پیشنهادهای داود رمضانی (١٣٦)
پشت گرمی داشتن - دلگرمی - بعضی موار به معنی امید داشتن به چیزی در دور دست
داوطلب شدن - پیش افتادن
از حمایت شما متشکرم
دراز به دراز خوابیدن - ولو شدن به پشت
عقلشونو از دست دادن
پیش بینی کردن
به اندازه کافی دل و جرات داری؟
مجردم، از هفت دولت آزادم
عقیده خودرو داشتن، افکار مستقل داشتن
ابوقراضه، قارقارک
فیصله دادن
گاهی در حالت صفت به معنی ( بی پروایی ) و ( بی احتیاطی ) هم میآید
هم آوازی
نوبت - دور
سرافکندگی - شرمندگی - خجالت زدگی
ریسک کردن
در پوست خود نگنجیدن - خیلی هیجانزده شدن
قپی در کردن - دروغ شاخدار I don't see nothing funny in her talking like a cowhand منکه چیز خنده داری تو حرف زدنش مثل دروغ گفتن ( خالی بندی ) نمیبینم
آبرو - وجهه
احترامگذاشتن
در پرده چیزی رو گفتن - گوشه ایی زدن به مطلبی
آرام شدن
عاشق کسی بودن
غیبت کسی را گفتن
از گفتن چیزی اکراه داشتن - از گفتن چیزی ابا کردن
اسائه ادب - بی احترامی
او باید وقت قبلی بگیره
به صلاح توست مناسب توست
رواج ( رواج یک مد )
پیشرفت ( به صورت کنایه آمیز و طعنه آمیز ) پیشرفت کوچکی را ناچیز انگاشتن
رنگ عوض کردن - رنگ باختن به نوعی تغییر کردن ( با توجه به متن )
در جایی یا مکانی حاضر شدن
دیگه چی شده باز چه خبره
فریبنده، گول زنک
أویختن مثل آویزون کردن پرده ها
چرب زبانی کردن
رابطه هم معنی میدهد به نوعی در مالکیت معنوی زناشویی "رابطه یا پیوند" معنی میدهد
راه و چاه نشون دادن
پیچوندن duck it:بپیچونش ( از زیر کار در رفتن هم اومده و همچنین زیر آبی رفتن )
فاحش - تکان دهنده
تو کار کسی دخالت کردن، فضولی کردن، اضهار سلیقه شخصی بیجا کردن
مزخرفات، چرت و پرت، شرّ و ور، آسمون ریسمون کردن
پیغام - پیام فرستادن
پیش از همه بنطرم معنی یه تایم کوتا میده، مثل یه درنگ یا مکثی گذرا معنی"خیلی کوتاه"بعضی وقتها بسته به جمله مناسب است
همشهری - احمق - شنگول
دکتر لیوینگستون کنایه از اضهار آشنایی کردن با کسی که نمیشناسیش، به نوعی فضولی کردن
معامله ایی رو جوش دادن - کاری رو جفت و جور کردن
گرم گرفتن، اخت شدن با کسی
بی کم و کاست - بی برو برگرد
آبغوره گرفتن ( حقه زدن ) - شیره مالیدن ( فریب زدن )