پیشنهادهای افشین گلچین (١٥٦)
زمان بیشتر. . . . . ی. . . . any. . . معنی ی را گرفته است در ترجمه فارسی. . . . . . زمان بیشتری
یکی دوبار
برای، بمنظور، بجهت
وحشتناک
Hi, Abadis site have a problem, It's take long time to load or not loading at all. . . . Please fix that. . . . . thank you
( بیان وسیله یا عامل ) به وسیله ی. . . . . . . . learning english is by copying kind of like a child
۱ـ کاملا . . درست این را تماشا کن تا درست اخرش. . . . . . . . watch it up to the very end
معنی دادن - منظور داشتن - دربرداشتن
When something/someone is extremely good/tasty/hot/sexy/etc. , anything great
به احتمال زیاد
کاربرد اول : زمان گذشته فعل vill در جملات کاربرد دوم: برای بیان تخیلات ذهنی . . . چیزی که واقعیت ندارد. . . . . برای مثال If i were a president, I w ...
پیمان ها، قراردادها، قرارها
از پایه و اساس. . . . . . در پایه و اساس
بخدا
بدین دلیل
Noun راندگی drift, expulsion جسم شناور buoy, floater, drift توده باد اورده drift برف باداورده drift جریان اهسته drift توده شدن drift یخ رفت moraine, ...
ناجور. . . . . . نا معلوم. . . . . . مشکوک
1 - انکار کردن، منکر شدن 2 - نپذیرفتن، قبول نکردن
بسیاری از. . . . . مقدارزیادی از. . . . بسیار. . . . . فراوان. . . . . .
بار خود را زمین گذاشتن
منحرف. . . . . . . . Don't get lost منحرف نشو!
استفاده می شود برای. . . . . . . . عادت داشتن به
دوقطبی ساختن. . . . بصورت متضاد در اوردن. . . . . . .
فقط یه جورایی. . . . . . . . .
به معنی خوردن و نوشیدن هم است. . . . . من الان نهار نه خوردم I'm just not having lunch I'm just not having breakfast I'm just not having coffee
حرف ربط. . . . . . . دو معنی دارد. . . . . ۱ - و . . . . . . . ۲ - با
بی علاقگی . . . . . بی تفاوتی. . . . عدم نگرانی
رتبه، درجه ، سطح، فاز، مرحله
در یک مقطع زمانی. . . . . . . . .
هر روز یکی. . . . هر روز یکی یکی هر روز جدا. . . . . . . . . جدا جدا
۱ - یافتن. . . . پیدا کردن ۲ - دریافتن. . . . . . فهمیدن، درک کردن، پی بردن
It' nerve - wracking. . . . . . . . . اعصاب خردکن
قسمت سوم فعل come به جای come میتوان از comen استفاده کرد
خراب شده. . . . بد شده. . . . . . . معمولا برای غذا استفاده میشود
عبدالخلیل قوطوری این سایت جامع وزیبا را با چرندیات ساختگی نابود کرده . . . . . واقعا متاسفم !
over here یعنی در اینجا. . . . . . . . . . . . . . over there یعنی در آنجا
نزدیکی تلفظ بسیاری کلمات لاتین و انگلیسی با زبان باستانی پارسی که ریشه زبان های هندواروپایی است. . . . کاملا مشهود است . . . تا . . که شده . . Till
خطا. . . . اشتباه. . . . شکست
۱ - وادار کردن . . . مجبور کردن ۲ - ساختن. . . . . . . . . . بوجود اوردن
برخورد. . . . . . مواجهه. . . . . . رویارویی. . . . . . روبرو
انجام مجدد ، بازسازی ، اصلاح. . . . تزئین مجدد ، انجام مجدد
1 ) در اصل: داشتن یک تجربه بد توهم زا؛ 2 ) صفت به معنای استثنایی It looks so freaking good 3 ) لعنتی ، لوس ، یک حسن تعبیر برای لعنتی Get your freakin ...
در بسیاری موارد به عنوان قید معنی . . . . . آخرین بار. . . . آخرین باری. . است
زبان باستان پارسی ریشه و پایه زبان های هندواروپایی است. . . . . . از این جهت ریشه بسیاری از کلمات در زبان لاتین\ انگلیسی برگرفته از زبان باستان ایران ...
عبدالخلیل قوطوری مگه اینجا کلاس زبان ترکیه!!!
یکی یکی. . . . . . . one by one
1 - انجام دادن. . . . . . . . 2 - برتن کردن
کسی که. . . . . اونی که
پیش از موقع ، زودهنگام، پیش از موعد، زودهنگام
ازوسط