پیشنهاد‌های داود رمضانی (١٤٢)

بازدید
٥٢٢
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

همشهری - احمق - شنگول

پیشنهاد
١

دکتر لیوینگستون کنایه از اضهار آشنایی کردن با کسی که نمیشناسیش، به نوعی فضولی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

معامله ایی رو جوش دادن - کاری رو جفت و جور کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

گرم گرفتن، اخت شدن با کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بی کم و کاست - بی برو برگرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آبغوره گرفتن ( حقه زدن ) - شیره مالیدن ( فریب زدن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از درک تو عاجزم - قادر به پاسخگویی تو نیستم درمانده ام کردی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حال کسی رو سر جا آوردن - حواس کسی رو جمع کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تو بغل هم فرو رفتن، به هم چسبیدن در رابطه زن و مرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی حیا، هرزه، بی چشم و رو و هوسران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

می تواند اهانت آمیز باشد مثل به زور لب گرفتن. یا گاهی در ملاء عام بار منفی پیدا کند مثل دهن تو دهن شدن زن و مرد اما نه لزوما به قصد معاشقه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تشر زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

فینگیلی - جینگیلی - بند انگشتی کوچولموچولو - ریزه پیزه

پیشنهاد
١

مامانی که حواسش به همه جا نیست ( یا مثلا:منکه دو تا دست بیشتر ندارم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به کشتن دادن ( بخاطر آزار و اذیت فراوان ) - از میان برداشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اعصاب کسی را بهم ریختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

یا خدا! خدای من ( در حال حرف ندا )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

شک داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

توازن بر قرار کردن - وفق دادن با چیزی یا کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کم آوردن - از نفس افتادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از کسی تقلید کردن کردن گاهی طرفداری کسی را کردن ( البته چشم و گوش بسته )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خودنمایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیکته کردن چیزی - اعمال سلیقه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بجا - در جایگاه درست

پیشنهاد
٣

با خبر از اسرار یک سازمان کسیکه به واسطه داشتن اطلاعات بسیار از یک سازمان، قدرتمند است و حتی میتواند افشاگری کند کسیکه به واسطه طولانی بودن در یک شرک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

موردی را قید کردن، بندی را اضافه کردن ( در قرار داد و ازین قبیل چیزها )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کاری رو فلّه ایی انجام دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

خیلی شکننده ( از لحاظ عاطفی و جسمی ) لاجون، مردنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

پای کسی در کاری گیر بودن، مقصر بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

چنانکه پیداست، از ظاهر آن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را تحقیر کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

کمابیش - تقریبا ( حتی کمتر یا حد اکثر ) کم کم یا پر پر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

چشم و گوش باز - کسیکه به همه جا سرک میکشه ( فضول )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چیزی را با کسی در میان گذاشتن - هم اندیشی کردن - درد دل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کنار آمدن با ( چیزی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مو به مو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خدایی ?Where on earth do you rake up all these boyfriends خدایی اینهمه دوست پسرو از کجا تور کردی؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به جایی بر خوردن - مضر بودن کاری رو بی وقت انجام دادن یا چیزی رو بی موقع آوردن حفظ ظاهر نکردن یا بی کلاسی کردن مثال: I don't think a little food woul ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

سخاوت - بخشندگی - دست و دلبازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

نافذ - با انرژی مثبت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اتفاق نظر داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

درگیری فیزیکی