سهیلا سهرابی

سهیلا سهرابی لیسانس زیست شناسی
فوق لیسانس روانشناسی تربیتی
تدریس زبان انگلیسی برای تمام سطوح
تعداد کتابهای چاپ شده: 4
کتابهای در دست چاپ: 2
کتابهای در دست ترجمه: 1

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



break the fall١٩:٣٩ - ١٤٠١/٠٦/١٦جلوگیری از این که شخص مستقیما به زمین برخورد کنه و آسیب کمتری ببینه مثل توی فیلم ها که زیر پای بازیگرها و بدلکارها تشک های بزرگ میذارن تا مستقیم به ز ... گزارش
7 | 0
get the best of١٤:٠٧ - ١٤٠١/٠٦/١٣اختیار کسی را به دست گرفتنگزارش
2 | 0
matter of factly١٢:٢٠ - ١٤٠١/٠٦/١٢معقولان منطقیگزارش
2 | 0
uncomprehending٠٩:٥٤ - ١٤٠١/٠٦/١٢سردرگم، گیج، گنگ، بهت زدهگزارش
5 | 0
spit of land٠٩:٤٠ - ١٤٠١/٠٦/١٢شبه جزیره یا جزیرهگزارش
0 | 0
flourish١٨:٢٥ - ١٤٠١/٠٦/١١( n. ) حرکت نمایشی ژست نمایشیگزارش
5 | 0
annoying١٤:٠٤ - ١٤٠١/٠٦/١١رو مُخگزارش
9 | 0
penetrated١٣:٤١ - ١٤٠١/٠٦/١٠اگه گذشته نباشه، نباید فعل معنی بشه و باید در جایگاه صفت معنی بشه�� چیزی که به درونش نفوذ شده سوراخْ شدهگزارش
18 | 0
one's jaw drops٠٩:٥٧ - ١٤٠١/٠٦/١٠فَکِش افتادگزارش
7 | 0
hew out٢٣:٠٥ - ١٤٠١/٠٦/٠٩به نقل از هزاره: تراشیدن، دست و پا کردنگزارش
16 | 0
bawling١٨:١٥ - ١٤٠١/٠٦/٠٨گریانگزارش
5 | 0
joking١١:٢٥ - ١٤٠١/٠٦/٠٨این یه صفته، نه فعل که شوخی کردن معنیش کنیم. به نقل از هزاره: ( لحن ) شوخی آمیز شوخی، مزاحگزارش
12 | 0
pull up short١١:٢٣ - ١٤٠١/٠٦/٠٨pull sb up short / sharply به نقل از هزاره: حرف کسی را بریدن زبان کسی را بند آوردن کسی را سر جای خود میخکوب کردنگزارش
12 | 0
skeptically١١:١٧ - ١٤٠١/٠٦/٠٨به نقل از هزاره: با تردید با شک شکاکانه ناباورانه با ناباوریگزارش
5 | 0
lean in١١:٥١ - ١٤٠١/٠٦/٠٧به جلو خم شدنگزارش
21 | 0
keeping one's footing١٠:٣٨ - ١٤٠١/٠٦/٠٧حفظ تعادلگزارش
12 | 0
unthinkingly١٤:٣١ - ١٤٠١/٠٦/٠٥به نقل از هزاره: نسنجیده، سرسری، نابخردانهگزارش
2 | 0
heavy accent١٣:٥٨ - ١٤٠١/٠٦/٠٥لهجه غلیظگزارش
7 | 0
harrowing٠٩:٤٤ - ١٤٠١/٠٦/٠٥جگرخراشگزارش
2 | 0
no kidding٢٣:٣٦ - ١٤٠١/٠٦/٠١آره والاگزارش
28 | 1
self recrimination١٣:٥٧ - ١٤٠١/٠٥/٣٠به خود سرکوفت زدن خود را ملامت کردن خود را نکوهش کردن خود را مقصر دانستنگزارش
12 | 1
amused١٨:٥٣ - ١٤٠١/٠٥/١٨در حقیقت معنی کلمه amused با خوشحال ( happy ) خیلی متفاوته. این احساس حاکی از بازیگوشیه. در واقع این حس بیشتر به حالت playful نزدیکه تا خوشحالی و خر ... گزارش
53 | 1
oh shit١٦:٢٣ - ١٤٠١/٠٥/١٨گندش بزننگزارش
16 | 1
calculating٢٣:٠٧ - ١٤٠١/٠٥/١٦حسابگرگزارش
23 | 1
bearer١٣:٢٠ - ١٤٠١/٠٥/٠٩پرچمدارگزارش
16 | 0
set up for١٤:٠٥ - ١٤٠١/٠٤/٢٤دستکاری و تغییر وضعیت به شکلی که یک نتیجه ی مشخص به دست بیادگزارش
7 | 0
