پیشنهادهای hamed farzam (٣٤)
سرکشی
سلام دوستانی که به اشتباه خود آگاهی ترجمه کرده اند دقت کنند که: Consciousness به معنای هشیاری و آگاهی است. Conscientiousness به معنای وجدانمندی است.
دو معنای اسلنگی هم دارد: 1_word= i agree, definitely, that's true 2_?word?=really? Seriously
( idiom ) take the edge off : to make ( something ) weaker or less severe a medication that takes the edge off the pain A glass of milk will take ...
یزدان Ormuzd and Ahriman= یزدان و اهریمن
آغاز شدن/شروع شدن هم معنا می دهد: . . . This journey must proceed from
همه توان
همه توانی
پیگیری
تحول بنیادی تغییر بنیادی دگرگونی اساسی
being sucked into sth : گرفتار شدن در چیزی
یکی از معانی *منزجر شدن* می باشد.
ناارزنده سازی
خواب آلودگی
ضمن خدمت
کمبود
نا ارزنده سازی
خویش فرما خود اشتغال
انجمن اولیا و مربیان
ارائه خدمات
ناشی از
take : نگریستن به معنای در نظر گرفتن، برداشت کردن، و پنداشتن هم می شود.
محطاطانه با احتیاط
emanating from ناشی از
خشمگین خشمگینانه
از قبل اعلام کردن از قبل خبر دادن
به معنای عضو ( member ) هم هست: مثال: part of a large group
حاصل از
هویدا کردن/بودن
به عنوان فعل: زندانی شدن/بودن/کردن محبوس شدن/بودن/کردن به عنوان صفت: زندانی محبوس
سر تکان دادن به منظور تائید
شانس بخت و اقبال ثروت
برگه یا کاغذ را به دیوار چسباندن
خستگی ناشی از شفقت