قرآن کریم، سوره ی هشتاد و ششم از قرآن کریم دارای هفده آیه، ( در ق ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی، کهکشانی سایه
( به مجاز ) توجه، پناه، حمایت، حشمت و بزرگی، ( در فیزیک ) تاریکی نسبی که به سبب جلوگیری تابش مستقیم ...
دختر
فارسی صاحبه
مونث صاحب، دارنده، مالک، هم نشین و هم صحبت، یار، فرمانروا و حاکم، ( مؤنث صاحب )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی دیار
سرزمین، کشور، زادگاه، ( جمعِ دار )، موطن
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شمیم
بوی خوش
دختر
عربی سامی
عالی، بلند مرتبه، منسوب به سام پسر نوح نبی ( ع )، بلند، ) نژاد بزرگی از مردم سفید پوست شامل عرب ها، ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ستیا
جهان هستی، دنیا، روزگار، بانوی نجیب و بلندمرتبه، گیتی، دنیا و روزگار، جهان هستی دنیا روزگار، لقب حض ...
دختر
پهلوی، اوستایی نازنین رقیه
ترکیب دو اسم نازنین و رقیه ( بسیار دوست داشتنی و افسون )، رقیه ی دوست داشتنی، رقیه ی عزیز و گرامی، ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی قدسیه
مؤنث قدسی، ( به مجاز ) فرشته، روحانی، مقدس و پاک، ( مؤنث قدسی )، قدسی
دختر
عربی سعاد
نام زن محبوبی در عرب، خوشبخت، نام معشوقه ای در عرب
دختر
عربی رزیتا
رزا، گل رز کوچک، ( = رز و رزا )
دختر
فرانسوی
طبیعت، گل سحرناز
زیبایی سپیده دم، ( به مجاز ) زیبا، سحر ( عربی ) + ناز ( فارسی ) مرکب از سحر ( زمان قبل از سپیده دم ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت گلرخ
دارای چهره ای مانند گل، زیبا روی، گل چهره، زیبا رو، آن که چهره ای زیبا چون گل دارد
دختر
فارسی
تاریخی و کهن، گل محمد کسرا
ترکیب دو اسم محمد و کسرا ( ستوده و خسرو )، از نام های مرکب، ا محمّد و کسری ( کسرا )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی پاشا
مخففِ پادشاه، بزرگ، ( اَعلام ) ( منسوخ ) در امپراتوری عثمانی، لقب و عنوانی برای مقامات لشکری و کشور ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن رودابه
نام دختر مهراب پادشاه کابل، همسر زال و مادر رستم پهلوان شاهنامه، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) دختر مهر ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن چنور
نام گیاهی خوش بو، گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان میروید، گیاهی خوشبو
دختر، پسر
کردی، فارسی
طبیعت دیبا
نام نوعی پارچه ابریشمی رنگین، ( = دیباه ) ( در قدیم ) نوعی پارچه ی ابریشمی معمولاً رنگین، نوعی پارچ ...
دختر
فارسی آتیلا
شجاع، نامدار، ( آت به معنی اسب، یلا ( صفت ) )، به معنی چابک، نامی، ( اَعلام ) پادشاه هون ها [، میلا ...
پسر
ترکی، فارسی
تاریخی و کهن سوزان
دارای حرارت و گرمای بسیار زیاد، ( در قدیم ) ( به مجاز ) سرشار از اندوه و اشتیاق، سوزاننده
دختر
فارسی آیات
جمع آیه، نشانه ها، علامت ها، آیه ها
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی مهبد
نگه دارنده ماه، سرور ماه، کنایه از کسی که زیباییش از ماه بیشتر است، مهبود، ( = مهبود )، کناییه از ک ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن کریمه
گران بها، ارزشمند، صفت هر یک از آیه های قرآن، زن بزرگوار، ( در قدیم ) هر یک از آیه های قرآن، زن شری ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ترمه
نوعی پارچه با نقش های بته جقه یا اسلیمی، نوعی پارچه ( قیمتی ) از جنس کرک، پشم، یا ابریشم با نقش های ...
دختر
فارسی نجات
رهایی از خطر، خلاصی، آزادی، ( به مجاز ) رستگاری، وضع دشوار یا ناخوشایند، رهایی
پسر
عربی معظمه
بزرگ داشته شده، بزرگوار، بزرگ، ( اعلام ) نویسنده بانوی تاجیکستان [، میلادی] معظمه فرزند شخصیتی به ن ...