sausage factory١٤:٠٣ - ١٤٠١/٠٤/٢٤اشاره به یه فرایند ناخوشایند مخصوصا وقتی از دیدگاه عموم پنهان باشه و برای درست کردن یه محصول که افراد زیادی استفاده میکنن به کار بره. این اصطلاح اسا ... گزارش
18 | 0
column inch١٤:٠١ - ١٤٠١/٠٤/٢٤ستونی یک اینچی در مجله یا روزنامه معمولا ستون های پر و پیمونی هستنگزارش
9 | 0
button nose١٤:٠٠ - ١٤٠١/٠٤/٢٤بینی دکمه ای، وقتی بینی گرد و صاف باشه. معمولا بانمک و جذاب دونسته میشه. خصوصا برای اشاره به بچه های کوچیک و نوزادان به کار میره.گزارش
16 | 0
numbers١٣:٥٨ - ١٤٠١/٠٤/٢٤بسته به کانتکست، میتونه آمار هم معنی بشه مثلا آمار دانشجویانگزارش
14 | 0
family medicine٢٠:١٧ - ١٤٠١/٠٤/٢٣پزشکی خانوادهگزارش
16 | 0
in training٢٠:١٦ - ١٤٠١/٠٤/٢٣در حال آموزش اگه برای شخص استفاده بشه، یعنی کسانی که در حال آموزش هستند.گزارش
2 | 0
fire hat١١:٢٧ - ١٤٠١/٠٤/٢٢کلاه ایمنی آتش نشانانگزارش
12 | 0
at a stretch١١:٢٥ - ١٤٠١/٠٤/٢٢only with difficulty or in extreme circumstances. با تلاش فراوان یا در شرایط افراطی. مثال: "it is aimed at one age group, adults, or, at a stretch, ... گزارش
7 | 0
flint stone١٨:٥٧ - ١٤٠١/٠٤/٢٠سنگ چخماقگزارش
18 | 0
space rocket١٨:٢٢ - ١٤٠١/٠٤/١٨موشک فضاپیماگزارش
12 | 0
adhered to١٣:٣٥ - ١٤٠١/٠٤/١٨If you adhere to a rule or agreement, you act in the way that it says you should وفادار بودن به یک قاعده یا قانون پیروی دقیق از یک قاعده یا قانونگزارش
5 | 0
free agency٠٩:٣٤ - ١٤٠١/٠٤/١٨عاملیت آزادگزارش
12 | 0
the world beyond١٩:١٦ - ١٤٠١/٠٤/١٦دنیای پس از مرگ زندگی پس از مرگگزارش
14 | 0
the world of numbers١٩:١٥ - ١٤٠١/٠٤/١٦جهان اعدادگزارش
7 | 0
the world of tomorrow١٩:١٥ - ١٤٠١/٠٤/١٦جهان آیندهگزارش
2 | 0
button nose١٧:٣٢ - ١٤٠١/٠٤/١٦A nose with a small size and a relatively flat, round shape, usually considered to be dainty or cute in appearance.گزارش
12 | 0
keep one's end up٢١:٥٥ - ١٤٠١/٠٤/١٣وقتی کسی علی رغم مشکلات و سختی ها به تلاشش ادامه میده و کوتاه نمیادگزارش
7 | 0
neuroconstructivism٠٠:٠٦ - ١٤٠١/٠٤/١٢عصب ساختارگراییگزارش
9 | 0
column inch٢٢:٤٠ - ١٤٠١/٠٤/١٠a one - inch length of a column in a newspaper or magazineگزارش
21 | 0
cut the crap١٧:٤٢ - ١٤٠١/٠٤/٠٨چرت نگو حرف مفت نزن . . . . نخورگزارش
9 | 0
crap١٧:٤١ - ١٤٠١/٠٤/٠٨تو مایه های oh shit لعنت گندش بزننگزارش
46 | 0
bizarrely٠٠:١٦ - ١٤٠١/٠٤/٠٨عجیب است که عجیب آنجاست کهگزارش
2 | 1
flipping٢٣:٥٩ - ١٤٠١/٠٤/٠٦بسته به کانتکست، میشه تغییر موضع یا تغییر عقیده هم معنی کرد. مثلا شما اول طرفدار استقلال بودی، بعد یهو طرفدار پرسپولیس بشی.گزارش
18 | 0
sausage factory٢٠:٥٠ - ١٤٠١/٠٤/٠٤An unpleasant process, especially one that is hidden from public view, that is used to produce a widely consumed product: lots of people like sausage ... گزارش
2 | 0

فهرست جمله های ترجمه شده