پیشنهادهای امیر گنجی (٢٧٧)
وارن علاوه بر باران به شبیه و مثل، مانند نیز در گویش تاتی گفته میشود
ازغ در گویش تاتی به هیزم گفته میشود.
در گویش تاتی قلعه گنجی بوئین زهرا وشکنج به گنجشک گفته میشود.
خِیش در گویش تاتی به خودی و فامیل، به کسی که نسبتی داره گفته میشود.
در گویش تاتی تی تی به دختر گفته میشود.
در گویش تاتی تی اَرس به تگرگ گفته میشود.
در گویش آقَه به بابا، پدر، دَدَ و پیئر هم گفته میشود.
در گویش تاتی وازی به بازی گفته میشود.
در گویش تاتی کا به شبیه، مثل، مانند گفته میشود.
درگویش تاتی گِبّه به بیار گفته میشود.
در گویش تاتی پَریرَ به پریروز گفته میشود.
در گویش تاتی آره به امروز گفته میشود.
در گویش تاتی به روزه گفته میشود
در گویش تاتی دَلَّقِن به تقلب و کلک گفته میشود.
در گویش تاتی اَپارَه به پارسال گفته میشود.
در گویش تاتی حَمِم به حمام گفته میشود.
در گویش تاتی به گردو یوز گفته میشود.
در گویش تاتی اِوَ به آب گفته میشود.
در گویش تاتی چِور به چرب گفته میشود.
در گویش تاتی صب به صبح گفته میشود.
گِرداگِه در گویش تاتی به جمع کن گفته میشود.
هِن در گویش تاتی به آره گفته میشود.
همون زارت و زورت، امون ندادن، سریع و فوری دخل کسی یا چیزیرو آوردن.
بِرخِن در گویش تاتی به بخر گفته میشود.
بِرا زن در گویش تاتی به زن داداش گفته میشود.
در گویش تاتی هَلا به هنوز گفته میشود.
در گویش تاتی به کشیدن، وزن کردن، ترازو، قَپِن گفته میشود.
پِستِن در گویش تاتی به پستان، ممه، گفته میشود.
در گویش تاتی به باغ رَز گفته میشود.
سُزمه در گویش تاتی به ماست چکیده گفته میشود.
در گویش تاتی سُزده به جارو گفته میشود.
درگویش تاتی خَل هم به کج وهم به خاکستر گفته میشود. و خُل به شیرین عقل
نمه روج در گویش تاتی به ظهر، یا همان نیمه روز گفته میشود.
ممه، tit=boob
Penis آلت مردی، dick کیر، دسته خر
سینه، پستون.
در گویش تاتی گِمِن به گمان، خیال گفته میشود.
در گویش تاتی لوت به لخت گفته میشود.
در گویش تاتی به راندن گفته میشود.
در گویش تاتی به شکوفه گفته میشود.
در گویش تاتی به افتاده گفته میشود.
در گویش تاتی به خوابیده گفته میشود.
در گویش تاتی به ( نصف به نصف ) گفته میشود.
در گویش تاتی دل لِن به دالان گفته میشود.
در گویش تاتی اَختی به آنوقت گفته میشود.
در گویش تاتی به بچسب گفته میشود.
در گویش تاتی به ساختن گفته میشود.
در گویش تاتی به ریدن گفته میشود.
در گویش تاتی آخَه به بخور گفته میشود.
در گویش تاتی شَتَه به شته و شِتَه به به تو گفته میشود شِتَه چه=به تو چه
در گویش تاتی گِرده به نوعی نان ( شیرمال ) گفته میشود وگَرده به شد گفته میشود.
در گویش تاتی یِنجَه به یونجه گفته میشود.
در گویش تاتی دُه ایج به دهاتی گفته میشود.
در گویش تاتی به سوختن گفته میشود.
در گویش تاتی یک نوع سوسک سیاه که پوست نسبتا سفتی هم دارد گفته میشود.
در گویش تاتی باشین به بنداز گفته میشودـ
در گویش تاتی وَز به بدو گفته میشود.
در گویش تاتی به چغندر گفته میشود.
در گویش تاتی به روی هم ریخته ، انباشته کوت گفته میشود.
