جغل

لغت نامه دهخدا

جغل. [ ج ُ غ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش ق-ره آغاج شهرستان مراغه ، در 34هزارگزی شمال باختری قره آغاج و 2هزارگزی شمال شوسه مراغه به میانه کوهستانی و هوای آن معتدل است و 890 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنعت دستی آنها جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. در دو محل به فاصله دوهزار گز جغل بالا و جغل پائین هست. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه در ۳۴ هزار گزی شمال باختری قره آغاج و ۲ هزار گزی شمال شوسه مراغه به میانه کوهستانی و هوای آن معتدل است و ۸۹٠ تن سکنه دارد آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنعت دستی آنها جاجیم بافی است . راه مالرو دارد . در دو محل به فاصله دو هزار گز جغل بالا و جغل پایین هست .

گویش مازنی

/jeghel/

پیشنهاد کاربران

جغلی از جیخالاماق ترکی یعنی تقلی و هیله کردن
در گویش تاتی جِغِّل=کوچک، تنگ

بپرس