تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به سرعت جایی را ترک کردن مخصوصا از طریق رانندگی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

چوب لای چرخ گذاشتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برکنار شده، عزل شده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

با چیز تیز فرو کردن، سیخونک زدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

از یک مکانی به مکان دیگر رفتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک گفت و گو و مباحثه ای داشتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

برنده، پیروز میدان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

to walk someome through someghing کسی را در جریان چیزی گذاشتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نابود کردن یک ساختمان به صورت کامل.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فردی که خوب نیست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اگر بعد از آن صفت یا قید بیاید یعنی خیلی awfully sorry خیلی متاسفم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بدعت گذاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

فرشته از بهشت طرد شده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یک نوع خاصی از احساس رو داشتن مثلا geneous hearted

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شوخیت گرفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یک نوع خوراکی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بسته به لحن گفتن طرف معنای متفاوت مثبت و منفی پیدا می کند. در حالت مثبت خوش به حال تو و در حالت منفی حسادت نمایان است چرا تو و من نه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

یک نوع ماشین است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در عامیانه یعنی آمدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جای ته سیگار جیبی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خرید سراسیمه چیزی به خاطر احتمال افزایش قیمت ها در آینده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

خود را برای چیزی آماده کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دوری کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

من پروئید هستم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

من پروئید هستم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

عکس یا تصویر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بگذریم، بی خیال.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

زن فاحشه و کسی که با سیلی به طرف مقابل ضربه میزند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

شما بزرگتر هستید شما اول بفرمایید و در تعارف استفاده می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در نقش فعل تصور کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

در نقش فعل موافق بودن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

من موافقم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

انسانی که قادر به تصمیم گیری نیست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

یک بازی با یک توپ کوچک نرم انجام می شود .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دست زدن و تشویق کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کم کم گرسنه شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در نقش فعل یعنی سوتی دادن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی یک موقعیتی سخت و غیرقابل تحمل میشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

با خود صادق بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ماهی و چیپس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دلال شرط بند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در فوتبال ضربه با شیب بلند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

در مسابقه جلو افتادن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در نقش فعل یعنی مدیریت کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اگه خدا بخاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

این اصطلاح دو معنی دارد. ۱. بر احساس خودت غلبه کن و اینقدر احساساتی نباش. ۲. از کسی میخاید که لباس مرتب بپوشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک گام اساسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

your welcome خواهش می کنم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

وقتی یک عادت خوبی داشتید ولی به خاطر عواملی آن عادت را به صورت ناگهانی ترک می کنید مثلاً نوشیدنی الکلی می نوشیدید و در یک مهمانی یک دفعه نوشیدید و تر ...

پیشنهاد
٠

کارات با حرفات نمیخونه