اسم - صفحه 15
شکرگزاری کردن، ستایش کردن، ( الحمد ) نام اولین سوره ی قرآن مجید، سپاس و ستایش کردن، شکر، سپاس، الحم ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی هدیه زهرا
ترکیب دو اسم هدیه و زهرا ( ارمغان و درخشنده روی )، از نام های مرکب، ا هدیه و زهرا
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی حرمت
آبرو، عزت، احترام، ارجمندی، اطاعت و فروتنی در برابر اوامر الهی، حرام بودن، دوری از زشتی ها و به جای ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی هژیر
خوب، پسندیده، زیبا، چابک، هوشیار، نیک نژاد، نام پسر گودرز سردار ایرانی، ( = هجیر )، چالاک، ( در حال ...
پسر
فارسی، پهلوی
تاریخی و کهن امان
نترس شدن، ایمنی، حفاظت، زنهار، آرامش، عنایت، بی بیم شدن، بی ترس، ایمن، پناه
پسر
عربی، ترکی
مذهبی و قرآنی میران
منسوب به امیر، امیرانه، شاهانه، ( میر = امیر، ان ( پسوند نسبت ) )، ( میر = امیر + ان ( پسوند نسبت ) ...
پسر
فارسی، عربی پروا
هراس، بیم، فرصت و زمان پرداختن به کاری، فراغت و آسایش، توجه و التفات، ( در قدیم ) ( به مجاز ) توجه ...
دختر
فارسی مهدیا
بانوی هدایت شده، ( مهدی = هدایت شده، ا ( اسم ساز ) )، دختر هدایت شده، منتسب به حضرت مهدی ( عج ) مرک ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی فادیا
نجات بخش، منجی، نجات یافته
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد شایان
ترکیب دو اسم محمد و شایان ( ستوده و سزاوار )، از نام های مرکب، ا محمّد و شایان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی معید
بازگشت دهنده، بازگرداننده، ماهر، با تجربه، از نام ها و صفات خداوند، ( عربی )، زبردست، کارآزموده، ( ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رامیار
رمه یار، چوپان، گوسفندچران، ( = رمیار )، رمه یار چوپان، شبان
پسر
فارسی محمد صابر
ترکیب دو اسم محمد و صابر ( ستوده و شکیبا )، از نام های مرکب، ا محمّد و صابر
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی پرستش
نیایش، ستودن، پرستیدن، خدمت، عبادت، ( در قدیم ) خدمتکاری، ( اسم مصدر از پرستیدن )، نیایش کردن، عباد ...
دختر
فارسی
مذهبی و قرآنی آروشا
درخشان، نورانی، باهوش، سفید، نورانی باهوش، نام دختر داریوش سوم
دختر
فارسی
تاریخی و کهن مهرنگار
خورشید زیباروی، ( مجاز ) زیباروی درخشان، نگارنده خورشید، ( مهر = خورشید، نگار = ( به مجاز ) معشوق ز ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت علاءالدین
موجب سرافرازی آیین، سبب رفعت و بزرگی دین، ( عربی )، موجب بلندی آیین و کیش، ( اَعلام ) ) قهرمان یکی ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی آیسودا
سایه ماه در آب، تلالو نور ماه در آب، ( به مجاز ) زیبارو و با طراوت، ماه در آب
دختر
ترکی فیاض
جوانمرد و بخشنده، دارای آثارِ مفید، پر برکت
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شنتیا
فاتح، پیروز، از القاب حضرت علی ( ع )، ( اَعلام ) نام حضرت علی ( ع ) در زبور داوود، فاتح پیروز از ال ...
پسر
عبری، فارسی
مذهبی و قرآنی صبیه
به گونه احترام آمیز به معنی دختر، دختربچه
دختر
عربی آنوشا
کیش، مذهب، آیین، مذهب و کیش، کیش و مذهب، دین و آیین
دختر
فارسی حامی
حمایت کننده، پشتیبان، نگهبان، منسوب به حام پسر نوح، از اولاد حام، آن که پشتیبان و نگهبان کسی یا چیز ...
پسر
عربی فرود
فرا رسیدن، نشیب، سرازیری، پایین، قرار گرفته در مرتبه ی پایین از جهت مقام، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن خزال
با ناز راه رونده، کسی که با ناز راه می رود
دختر
عربی ماندگار
کسی که در جایی اقامت طولانی داشته باشد، کسی که در جایی اقامت ( دایمی و طولانی ) کند، پایدار، با دوا ...
دختر
فارسی ژینو
ژینا، زنده، دارای حیات، زندگی بخش، [ژین ( کردی ) = زندگی، او /، u/ ( پسوند دارندگی ) ]، دارای زندگی ...
