ترجمه‌های یوسف نادری (٩٧)

هنرمند، حروف اولِ اسم و فامیلش ( اینیشلز، initials، جمع است، پس نام و نام خانوادگی را شامل می شود ) را در پایین نقاشی گذاشته است.

نخستین گردهمایی ما در وین برگزار شد.

جاده خوشحالی

ما از سه شنبه تا جمعه در نیویورک خواهیم ماند. ( through در اینجا معنی until تا می دهد )

گربه ما، در فصل بهار خیلی پشم می ریزد.

برگ های درخت اَفرا در پاییز می ریزند.

فناوری باعث می شود که برنامه های اینترنتی کوچک تر، سریع تر و کاربرپسند تر شوند.

تلاش کردم که آن را فوق العاده آسان و کاربرپسند کنم. ( منظور از آن، نرم افزار، وبسایت یا یک نوع محصول است )

امروز یک میلیارد کار دارم که باید انجام بدم.

معلم خصوصی من، یه جورایی چندزبانه س_او به هفت زبان صحبت می کنه.

نیویورک یک شهر چندزبانه جذاب است.

تو یه عوضی هستی و خودتم اینو می دونی.

شما می توانید با یک کلیک روی موشواره اتان، رایانامه خود را چک کنید.

برای تغییر حاشیه ها، پاصفحه و سرصفحه ها، و دیگر جزئیات گزینه ی تنظیمات صفحه ( پیج ستاپ ) را انتخاب کنید.

در سر صفحه ( هِدر ) ، شماره ی صفحه و تاریخِ سند ارائه می شوند.

چه نوع رایانه شخصی ای در اینجا برای کمک به شما وجود دارد؟ ( مثلاً لپ تاپ یا رایانه رومیزی )

ما چگونگی فرآوری پنیر را نگاه کردیم.

او آمد تا از تصمیم شتابزده خود اظهار ندامت کند.

آن دو ساز و کار باید همگام با هم کار کنند.

باید آروغ بچه رو بگیرم.

اگر می خواهید آروغ یک بچه را بگیرید، پشتش را به آرامی بمالید، به این ترتیب کمک می کنید هوا از معده ش بیرون بیاید.

در جلو دیگران نمی شود آروغ زد.

آه اَو، تو یه آروغ گنده زدی. سیری؟

موقع غذا خوردن، آروغ نزن یا ملچ و ملوچ نکن.

یک مکعب چند سطح دارد؟

اگر عدد ۳ را، به توان سه برسانید نتیجه ۲۷ می شود. ( توان سوم هر عدد را، مکعبِ cube آن عدد می گویند )

عدد ۸، توان سوم عدد ۲ است.

اونجاست، روی بالاترین قفسه.

میشه یه تیکه کیک واسم نگه داری؟ ( خطاب به کسی که در حال خوردن کیک است )

نصف ساندویچ را الان می خورم و بقیه اش را برای بعدا نگه می دارم.

رد پیشنهاد، یک تصمیم صحیح بود.

موقعی که رفتم حواست به وسایل من باشه.

ماشین بنزین زیادی داره ولی روشن نمیشه.

از خجالت گونه هایش قرمز شدند.

تختو مرتب کردم.

دو به علاوه ( به اضافه ) شش، هشت می شود.

برگه آنقدر بهم ریخته بود که معلم، دانش آموز را مجبور کرد که دوباره آن را بنویسد.

کارزار تبلیغاتی موفق، باعث شد که محصول در عرصه ملی شناخته شود.

لطیفه ها باعث خنده حضار شدند.

بچه ها یک ماکت هواپیما ساختند.

یه ساندویچ واسه ناهارم درست کردم.

کارگردان از این که صحنه رو بی نقص در یک برداشت گرفته بود، خوشحال شد.

او مریض شد و سفرشو لغو کرد.

دارو رو مصرف کرد و الان حالش خوبه.

به فکرش افتاد که یک کافی شاپ راه بندازه.

این کار وقت و تلاش زیادی می خواهد.

بهتره که در طول سخنرانی یادداشت برداری کنید.

از کمک کردن به شما لذت می برم.

او با اتوبوس به مدرسه می رود.

او واسه سه تا دانشگاه درخواست داد ولی فقط یکیشون اونو قبول کردن.