در گویش تاتی به گریه مِبرمه گفته میشود.
در گویش تاتی به دیگ قَزغِن گفته میشود.
در گویش تاتی به دیگ قزغِن گفته میشود.
در گویش تاتی به میوه خراب گفته میشود.
در گویش تاتی یاگَه به جا و مکان گفته میشود.
در گویش تاتی به خیلی تلخ زغنبود گفته میشود.
در گویش تاتی مِن به تو، درون، گفته میشود.
در گویش تاتی مَبرَم به گریه نکن گفته میشود.
در گویش تاتی به برقص اواَز گفته میشود.
در گویش تاتی به نیوفتی گفته میشودـ
در گویش تاتی به دست بال میگویند.
در گویش تاتی به زائید گفته میشود.
در گویش تاتی نوعی علف که دارای تیغهای زیادی میباشد رو کَچیلَه میگویند.
در گویش تاتی یُو ( یُ ) به جُو گفته میشود.
در گویش تاتی کیلی به کلید گفته میشود.
در گویش تاتی چَش به چشم گفته میشود.
در گویش تاتی وِلَ به گل گفته میشود.
در گویش تاتی اخوس ( اُخُس ) به بخواب گفته میشود.
در گویش تاتی زِک به آب بینی و زکل به دماغو میگویند.
پاف به نشیمنگاهی دو نفره که جزء سرویس خواب میباشد گفته میشود، پاف=لاوست
در گویش تاتی بِرِن به راندن گفته میشود.
در گویش تاتی ایچی به یه چیزی گقته میشود
در گویش تاتی چنار هم نام درختی غیر مثمر است هم نام روستایی در جنوب استان قزوین بخش بوئین زهرا از توابع دهستان سگز اباد و نزدیک به روستاهای یریجان و ر ...
در گویش تاتی وارین به مثل گفته میشود، چه وارین=متل چی، آدمی وارین =مثل آدم، واره=میباره و وارن=باران
در گویش تاتی سول به شور گفته میشود.
در گویش تاتی اُنی به بزار گفته میشود، اُنی وَره=بزار اونجا
ضرب المثلی است به کسی که اصلا عین خیالشم نباشه، خیلی خیلی بی تفاوت باشه بکار میبرند، ککش نمیگزه=تخمشم نیست.
در گویش تاتی به دانا و توانا میگویند.
در گویش تاتی دِهِنی میگای به دهنتا میگاد گفته میشود
در گویش تاتی به تاقچه و جلو پنجره، لب پنجره گفته میشود
در گویش تاتی چِمِکین به مال من گفته میشود.
در گویش تاتی وَرَه هم به بره گفته میشود هم به اونجا.
نام یک نوع گل آپارتمانی که انواع مختلفی دارد، کلاسیک، برفی، لب ماتیکی و قرمز و. . .
در گویش تاتی به خانه گفته میشود
در گویش تاتی دِفکِن یا دِکِن به مغازه، دکان گفته میشود.
در گویش تاتی دِقِن به فرو کردن گفته میشود.
بُن، ( پایه، ریشه، ) ودر گویش تاتی بِن به پشت بام گفته میشود.
در گویش تاتی قلاغ به کلاغ میگویند.
در گویش تاتی اوچین به چیدن گفته میشود.
در گویش تاتی مَن برابر ۳ کیلو، مِن برابر به ۴۰۰ متر، همچنین به مِن به تو و درون نیز گفته میشود.
در گویش تاتی مشغول الذمه به مدیون گفته میشود.
در گویش تاتی پیسوت به سوخت، پسوته به سوخته گفته میشود.
در گویش تاتی ازیِن =به جان در مواقع قسم خوردن گفته میشود، مثال نَنَرِم ازیِن=به جان مادم
در گویش تاتی شِکیه به مال کیه، صاحبش چه کسیه گفته میشود.
در گویش تاتی وَشِن به روشن کن گفته میشود
در گویش تاتی بَرشَه به دررو گفته میشود
در گویش تاتی بَرشَه به در رو گفته میشود، برشه بشه:در رو برو.
دُروج درگویش تاتی یعنی جارو کن.
در گویش تاتی سُوزدَه به جارو گفته میشود.