دختر، پسر
کردی ام سلمه
نام یکی از همسران پیامبر اسلام ( ص )، ( اَعلام ) ) [حدود سال هجری] نام یکی از همسران پیامبر اسلام ( ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی سیف الدین
برنده همچون شمشیر در راه دین و آیین، شمشیر دین، ( اَعلام ) ) سیف الدین ابوبکر محمّد ابن ایوب: شاه ا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی زلفا
منسوب به زلف، ( مجاز ) زیبایی زلف معشوق، ( زلف = موی بلندِ سر، گیسو، الف ( پسوند نسبت ) )، ( در عرب ...
دختر
فارسی عبدالمهدی
بنده ی هدایت شده، بنده ی حضرت مهدی ( عج )، بنده ی مهدی، ( به مجاز ) دوستدار و ارادتمند امام زمان ( ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد عرشیا
ترکیب دو اسم محمد و عرشیا ( ستوده و ملکوتی )، از نام های مرکب، ا محمّد و عرشیا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی آترین
منسوب به آتش، آتشین، ( به مجاز ) زیبارو، ( آتر = آتش، ین ( پسوند نسبت ) )، ( اَعلام ) ( در دوره ی ه ...
دختر
فارسی محمد رئوف
ترکیب دو اسم محمد و رئوف ( ستوده و بسیار مهربان )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و رئوف
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ودود
بسیار مهربان، بسیار دوستدار، از نام های پروردگار، از نام ها و صفات خداوند، از نامهای خداوند
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی پیروز
مبارک، فاتح، خجسته، کامیاب، خوشحال، ( = فیروز )، غلبه کننده بر حریف در جنگ یا مسابقه، فرخنده، ( در ...
پسر
فارسی صحرا
بیابان، محلی خارج از منطقه ی مسکونی، ( عربی، صحراء )، که دارای پوشش گیاهی است، ( در قدیم ) ( به مجا ...
دختر
عربی
طبیعت امیرکیان
ترکیب دو اسم امیر و کیان ( فرمانروا و پادشاهان )، امیر پادشاهان، پادشاه پادشاهان، امیر و پادشاه بزر ...
پسر
فارسی، عربی شهین دخت
دخترِ شاهزاده، ( مجاز ) دخترِ بلند مرتبه و عالی مقام، ( شهین، دخت = دختر )
دختر
فارسی آناهید
آناهیتا، الهه پاکی، بی آلایش، الاهه پاکی، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صو ...
دختر
اوستایی، فارسی
طبیعت، کهکشانی مه جبین
پری رخسار، پریرو، خوبرو، زهره جبین، ( به مجاز ) دارای پیشانی سفید و زیبا، زیباروی، مه ( فارسی ) + ج ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت، کهکشانی مرسل
فرستاده شده، فرستنده، رسول صاحب کتاب، ساده و روان، ( در حدیث ) ویژگی روایتی که تمام یا بعضی از راوی ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی سانیار
دارای عزت و قدرت و کیفیت، حامی و پشتیبان، ( سان = کیفیت، چگونگی، قدرت، عزت، یار ( پسوند دارندگی ) ) ...
پسر
فارسی، کردی معروف
مشهور، سرشناس، عمل خیر، ( در تصوف ) خداوند، ( به مجاز ) مهم، اصلی، مقرب، نزدیک، ( عربی )، آنچه در ن ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ماه طلعت
ترکیب دو اسم ماه و طلعت ( زیبا و چهره )، ماه سیما، ماه چهره، ( به مجاز ) زیبارو، ماه ( فارسی ) + طل ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت، کهکشانی کامیاب
( مجاز ) آن که به خواست و آرزویش رسیده است، پیروز، موفق، آن که به خواست و آرزویش رسیده باشد
پسر
فارسی آیسانا
همچون ماه، ماه وش، ( مجاز ) زیبارو، ( ترکی ـ فارسی ) ( آی = ماه، سان ( پسوند شباهت )، ا ( اسم ساز ) ...
دختر
ترکی، فارسی
طبیعت، کهکشانی مروا
تفأل، فال نیک، دعای خیر، ( در قدیم ) فال خوب در مقابلِ مرغوا، پهلوی فال نیک و دعای خیر
دختر
فارسی هوشمند
باهوش، زرنگ، هوشیار، خردمند، ( هوش، مند ( پسوند دارندگی و اتصاف ) )، صاحب هوش، عاقل، بخرد، دارای هو ...