دختر
عربی آلاء
نعمت ها، نیکی ها، نیکویی ها، از واژه های قرآنی
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی ربیعه
مونث ربیع، بهار، ( مؤنث ربیع ) ( اَعلام ) ربیعه از قبیله های بزرگ شمال عربستان در زمان ظهور اسلام ک ...
دختر
عربی ساریه
ابری که در شب آید، نام یکی از دختران امام موسی کاظم ( ع )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی، طبیعت شفیع
آن که تقاضای عفو و بخشش گناه کسی را از دیگری می کند، شفاعت کننده، شفاعت گر، پایمرد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ضرغام
شیر درنده، ( به مجاز ) پهلوان، دلاور، ( به مجاز ) پهلوان دلاور، ( عربی، ضِرغام ) ( در قدیم ) شیر در ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، طبیعت تمنا
آرزو، خواستن چیزی همراه با فروتنی و تواضع، خواستن چیزی معمولاً همراه با فروتنی و تواضع
دختر
عربی تلی
دختری که گیسوی بلند و زیبا دارد، موهای پر پشت و بلند، زلف دار، زباندار و سخنور
دختر
ترکی فریناز
زیباروی دارای ناز و شکوه، [فری = خجسته، مبارک، دارای خجستگی و شکوه، شکوهمند و خجسته، ناز= کرشمه و غ ...
دختر
فارسی خجسته
مبارک، سعادتمند، خوشبخت، گل همیشه بهار، فرخنده، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه نوا، کامروا، ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت، گل، هنری هومان
هومن، دارنده ی روح خوب و نیک اندیش، از شخصیت های شاهنامه، ( = هومن )، نام پسر ویسه برادر پیران و از ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن بهبود
پیشرفت تدریجی، حرکت رو به بهتر شدن، تندرستی، سلامت، درست شدن، درستی، اصلاح
پسر
فارسی شیلان
درخت عناب، مهمانی، سور، غذا، ( در قدیم ) ( در گیاهی ) ( = چیلان )، طعام، چیلان، عناب
دختر
فارسی، مغولی
تاریخی و کهن، طبیعت میمنت
سعادت، فرخنده، مبارک، فرخندگی، مبارکی
دختر
عربی ایاز
باد خنک، نسیم، هوای خنک متحرک، نام غلام محبوب سلطان محمود غزنوی
پسر
ترکی، گیلکی
طبیعت نجم الدین
آن که چون ستاره ای در دین می درخشد، ستاره دین، آن که در دینداری و آگاهی به اصول و فروع دین چون ستار ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی، کهکشانی نیکو
خوب، گران بها، درست، پسندیده، شایسته، زیبا، ( در قدیم ) دلپسند، مطبوع، ارزنده، گران، صحیح، شخص زیبا ...
دختر
فارسی ناجی
نجات دهنده، منجی، ( به مجاز ) رستگار، ( در قدیم ) نجات یابنده و
پسر
عربی روشن
درخشان، بینا، شاد، مسرور، درست کار، معتمد، دارای نور، تابنده، ( به مجاز ) آگاهِ با بصیرت، تابان
دختر
فارسی معصوم
بی گناه و پاک، در امان، محفوظ، ( در ادیان ) پیامبر اسلام ( ص )، دخترش فاطمه ( س ) و هریک از دوازده ...
پسر، دختر
عربی
مذهبی و قرآنی فرهام
نیک اندیش، [از واژه ی ( اوستایی ) «فرایوهومت»]، بسیار نیک اندیش، تغییر یافته واژه اوستایی فرایوهومت
پسر
اوستایی، پهلوی فرزان
فرزانه، خردمند، عاقل، حکیم، دانش، استواری، فرزانه خردمند
پسر
فارسی
تاریخی و کهن آراسته
آن که دارای صفت های خوب اخلاقی است، آنچه آرایش شده و زینت و زیور داده شده است، منظم، ( صفت مفعولی ا ...
دختر
فارسی، پهلوی سوران
نام پرنده ای خوش آواز، نام یکی از چهار لهجه ی اصلی زبان کردی، نام منطقه ای وسیع در کردستان، یکی از ...
پسر
کردی
پرنده شاهو
آن که چون شاه بزرگ و شکوهمند است، مروارید شاهوار و نفیس، کوتاه شده ی شاهوار، ( اعلام ) نام کوهی در ...
