سهیلا سهرابی

فوق لیسانس روانشناسی تربیتی
تدریس زبان انگلیسی برای تمام سطوح
تعداد کتابهای چاپ شده: 4
کتابهای در دست چاپ: 2
کتابهای در دست ترجمه: 1
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
hax١٨:٠٩ - ١٤٠١/٠١/١٩یه اسلنگ ( slang ) که به معنی هک کردن یا هک شدن استفاده میشه Hacks, hackingگزارش
23 | 4
fuck all ١٠:٥٠ - ١٤٠١/٠١/١٩absolutely nothing مثال: I had fuck all to do with it = من تو این قضیه کاره ای نبودم، کلا ربطی به من نداشته، من هیچ ربطی به این قضیه نداشتمگزارش
16 | 1
tech١٠:٠٣ - ١٤٠١/٠١/١٩بسته به کانتکست، میتونه تجهیزات یا وسایل فنی و تکنولوژیکی هم معنی بشهگزارش
5 | 0
throw someone to the wolves١٧:٥٩ - ١٤٠١/٠١/١٦کسی را به خطر انداختن کسی را به دردسر انداختن پس معنی پیشنهادی ( تو دل شیر رفتن ) غلطه.گزارش
14 | 0
running rampant١٠:١٩ - ١٤٠١/٠١/١٤از کنترل خارج شدن دیوونه بازی درآوردن وقتی کسی میزنه به کله ش و رفتارش خارج از کنترل میشهگزارش
2 | 0
it is to his credit that٢٣:٥٧ - ١٤٠١/٠١/١٢وقتی این عبارت برای کسی استفاده میشه، منظور اینه که اون فرد لایق تحسین و احترامه. به عبارتی کارش تحسین برانگیز بوده.گزارش
7 | 0
bottle out١٦:٠٤ - ١٤٠١/٠١/١٠وقتی آدم چنان بترسه که کاری رو انجام نده وقتی به خاطر ترس یهو بیخیال کاری بشیمگزارش
2 | 0
note to self١٠:٣٦ - ١٤٠١/٠١/٠٦یادداشتی برای خود محاوره میشه گفت یادم باشه، حواسم باشه، یادم بمونهگزارش
37 | 0
off١٠:٤٩ - ١٤٠١/٠١/٠٥something is off یه چیزی عجیبه، طبیعی نیست یه کاسه ای زیر نیم کاسه ست something about him is off یعنی رفتارش نرمال نیست، عجیب و غیرطبیعی رفتار میکنهگزارش
46 | 0
second guessing١٩:٣٣ - ١٤٠١/٠١/٠٤second guessing ones self به معنی زیر سوال بردن خود، به خود شک کردنگزارش
41 | 0
cliff hanger١٥:٥٧ - ١٤٠٠/٠٩/٠٦توی داستان ها، کلیف هنگر به زمانی میگن که داستان جایی به پایان برسه که مخاطب رو بین زمین و هوا ول کنه. یه جورایی در اوج به اتمام برسه. این اصطلاح اول ... گزارش
138 | 0
tough luck٠١:٠١ - ١٤٠٠/٠٢/١٦—used in speech to show sympathy for someone who has failed or has been disappointed You lost your job? Oh, tough luck. —often used in an ironic way ... گزارش
7 | 0
caster١٥:٢٠ - ١٤٠٠/٠١/٢٩میشه ساحر معنی کرد. البته اگه cast به معنای طلسم کردن استفاده شده باشه.گزارش
34 | 1
in the fall of١٧:٥٣ - ١٣٩٩/١٠/١٣این اصطلاح زمانی استفاده میشود که میخواهیم اشاره کنیم کاری در چه زمانی انجام میشود. مثال: The project will be completed in the fall of 2018گزارش
12 | 0
have by the throat٢٠:٤٤ - ١٣٩٩/٠٨/٠٣کنترل کامل داشتن بر کسی یا چیزی مسلط بودن بر کسی یا چیزیگزارش
18 | 0
out of place٠٨:٥١ - ١٣٩٩/٠٧/١٦وصله ناجور نابه جا خارج از جای خود بی جا ( منبع https://dic. b - amooz. com )گزارش
71 | 0
give someone the evil eye١١:٠٣ - ١٣٩٩/٠٧/١٤بد نگاه کردن به کسی چپ چپ نگاه کردن به کسی خصوصا وقتی با عصبانیت باشهگزارش
23 | 0
real deal١٥:٢٣ - ١٣٩٩/٠٧/٠٨فردِ کار درست وقتی کسی میخواد بگه یه فرد یا یه شیء یا . . . همونطور که میگن خیلی خفن باشه.گزارش
60 | 0
game master١٤:٣٨ - ١٣٩٩/٠٧/٠٨کسی که قوانین بازی رو تعیین میکنه و اگه دلش بخواد میتونه هر کس رو که میخواد برنده یا بازنده اعلام کنه. ( منبع: Urban Dictionary )گزارش
21 | 0