پسر
فارسی مرس ده
ملکه، ( مجاز ) زیبا، با طراوت و خرم، محل روئیدن راش، [مِرس = نام درختی، راش ( فاگوس سیلواتیکا )، ده ...
دختر
فارسی
طبیعت علی پاشا
ترکیب دو اسم علی و پاشا ( بلندقدر و بزرگ )، از نام های مرکب، علی و پاشا
پسر
ترکی، عربی
مذهبی و قرآنی مدیا
سرزمین ماد، نام زن آخرین پادشاه ماد، ( اَعلام ) ) نام یونانی ایات جبال یا عراق عجم که نواحی آن عبار ...
دختر
فارسی، یونانی
تاریخی و کهن پری گل
زیبا چون گل و پری، گل رویی چون فرشته، گل رویی چون پری و فرشته
دختر
فارسی
طبیعت، گل آرتان
نام برادر داریوش و پسر ویشتاسپ، افزایش یابنده، افزوده، نام برادر داریوش پادشاه هخامنشی و پسر ویشتاسب
پسر
فارسی
تاریخی و کهن محمد حنیف
ترکیب دو اسم محمد و حنیف ( ستوده و راستین )، از نام های مرکب، ا محمّد و حنیف
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی رامش
شادی و طرب، عیش و خوشی، سرود و نغمه، امن و آسودگی، ( در قدیم )، سرود، نغمه، امن، آسودگی، شادی، خوشی ...
دختر
فارسی عرفانه
منسوب به عرفان، ( عرفان، ه ( نسبت ) )، ( عربی ـ فارسی ) ( عرفان + ه ( نسبت ) )، منسوب به عرفان عرفا ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی آیتک
ماه تنها، ماه بی همتا، ( مجاز ) زیبارو، ( ترکی ـ فارسی )، مانند ماه
دختر
ترکی، فارسی
طبیعت، کهکشانی مه یاس
ماهی که چون گل یاس است، یاسی که چون ماه است، ( به مجاز ) زیباروی و با طراوت، ( مَه = ماه، یاس )، زی ...
دختر
فارسی
گل، کهکشانی محمد معراج
ترکیب دو اسم محمد و معراج ( ستوده و عروج )، از نام های مرکب، ا محمّد و مِعراج
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی خیرالنسا
بهترین زنان، لقب حضرت فاطمه ( ع )، ( عربی )، بهترینِ زنان، ( اَعلام ) عنوانی برای حضرت فاطمه ( س ) ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی الماس
سخت ترین ماده ی طبیعی است و کاربردهای تزیینی و صنعتی دارد، ( مجاز ) شمشیر، ( از یونانی )، ( در مواد ...
دختر، پسر
فارسی، یونانی
طبیعت دارا
دارنده، ثروتمند، از نام های پروردگار، داریوش سوم از پادشاهان ایران، برخوردار از چیزی یا در اختیار د ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن موژان
( چشم ) خمار و پرکرشمه، گل نرگس نیم شکفته، چشم خواب آلوده، ( = موجان ) ( در قدیم ) خمار، پر کرشمه ( ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل شهزاد
شاهزاده، از نسل شاه، فرزند شاه یا از نسل شاه، عنوان برای امامزاده ها، عنوان برای امازاده ها، عنوانی ...
دختر
فارسی سلینا
سلین، ( سَلین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به سَلین، به فتح سین، مرکب از سلین ترکی بعلاوه پسوند نسبت ...
دختر
ترکی، فارسی شینا
شنا و آب ورزی، شناوری، سعی و کوشش، جِد و جَهد، شیناب، سعی و کوشش و جِد و جَهد، سعی و کوشش جد وجهد
دختر
فارسی سلدا
حامی، یاور، کوهستان
دختر
ترکی محمد عظیم
ترکیب دو اسم محمد و عظیم ( ستوده و بزرگ )، از نام های مرکب، ا محمّد و عظیم
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی هانیا
هانی، مسرور و شاد، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به هانی، مؤنث هانی، مادر مهربان و دلسوز
دختر
فارسی، عربی ارشان
آرشان، دلیر، دلاور، نام پسر اردشیر دوم، درست، ) نام پسر ارته باز که یونانیان وی را «آرسنیس» نوشته ا ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن مارینا
دارنده هرچیز ارزشمند، دارنده ی هر چیز ارزشمند، جویبار، آب
دختر
فارسی، ارمنی کاملیا
درختچه ای زینتی همیشه سبز با گل های درشت و زیبا، ( فرانسوی، kamelia )، ( در گیاهی ) گلهای درشت و زی ...