پسر
فارسی
طبیعت خلیل الله
دوست خداوند، لقب حضرت ابراهیم ( ع )، دوست خدا، ع خلیل، لقب ابراهیم ( ع )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی جلال الدین
شکوه و عظمت دین، نام شاعر و عارف بزرگ قرن هفتم، مولانا جلال الدین بلخی، ( اَعلام ) ) مولانا جلال ال ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی امجد
بزرگوارتر، با شرف تر، ( اَعلام ) بزرگتر، بزرگوار
پسر
عربی دلاور
شجاع و جنگجو، ( در قدیم ) گستاخ، شجاع
پسر
فارسی
تاریخی و کهن عبدالغفار
بنده خدای بسیار آمرزنده، بنده ی خدای بسیار آمرزنده، ( عربی ) بنده ی بسیار آمرزنده ( خدای )، بنده پر ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی احلام
جمع حلم، بردباری ها، صبوری ها، عقل ها، وقارها، جمع حلیم، بردباران
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شاهپور
شاپور، پسر شاه، شاهزاده، ( = شاپور )
پسر
فارسی
تاریخی و کهن نورسته
تازه روییده، ( به مجاز ) جوان، تازه بالغ شده
دختر
فارسی
طبیعت عفیفه
مؤنث عفیف، پای بند به اصول اخلاقی، پارسا و پرهیزکار، ( مؤنث عفیف )، عفیف، دارای عفت، پرهیزکار، پارسا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد محسن
ترکیب دو اسم محمد و محسن ( ستوده و تحسین شده )، از نام های مرکب، ا محمّد و محسن
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی جمال الدین
زیبایی دین، زیبایی در دین، نیکویی در دین، آن که در چهره اش زیبایی دین نهفته است، ( اَعلام ) ) جمال ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ماه صنم
ترکیب دو اسم ماه و صنم ( زیبا و دلبر )، از نام های مرکب، ماه و صنم، ماه ( فارسی ) + صنم ( عربی ) دل ...
دختر
فارسی، عربی
کهکشانی اسامه
شیر بیشه، ( به مجاز ) دلیر و شجاع، ( اَعلام ) نام چند تن از صحابیان پیامبر اسلام ( ص ) از جمله اسام ...
پسر
عربی حنا
گیاهی درختی که در مناطق گرمسیری می روید و گل های سفید و معطر دارد، گیاهی درختی که گل های سفید و معط ...
دختر
عربی
طبیعت گلاره
نور چشمی، بسیار عزیز و گرامی، gilāra )، ) مردمک چشم، حبه ی انگور، چشم، مردمک چشم و نامی دخترانه دار ...
دختر
کردی سوفیا
عاقل، خردمند، دانشمند، فرزانه، پیروان تصوف، ( اَعلام ) ( = صوفیه ) پایتخت بلغارستان، سوفیه نام پایت ...
دختر
یونانی، فارسی صبری
صبور و شکیبا، ( صبر، ی ( پسوند نسبت ) )، منسوب به صبر
دختر
فارسی، عربی ظاهر
آشکار، نمایان، از نام های پروردگار، بخش آشکار، هویدا، یا بیرونی از هر چیز یا هر شخص در مقابلِ باطن، ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی گل افشان
گل ریزنده، افشاننده گل، گل پاشیدن، ( در قدیم ) افشاننده ی گل یا ریزنده ی گل، گل فشان
دختر
فارسی
تاریخی و کهن، گل فرصت
زمان، وقت، وقت مناسب برای انجام کاری، زمان و وقت، ( اَعلام ) فرصت شیرازی: [، قمری]، متخلص به فرصت، ...
دختر، پسر
عربی روشنا
روشن، روشنایی، نور، جای روشن، آشنا
دختر
فارسی حسین رضا
ترکیب دو اسم حسین و رضا ( نیکو و خشنود )، از نام های مرکب، حسین و رضا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی داور
آن که میان دو نفر به عدالت حکم کند، ( به مجاز ) خداوند، حَکَم، ( در حقوق ) قاضی، پادشاه، حاکم، از ن ...
پسر
فارسی شجاع
دلیر، بی باک، پردل و جرئت، نترس، آن که از چیزی یا کسی نمی ترسد، ( اَعلام ) ( در نجوم ) [= آبمار] یک ...