در گویش تاتی به خرترین خرها، اصل خر، آخرت خرها، ته خرها در مثال گفته میشود.
در گویش تاتی ( دیزه خر ) در مثال به خرترین خرها گفته میشود.
در گویش تاتی لَس به بی حس یا فلج گفته میشود.
درخت راش، که چوب آن در صنایع چوبی بیشترین مصرف را دارد. این درخت بالغ بر ۲۰۰ تا ۲۵۰ سال عمر میکند
تشتر نزد ایرانیان برابر است با میکائیل نزد اعراب و آریل نزد مسیحیان.
در گویش تاتی مَنده به مانده میگویند.
در گویش تاتی واره هم به نوبت گفته میشود هم به بارش گفته میشود.
در گویش تاتی وارن به بارون گفته میشود.
در گویش تاتی قلاغ به کلاغ گفته میشود.
در گویش تاتی بِمَه به امد گفته میشود.
در گویش تاتی چِمه =به من
در گویش تاتی ب به بیا گفته میشود.
در گویش تاتی شَنَه به شانه گفته میشود.
در گویش تاتی چَنَه به حرف زدن وچانه گفته میشود.
در گویش تاتی بِوَز به بدو کردن، شتاب و عجله کردن گفته میشود.
در گویش تاتی چمبله به پیچیدن ( پیچیدن مثل مار بدور خود یا طعمه ) گفته میشود.
یک ریز پرنده با قابلیت حمل دوربین.
در گویش تاتی به میرده به مرد گفته میشود.
در گویش تاتی روج به روز گفته میشود
در گویش تاتی به سقف، پشت بام بِن میگویند.
در گویش تاتی به صحرا چول میگویند.
پِی در گویش تاتی به دنبال گفته میشود، پشت سر کسی رفتن.
در گویش تاتی پیکَت به افتاد گفته میشود.
در گویش تاتی تور به دیوانه میگویند.
در گویش تاتی به درخت دارَ گفته میشود و به تیر چوبی دار میگویند. همچنین به داس نیز دارَ گفته میشود.
در گویش تاتی به سگ ماده ماچه میگویند، ( فقط سگ ماده )
در گویش تاتی ماقل به عجب، یا تعجب از چیزی گفته میشود.
در گویش تاتی ماقِل به چه عجب گفته میشود. تعجب از چیزی.
در گویش تاتی دسن به روشن کردن گفته میشود. آتش دسن=آتیش روشن کن.
در گویش تاتی به صدا کردن گفته میشود.
در گویش تاتی هرّا به فریاد بلند گفته میشود.
سِزجُوہ نام قدیم سگزآباد قزوین است که معنی آن کوه سرسبز است.
در گویش تاتی دیار به پیدا، آشکار گفته میشود.
در گویش تاتی زبق به لجن گفته میشود.
در گویش تاتی تل به تلخ گفته میشود.
در گویش تاتی شیشال به جوانه درخت گفته میشود.
در گویش تاتی واجن به ( بگو ) گفته میشود.
در گویش تاتی به فرزند گفته میشود، زروان=بچه ها
در گویش تاتی به درخت نارون ( قارقاج ) گفته میشود.
در گویش تاتی خلتی ( khalti ) به قلاده گفته میشود.
در گویش تاتی وین ( vin ) به ببین گفته میشود.
در گویش تاتی اوندی =بده
در گویش تاتی اِستَه به واستا گفته میشود.
در گویش تاتی لولو به ادرار، شاش گفته میشود.
در گویش تاتی گوشتَکون به گوشت کوب گفته میشود.
در گویش تاتی برینج به بریز گفته میشود.
در گویش تاتی اُگو به بگیر گفته میشود
در گویش تاتی به جوی آبی گفته میشود که نسبت به جوی آب معمولی پهن تر و عمیق تر است گفته میشود.
در گویش تاتی دیم شور به روشور، سفیدآب گفته میشود
درگویش تاتی دَمَرِو ( damarav ) به دور دهان گفته میشود.
در گویش تاتی به ناخن گفته میشود.
در گویش تاتی هوم ویه به جاری ( زن برادر شوهر ) گفته میشود.
