redo

/riˈduː//ˌriːˈduː/

دوباره انجام دادن یا کردن (رجوع شود به: do بعلاوه ی re-)، دوباره اتاق را تزئین کرد

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: redoes, redoing, redid, redone
(1) تعریف: to do again; do over.
مشابه: repeat

(2) تعریف: to redecorate (a room, office, or the like); refurbish.

جمله های نمونه

1. These new measurements mean that I'll have to redo the calculations.
[ترجمه گوگل]این اندازه گیری های جدید به این معنی است که من باید محاسبات را دوباره انجام دهم
[ترجمه ترگمان]این اندازه گیری های جدید به این معنی است که من باید محاسبات را دوباره تکرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You'll have to redo this piece of work.
[ترجمه حدیث] شما باید این کاررا دوباره انجام بدهید
|
[ترجمه Marjan] شما باید این قسمت از کار را دوباره انجام دهید
|
[ترجمه گوگل]شما باید این قطعه کار را دوباره انجام دهید
[ترجمه ترگمان]تو باید این کار رو دوباره انجام بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She asked me to redo the essay.
[ترجمه گوگل]او از من خواست که انشا را دوباره انجام دهم
[ترجمه ترگمان] اون از من خواست مقاله رو تکرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The book designer will have to redo the masterpieces layouts.
[ترجمه گوگل]طراح کتاب باید طرح‌بندی شاهکارها را دوباره انجام دهد
[ترجمه ترگمان]طراح این کتاب باید مجددا طرح های شاهکارها را مورد تجدید نظر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They don't have the money to redo the plumbing right now.
[ترجمه گوگل]آنها در حال حاضر پولی برای انجام مجدد لوله کشی ندارند
[ترجمه ترگمان]اونا پول ندارن که لوله ها رو درست کنن، همین الان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Officials were working to redo the gridwork on classroom assignments, and figure out how to contact students.
[ترجمه گوگل]مسئولان در تلاش بودند تا شبکه‌بندی تکالیف کلاس را دوباره انجام دهند و چگونگی تماس با دانش‌آموزان را بیابند
[ترجمه ترگمان]مقامات تلاش می کردند تا تکالیف کلاسی خود را در تکالیف کلاس درس تجدید کنند و نحوه تماس با دانش آموزان را مشخص کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The wallpaper came off and we had to redo the whole thing.
[ترجمه گوگل]کاغذ دیواری جدا شد و ما مجبور شدیم همه چیز را دوباره انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]کاغذدیواری خاموش شد و ما مجبور شدیم کل قضیه رو دوباره انجام بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When used as comparison functions, Undo and Redo are really one function and not two.
[ترجمه گوگل]هنگامی که به عنوان توابع مقایسه استفاده می شود، Undo و Redo واقعا یک تابع هستند و نه دو
[ترجمه ترگمان]وقتی به عنوان توابع مقایسه استفاده می شود، برگردان و انجام دوباره یک تابع هستند و نه دو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Using revised statistic method, we redo research about the price momentum and contrarian effects in Chinese stock market with stocks' monthly return between Jan. 1995 and Dec. 200
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش آماری بازنگری شده، ما تحقیق در مورد حرکت قیمت و اثرات متضاد در بازار سهام چین با بازده ماهانه سهام بین ژانویه 1995 و دسامبر 200 را دوباره انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش آمار اصلاح شده، ما پژوهش های خود را در مورد حرکت قیمت و اثرات contrarian در بازار سهام چین با بازده ماهانه سهام بین ژانویه ۱۹۹۵ و ۲۰۰ دسامبر دوباره تکرار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When you discover you have to redo a document, repair an appliance, or re-examine an assumption, do so with a good spirit.
[ترجمه گوگل]وقتی متوجه شدید که باید یک سند را دوباره انجام دهید، یک دستگاه را تعمیر کنید، یا یک فرضیه را دوباره بررسی کنید، این کار را با روحیه خوب انجام دهید
[ترجمه ترگمان]زمانی که متوجه شدید که باید یک سند را دوباره تکرار کنید، یک دستگاه را تعمیر کنید، یا یک فرض را بررسی کنید، این کار را با یک روح خوب انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Redo a living area in yellow.
[ترجمه گوگل]یک منطقه نشیمن را به رنگ زرد تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]انجام دوباره یک منطقه زنده به رنگ زرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Extracting the data dictionary into the redo log files.
[ترجمه گوگل]استخراج فرهنگ لغت داده ها در فایل های ثبت مجدد
[ترجمه ترگمان]استخراج فرهنگ لغت داده ها به فایل های لاگ redo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meanwhile, PDS command interface language is employed in REDO/UNDO, failure recovery and data storage in system design.
[ترجمه گوگل]در همین حال، زبان رابط دستوری PDS در REDO/UNDO، بازیابی خرابی و ذخیره سازی داده ها در طراحی سیستم استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در همین حال، زبان واسط فرمان PDS در redo \/ undo، بازیابی شکست و ذخیره داده در طراحی سیستم به کار گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When an online redo log group is dropped, the operating system files are not deleted.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک گروه ثبت مجدد آنلاین حذف می شود، فایل های سیستم عامل حذف نمی شوند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک گروه ثبت مجدد آنلاین حذف شد، فایل های سیستم عامل حذف نشدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] انجام مجدد - معکوس کردن اثر جدیدترین فرمان undo

انگلیسی به انگلیسی

• do again, re-create, remake
if you redo a piece of work, you do it again in order to improve it or change it.

پیشنهاد کاربران

redo ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: اَزنو
تعریف: یکی از گزینه‏های نوار گزینه که باعث تکرار آخرین فرمان اجراشده می‏شود
توضیح:
redo: باعث تکرار آخرین فرمان اجراشده می شود
undo: باعث خنثی شدنِ آخرین فرمانِ اجراشده می شود
برابرهای فارسی:
redo : بازانجام، اَزنو
undo : ناانجام، واگرد
انجام مجدد🤘
انجام مجدد ، بازسازی ، اصلاح. . . . تزئین مجدد ، انجام مجدد
انجام دوباره کاری به شکل متفاوت ( به منظور اصلاح یا بهبود آن )

بپرس