دختر
فرانسوی اتابک
پدربزرگ، در دورۀ قاجار وزیر بزرگ، حاکم محلی، پادشاه، ( ترکی )، ( در قدیم ) در دوره ی قاجار، لقبی که ...
پسر
ترکی
تاریخی و کهن سامین
منسوب به سام، آتش، ( سام، ین ( پسوند نسبت ) )، ( سام )، نام روستایی در نزدیکی همدان
پسر
فارسی پریرخ
که رویی چون پری دارد، پریچهره، زیبا روی، خوبروی، پری چهر، زیبا رو
دختر
فارسی کیخسرو
پادشاه بزرگ و والامقام، پادشاه عادل، نام پادشاه سوم از سلسله کیان، ( در پهلوی ) «کی نیک نام»، ( اَع ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن دل افروز
مایه ی شادی و خوشی دل، محبوب و خوشایند، شاد و خرم، معشوق، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) دل افروز فرخ پی ...
دختر
فارسی پارمین
تکه یا قطعه ای از بلور، نام همسر داریوش پادشاه هخامنشی، ( پار، مین )، ( اَعلام ) نام زنِ داریوش، ( ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن سراج
روشنایی، چراغ
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد سهیل
ترکیب دو اسم محمد و سهیل ( ستوده و نام ستاره ای درخشان )، از نام های مرکب، ا محمّد و سهیل
پسر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی فریال
زیباروی، خوش صدا، نام پرنده ای، دارای اندام و هیکل باشکوه
دختر
عربی، فارسی
پرنده مجاهد
کوشش کننده، جهاد کننده در راه خدا، ویژگی آن که به خاطر وصول به هدف های غیر شخصی مانند اشاعه ی دین و ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی فاضله
فاضل، برتر، مؤنث فاضل
دختر
عربی لقا
دیدار، ملاقات، چهره، صورت، ( در تصوف ) پیدا شدن استعدادی در دل سالک تا حق در آن ظاهر شود
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی طهمورث
تهمورث، ( = تهمورث )، از شخصیتهای نام پسر هوشنگ پادشاه پیشدادی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن ماه پسند
کسی که پسندیده و مورد قبول ماه باشد، ( مجاز ) زیباروی چون ماه، ( ماه، پسند = جزء پسین بعضی از کلمه ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی ناردانه
دانه ی انار، ( مجاز ) اشک خونین، دانه انار
دختر
فارسی
طبیعت السانا
مثل ایل، مثل مردم ایل و شهر و ولایت، چون خویشان، اصیل، خانواده دار، ( ترکی ـ فارسی ) [ال = آل، شهر ...
دختر
ترکی، فارسی ماه رخسار
ماهرو، زیبارو، ماه چهر
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی همت الله
ترکیب دو اسم همت و الله ( اراده و خدا )، اراده و خواست خدا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی ترنج
نام گیاهی ( بالنگ )، مرکّب از طرح های اسلیمی و گل و بوته ای در میان قالی و قالیچه، ( در گیاهی ) بال ...
دختر
فارسی
طبیعت ماری
مریم، گونه ی دیگری از مریم ـ مادر حضرت عیسی مسیح ( ع ) ـ که در زبان های اروپایی رایج است، [ماری نوع ...
دختر
فرانسوی، عبری
مذهبی و قرآنی فاتح
گشاینده و فتح کننده ی سرزمین ها در جنگ، پیروز، ( عربی )، ( در حالت قیدی ) با حالت برنده و پیروز
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی عینا
زن فراخ چشم، زن زیبا چشم، ( عربی، عیناء )
دختر
عربی ابریشم
رشته ای که از تارهای پیله برای دوختن و بافتن سازند، حریر، نوعی ساز زهی، ( پهلوی )، ( در گیاهی ) گلی ...
دختر
فارسی، پهلوی، عبری
طبیعت الیکا
هل، قاقله ی صغار، شکوفه، ( سنسکریت )، هیل [= هِل، دانه ی معطر گیاهی از تیره ی زنجبیلی ها]، ( در هند ...
دختر
مازندرانی، عربی، سانسکریت، فارسی
طبیعت محمد طیب
ترکیب دو اسم محمد و طیب ( ستوده و پاک )، از نام های مرکب، ا محمّد و طیب
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی الیا
شحم المرج، گل خطمی صحرایی، ( یونانی )، الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و د ...
دختر، پسر
عربی، یونانی، عبری
طبیعت، گل درناز
زیبارو و گران بها، ( در= مروارید، لؤلؤ، ناز = زیبا و قشنگ ) ( به مجاز ) زیبا رو و گران بها، در ( عر ...
دختر
فارسی، عربی