پیشنهادهای افشین گلچین (١٥٦)
عقب راندن ، دفع کردن ،
نشان داده شده ، اشاره شده است ؛ نشان داد ؛ تفکیک شده؛ تعیین شده
دراکثرمواقع. . . . . . . بهتر کردن یا شدن
در حال فعالیت، برقرار
خاطر جمع کردن
( سختی یا درد و غیره ) کشیدن
۱ـ درنقش. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . اسم معنی. . . . . . گرفتن. . . . . شدن. . . . . . . . . . there are three methods of getting rich ...
بلند تر، بالاتر، بیشتر
ویتامین موجود در غذاهای با منشاء حیوانی مانند جگر ، ماهی و تخم مرغ که کمبود آن می تواند باعث کم خونی خطرناک شود. این شامل یک گروه سیانید متصل به اتم ...
مورد رسیدگی قرارگرفته. . . . . . مراقبت شده
قرار است باشد
قرار است انجام شود
کلمه که به nuous ختم می شود Nuous Total Number of words Ending with Nuous found =9 Nuous comprises of 5 letters. Below are Total 9 words Ending with ...
با ایمان قدم برداشتن . . . با ایمان حرکت کردن. . . . . . . . . اگر یک قدم با ایمان بردارید ، کاری را انجام می دهید حتی اگر مطمئن نیستید که درست است ی ...
البته. . . . . . . . . همان البته خودمان در زبان پارسی
احساس قوی. . . . . . هیجانی
به طوری که ، به روشی که
"I haven't seen you in forever" "I haven't seen you forever"?. . . . . is not correct ( because of course in reality you have seen that person be ...
Adjective 1 - مجزا. . . . جدا 2 - چندین، چند
گذاشتن در
از خود مطمئن باش
There is no gerund after "should"
درجملات مختلف ۴ مدل معنی دارد . . . . . . . ۱. توسط. . . . . ۲ با. . . . . . . . ۳ از. . . . . . . ۴ بوسیله
مامانی. . .
پس از تأمل دوباره. . . . . On second thought
درمورد چیزی دوباره فکرکردن. . . . . . .
. . نیرومند و تقویت شده . . . . . سرحال امده. . . . . . . . سرحال شده
قضیه
نادرست اثبات شده. . . . . نادرست نشان داده شده
سراسر از اغاز تا انتها. . . . . . . یک کله. . . . . . . بی مکث . بی درنگ . بی وقفه
آنقدر که. . . . . . به اندازه ای که. . . . . تا آن اندازه که. . . . . .
برگیری، برداشت، برگرفتن از، برگرفته
دیدن. . . . مشاهده. . . . . . روئیت
به هم ریخته. . . . مختل شده. . . . . . اشفته شده
فوق العاده. . . . . . . . خیره کننده. . . . . . . . درخشان
تمایل
خوش شانس داشتن
خوش شانس داشتن
دربارۀ؛ درموردِ؛ در خصوصِ؛ راجع به.
نسبت به:. . . . . . . . فرزند شما از بقیهٴ همکلاسی هایش زرنگ تر است. . . . . از سویِ؛ از جانبِ؛ از طرف. . . . . . . . How clever of you to buy choc ...
از جهتِ؛ از حیث؛ از لحاظِ؛ از نظرِ:. . . . . . . - She is hard of hearing به سبب؛ به علتِ؛ به جهتِ:. . . . . . . . . . . . He died of a serious wound ...
۱. نشان دهندۀ ابتدای مکان: ◻︎ از دور به دیدار تو اندرنگرستم / مجروح شد آن چهرۀ پرحسن و ملالت ( ابوشکور: شاعران بی دیوان: ۸۳ ) ، از تهران تا اصفهان. ...
با خیال راحت. . . .
بسلامت، بطورایمن
دل خواستن، خوش آمدن، میل کردن،
پی بردن، درک کردن، متوجه شدن
اینکه، آنکه تا اینکه، تا آنکه از اینکه، از آنکه
کردن. . . . . الان دارم به ان جا می روم
شبیه به نظررسیدن
intent on تمرکز کامل بر. . . . . . . متمرکز بر