در گویش تاتی پسا به عقب گفته میشود. پسین=پشتین، عقبین
کباب کردن، سیخ های شبکه ای برای کباب کردن گوشت.
سبب، موجب.
در گویش تاتی به پدر دَدَ یا پی یَر میگویند.
در گویش تاتی زِک به آب بینی گویند و زِکِل به دماغو
در گویش تاتی کَرخایَه به تخم مرغ گفته میشود.
در گویش تاتی گالش به نوعی کفش لاستیکی گفته میشود.
در گویش تاتی مِرِو ( merav ) به اَبرو گفته میشود.
در گویش تاتی کِئو چش به چشم سبز ( آدم چشم رنگی ) گفته میشود )
در گویش تاتی دیارا بَش به گمشو گفته میشود.
در گویش تاتی مالیات به آغول نیز گفته میشود.
در گویش تاتی گنه گنه به آدم بد اخلاق و بد قلق گفته میشود.
در گویش تاتی دیمشور به روشور، سفید آب گفته میشود.
در گویش تاتی کُلَرش به کاه میگویند،
در گویش تاتی شِمَه به شام گفته میشود
در گویش تاتی میا=می آید
در گویش تاتی میشته به ریده گفته میشود.
در گویش تاتی اَ=من
در گویش تاتی دِرِم به دارم گفته میشود.
در گویش تاتی کیمین به کدامین گفتع میشود.
در گویش تاتی نِمَه به نام، نامه گفته میشود.
در گویش تاتی بِدوج =بدوز
در گویش تاتی زِرواِن جمع زِرو به بچه، بچه ها گفته میشود.
در گویش تاتی پس پریرَ به پس پریروز گفته میشود.
در گویش تاتی غلی چین به چیدن غلات، گفته میشود.
در گویش تاتی سیبی به سفید گفته میشود.
در گویش تاتی گوَ ( gova ) به گاو میگویند. و گِو به گوه گفته میشود
در گویش تاتی لولوئه به ادرار گفته میشود.
در گویش تاتی نیز مانند گویش مازنی بِرارزا به برادر زاده میگویند.
درگویش تاتی دِکِن، دِفکِن به مغازه گفته میشود.
در گویش تاتی شِلِنیک به زردآلو گفته میشود.
در گویش تاتی اَسیفَ به سیب گفته میشود.
در گویش تاتی مَسِره به جسم حال یخ زدن گفته میشود.
در گویش تاتی کَمچَه به قاشق میگویند.
در گویش تاتی خار به خوب گفته میشود
در گویش تاتی به مادرزن ( زن مایَ ) گفته میشود.
درگویش تاتی خاکَ به خواهر گفته میشود.
در کویش تاتی خَرَستِن یا خَرَسِن به مدفوع خر گفته میشود.
در گویش تاتی لیَ ( لیئه ) هم به سوراخ و روزنه گفته میشودهم به لقد گفته میشود.
در گویش تاتی لینگ به پا گفته میشود.
دستت رو اندازه خودت دراز کن، به حق خودت قانع باش
سیادن، سیادُهِن نام قدیم تاکستان قزوین است.
در گویش تاتی آگرد=برگرد
درگویش تاتی قلا ایج= اهل قلعه
در گویش تاتی به داماد ( زِما ) گفته میشود.
در گویش تاتی به خواهر شوهر ( فیسید ) گفته میشود
در گویش تاتی وِایم به بادام گفته میشود
در گویش تاتی خُل به کم عقل و خَل به کج گفته میشود و خَلَ به خاکستر گفته میشود.
در گویش تاتی دو ( Doo ) به دوغ گفته میشود.
در گویش تاتی اَرخِنَه به رودخانه میگویند.
در گویش تاتی کرپی=پل
در گویش تاتی شخته=به حدسرمایی گویند که در آ غاز فصل سرما باعث خشک شدن و از بین رفتن سیفی جات و جالیز ها میشه.
در گویش تاتی خِمن=خون
در گویش تاتی آلاک=آلونک، سرپناه کوچکی که با کاه و گل و سقف تیر چوبی در باغها و زمین های کشاورزی میسازند.
در گویش تاتی یاگِی=جا، مکان.
