پیشنهادهای ak (١,٤٢٩)
guilty conscience
سر کار گذاشتن کسی.
نوعی گردنبند
بسیار خوشحال در عامیانه.
Walk or travel at a leisurely pace
کم رنگ . کم نور
یه چیزی را با پا محکم شکستن .
در مسابقه پیروز شدن.
دخالت نکردن.
رسیدن به مکانی
go along here مستقیم برو
فیلم هایی که خانم ها آن ها رو دوست دارند .
کمر درد داشتن.
برخود یا نگرش بی تفاوت داشتن
بچه دار شدن و یه حرکت به زندگی دادن.
read the book=read the table
if i had a tail, i would wag it برای نشان دادن خوشحالی هست.
خودمون رو به ندیدن زدن.
you got me pegged تو خوب منو شناختی.
to show up for some one از کسی حمابت کردن.
snab in the dark
حدس بر پایه اطلاعات خیلی کم. مانند تیری در تاریکی انداختن.
well well well چشمم روشن
گریه کردن.
تغییر به منظور لذت بردن از فعالیتی.
حق همیشه با مشتری هست.
ثبت نام کردن یا عضو شدن.
چیز خیلی بد و وحشتناک.
برای رفاه دیگران، جان فشانی و ایثار کردن.