پیشنهادهای ژاسپ (٢,٥٤٩)
بلع
زَه = درخواست ، آرزو
عزیز ترین
= زیستن
گودی ، ژرفا
زیم = زمان ، مدت ، سال
زیچ = تقویم
مراقبت کردن
دارای زین ( ذهن )
هشیار ، مراقب ، حواس جمع
زفان / زسپان = خطلا ، اشتباه ، بیهوده
زیاک / زهاک = فرزند
زستن = 1 - طلب کردن 2 - جُستن ، جستوجو کردن
اشتباه ، نادرست
زرغون = سبز ، تر و تازه
زرمان در پهلوی = پیری ، سالخودگی و ناتوانی
از معانی دیگر آن = ساق پا
زام = زم ، زمین
زاک / زاق = فرزند ، بچه
زهاک = زاده ، فرزند ، خانواده ، نسل
دارای فرزند
زهک = به معنی عنصر و ماده نیز بوده است
زهک = جنین انسان ، فرزند ، اولاد ، نسل
در پهلوی یوخت = جفت ، زوج
ابر بارانی
یوتَر = 1 - دیگر 2 - مشخص
جدا کردن
مجزا ، جدا
یوشداسرینیدن = تطهیر کردن ، پاک کردن ، شستن
یاوَر در پهلوی به معنی "دفعه ، باز ، زمان" نیز بوده است.
یَتَک = خاصیت
یَسک = بیماری ، ناخوشی
گفتن سخنان مقدس ، قُدسی گویی ، دعا کردن ، زمزمه کردن آیات الهی
نیوشه
🟣 واژگان فارسی برای زمان= زمان دون زیم گاه وَخت اَوام سا اَمد ( Amd ) وازیره نُویک
لیزگ ، اولیزگ = آب دهان ، تف ، خیوگ
آیاخت = قصد
اراده
قصد ، نیت آیاختن
قصد کردن ، نیت کردن ، تصمیم گرفتن
حرکت کردن
اِشنافتن = درک کردن ، فهمیدن
هنود = تاثیر از کارواژه ی هناییدن و هنایش
تاربین
تعریق عرق کردن
ازدواج با خیشاوندان ، ازدواج فامیلی
به تملک خود در آوردن
مطعلق کردن ، اختصاص دان
تعلق ، تعلق داشت ، وابستگی
صمیمیت ، خودی بودن