در گویش تاتی فِرّه=پسر
در گویش تاتی جِغِّل=کوچک، تنگ
در گویش تاتی گݜَلبَر= جلودر.
در گویش تاتی سُرتَه =نردبان
در گویش تاتی نیاسَ به مگس گفته میشود.
در گویش تاتی یِن به بدن، جان، تن، گفته میشود
در گویش تاتی بزقاب یا بزقات به غورباقه گفته میشود،
در گویش تاتی ( نِن ) به نون، نان گقته میشود.
در گویش تاتی خِفس یعنی خیس
در گویش تاتی دِندِن به دندان میگویند.
در گویش تاتی مغبون یعنی زیان دیده، کسی حق و حقوقش رعایت نشده، بی انصافی.
در گویش تاتی پرچین به پس اون فردا گفته میشود.
در گویش تاتی دَرزِن به سوزن گفته میشود.
در گویش تاتی یعنی کیه.
در گویش تاتی ذیل به متفوع پرندگان گفته میشود.
در گویش تاتی اَذِن=اذان
در گویش تاتی اوندار=پیدا کن
در گویش تاتی یعنی بخواب، خوتِه=خوابیده
در گویش تاتی نیز به لحاف دوآج گویند.
در گویش تاتی ماچی یَه به سگ ماده میگویند.
در گویش تاتی به چاقو چفتک گفته میشود.
در گویش تاتی وَشت به معنی دوید و فرار کرد است. وَزه=میدود، فرار میکند.
درگویش تاتی زواِن به زبان گویند
درگویش تاتی وات یعنی گفتن.
در گویش تاتی هَنی به دیگه گویند. هَنی چه=دیگه چی.
در گویش تاتی چوا یعنی گوسفند
در گویش تاتی cho یعنی شایعه وchoo به چوب گفته میشود.
در گویش تاتی پَرِن یعنی جلو.
در گویش تاتی ایج معنی زادگاه میدهد. کوآ ایجِ ( کجایی هست؟ )
در گویش تاتی اَزیرا، اَزیره، یعنی دیروز.
پِکَت در گویش تاتی یعنی افتاد.
در گویش تاتی به باد ( وا ) گفته میشود.
در گویش تاتی ( کُر ) به آلت تناسلی جنس نر گویند.
در گویش تاتی به عروس ویه میگویند.
در گویش تاتی هم به در ( بر ) میگویند هم به بیل.
درگویش تاتی اوشین یعنی بشین.
در گویش تاتی فَن به شیوه، روش گویند و فِن به مقعد، کون گویند.
در گویش تاتی چَمن نوعی علف است و چِمن یعنی فحش، دشنام.
در گویش تاتی پیلَّه میشود بزرگ.
در گویش تاتی رَز به باغ گفته میشود.
درگویش تاتی به کفش موجَه میگویند.
در گویش تاتی به پیرآهن شَوی میگویند.
پابش، درگویش تاتی یعنی پاشو
در گویش تاتی به کت و بالاپوش قبا گفته میشود.
در گویش تاتی لباس و جامه ( البسه ) را گویند
در گویش تاتی به دیس یا سینی گرد بزرگ مجمع گفته میشود.
درگویش تاتی ( شو ) به شب و شوهر گویند. البته در تلفظ متفاوت.
درگویش تاتی ( karka_کرک ) به مرغ میگویند.
در گویش تاتی ( اسبه ) یعنی سگ.
در گویش تاتی به روباه ( لوآس ) میگویند.
در گویش تاتی جوراب را گویند.
در گویش تاتی ( dim ) صورت و چهره را گویند
در گویش تاتی بشقاب را گویند.
در گویش تاتی یعنی فردا
در گویش تاتی ( پایین ) به جیرا ( بیا پایین )
Chilea، جوجه در گویش تاتی
گویش تاتی گرگ، برگ
در گویش تاتی ازیره یا ازیرا به معنی دیروز است.
صحرا=چول ( بیابان ) و معنی دیگر صحرا=پس فردا در گویش تاتی
گربه، در گویش تاتی
قلتک در زبان تاتی
نام قدیم ابراهیم آباد قزوین، تپه ای نزدیک این دهستان با همین نام وجود دارد.