پیشنهادهای ژاسپ (٣,٧٨٠)
گِردمَه / سیمین نان / ناکاسته مَه = بدر
غفلت = سَیویست
سیه خانه
سیه سر
شافیدن
شاک
شاکورد / شابورد / شادورد = هاله و خرمن ماه
شالهنگ
شامان
شاویدن = شایستن ، شدن ، روانه شدن
به لغت زند و پازند یعنی "گذاشتن"
شَبیم
واژه فارسی نزدیک به آن "شَتَن/ سَتَن" است.
از ریشه " شجارا" به لغت زند یعنی درخت
شجارا = به لغت زند یعنی درخت
شَجش / شَجایش / شجانش مَرِش ( مَریدن )
محل وقوع = شُدنگاه
شده بند
تهمت = شَروا
شَسپ = غیبت ، عدم حضور
شِست = قصد و نیت
شسن / گوش ماهی
مشروع = شفاد
چاوه / چاره
شُفت
واریشیدن = دورباره زخمی را باز کردن ، زخمی را منجر به خونریزی دوباره ی کردن ، تازه کردن زخم
شُفُردَن
بی استعداد = شَفَک / بی هنر / بی مایه / بی بذره
شفود / شفور = نامشروع
وَرومند = مشکوک ، بی تصمیم ، دارای ابهام شکاک = شَکَروَنده ، شَکمَند
شَکَروناک ، شک آمیز
شَکَرویدن ( Shakarvidan ) = شک کردن ، گمان بردن ، تردید کردن
به فارسی هم "شِکال" به معنی پابند می شود. و واژگانی مانند شکال گاه داریم
شُکُردن = قتل کردن ، آدم کشتن
شَکرا شَکرِش = شهرت و اشتهار به چیز های بد ، بدآوازگی ، بدنامی
شکَم گرفتگی / کُم گرفتگی
شکوخیدگی
شِکِهیدن/ شُکُهیدن
شکیفتن
غصب = شُلُم
قد = شِلو ( Shelv ) / کُو
شَما
شماخ
شَمریدن
شَمَند = تندرست ، سالم ، قوی
جمعیت = شَمول
شمه
شَمیا
استیگما = اَنگ ، شِنار
سِن = شَنَت سنین = شَنَتان ( زند و پازند )