پیشنهادهای ak (١,٤٢٩)
به سرعت جایی را ترک کردن مخصوصا از طریق رانندگی.
چوب لای چرخ گذاشتن.
برکنار شده، عزل شده.
با چیز تیز فرو کردن، سیخونک زدن.
از یک مکانی به مکان دیگر رفتن.
یک گفت و گو و مباحثه ای داشتن.
برنده، پیروز میدان
to walk someome through someghing کسی را در جریان چیزی گذاشتن.
نابود کردن یک ساختمان به صورت کامل.
فردی که خوب نیست.
اگر بعد از آن صفت یا قید بیاید یعنی خیلی awfully sorry خیلی متاسفم
بدعت گذاری
فرشته از بهشت طرد شده.
یک نوع خاصی از احساس رو داشتن مثلا geneous hearted
شوخیت گرفته
یک نوع خوراکی است.
بسته به لحن گفتن طرف معنای متفاوت مثبت و منفی پیدا می کند. در حالت مثبت خوش به حال تو و در حالت منفی حسادت نمایان است چرا تو و من نه.
یک نوع ماشین است.
در عامیانه یعنی آمدن.
جای ته سیگار جیبی
خرید سراسیمه چیزی به خاطر احتمال افزایش قیمت ها در آینده.
خود را برای چیزی آماده کردن.
دوری کردن.
من پروئید هستم.
من پروئید هستم.
عکس یا تصویر
بگذریم، بی خیال.
زن فاحشه و کسی که با سیلی به طرف مقابل ضربه میزند.
شما بزرگتر هستید شما اول بفرمایید و در تعارف استفاده می شود
در نقش فعل تصور کردن.
در نقش فعل موافق بودن.
من موافقم.
انسانی که قادر به تصمیم گیری نیست.
یک بازی با یک توپ کوچک نرم انجام می شود .
دست زدن و تشویق کردن.
کم کم گرسنه شدن
در نقش فعل یعنی سوتی دادن.
وقتی یک موقعیتی سخت و غیرقابل تحمل میشه.
با خود صادق بودن
ماهی و چیپس
دلال شرط بند
در فوتبال ضربه با شیب بلند.
در مسابقه جلو افتادن.
در نقش فعل یعنی مدیریت کردن.
اگه خدا بخاد
این اصطلاح دو معنی دارد. ۱. بر احساس خودت غلبه کن و اینقدر احساساتی نباش. ۲. از کسی میخاید که لباس مرتب بپوشه.
یک گام اساسی
your welcome خواهش می کنم
وقتی یک عادت خوبی داشتید ولی به خاطر عواملی آن عادت را به صورت ناگهانی ترک می کنید مثلاً نوشیدنی الکلی می نوشیدید و در یک مهمانی یک دفعه نوشیدید و تر ...
کارات با حرفات نمیخونه