پسر
عربی روزیتا
رزیتا، گل رز کوچک، ( = رزیتا )
دختر
فرانسوی
طبیعت، گل درنا
نام یکی از صورت های فلکی، نام نوعی پرنده، پرنده ی آب چرِ بزرگ، وحشی و حلال گوشت، کلنگ، کُلنگ، پرنده ...
دختر
ترکی
پرنده، طبیعت، کهکشانی محمد زمان
ترکیب دو اسم محمد و زمان ( ستوده و روزگار )، از نام های مرکب، ا محمّد و زمان
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی صهیب
آن که یا آنچه سفیدی آن آمیخته با سرخی ( گندمگونی ) باشد، از صحابه ی پیامبر اسلام ( ص )، ( مصغر اَصْ ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی دیاکو
نام نخستین پادشاه ایران از سلسله ی ماد، ( اَعلام ) ( = دیا اکو )، پسر فرورتیش، نخستین شاه ایران [حد ...
پسر
کردی، فارسی
تاریخی و کهن زمزم
نام چشمه ای در نزدیکی کعبه، «آهسته آهسته»، ( اَعلام ) ) چاه آبی در مکه، در جنوب شرقی کعبه، که زائرا ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی مانا
ماندنی، جاوید، پایدار، همانند، ( صفت از ماندن )، ( در پهلوی ) مانند و مانند بودن، ( در پهلوی ) به م ...
دختر، پسر
فارسی ذکیه
زیرک، باهوش، ( مؤنث ذکیّ ) به معنای تیز هوش و با هوش، زن تیز خاطر
دختر
عربی سارو
نام پرنده ای سیاه رنگ در هندوستان که مانند طوطی سخن گو است، طوطی، ( = ساروک ) نام پرنده ای سیاه رنگ ...
پسر
ترکی، کردی، فارسی، آشوری
پرنده پریدخت
دختر پری چهره، ( به مجاز ) زیبارو، ( پری، دخت = دختر )، دختر پری، نام دختر پادشاه چین که سام پسر نر ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن محمد فاضل
ترکیب دو اسم محمد و فاضل ( ستوده و نیکو )، از نام های مرکب، ا محمّد و فاضل
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نواب
عنوانی که به شاه زادگان دوره صفوی و قاجار داده می شد، ( در قدیم ) در دوره ی صفوی و قاجار عنوانی که ...
پسر
عربی، فارسی
تاریخی و کهن شرمین
محجوب، با حُجب و حیا، خجالت زده، ( در قدیم ) شرمگین، با حجب و حیا، با شرم، با حیا
دختر
فارسی
تاریخی و کهن محمد رشید
ترکیب دو اسم محمد و رشید ( ستوده و شجاع )، از نام های مرکب، ا محمّد و رشید
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی نوذر
از شخصیت های شاهنامه، نام فرزند منوچهر پادشاه کیانی، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) نام پسر منوچهر یکی ا ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن صاحب
دارنده، مالک، هم نشین و هم صحبت، یار، فرمانروا و حاکم، دارا، ( منسوخ ) سرور، آقا، ( در عرفان ) یار ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رزاق
روزی دهنده، از نام های خداوند
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی فرزام
لایق، درخور، شایسته، سزاوار
پسر
فارسی باربد
بزرگی و منزلت، نام نوازنده نامدار دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی، [ ( بار = رخصت، اجازه، بد/ badـ/ و ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن محمد ناصر
ترکیب دو اسم محمد و ناصر ( ستوده و یاری دهنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و ناصر
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی امیرسالار
ترکیب دو اسم امیر و سالار ( فرمانروا و رهبر )، امیر و پادشاه سپهسالار، حاکم سپهبد، فرمانده ی صاحب ا ...
پسر
فارسی، عربی بنت الهدی
دختر هدایت شده، دختری که در راه راست است
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی آرمینا
منسوب به آرمین، دختر همیشه پیروز، بانوی مقتدر، الهه زیبایی، ( آرمین، ا ( پسوند نسبت ) )، ( اَعلام ) ...
دختر
فارسی برسام
آتش بزرگ، بالاترین سوگند، ( اَعلام ) ) از نام های شاهنامه، ) فرزند بیژن فرمانروای سمرقند که با یزدگ ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن مایسا
نام گیاهی کوچک و یک ساله که بسیار ظریف است
دختر
ترکی
طبیعت