تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بحث کردن ، جدل کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حذف چیز غیر ضروری ، خرج کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویزیستن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وانانَمِشیدن = از بی راهی در آمدن ، از وهم در آمدن ، از توهم خارج شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Disillusionment از توهم خارج شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نانَمشیدن ( نا نَمشیدن ) = ناکام شدن نانَمَشیدن/ نانَمِشیدن = سراب دیدن ، دچار خطای بصری شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سراب ، وهم ، ایلوژن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

نانَمَش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رشد و توسعه دادن Develop

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُرنجانیدن = نابود کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویران کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آناست کردن = نابود کردن ، نهست کردن، نیست کردن ، از بین بردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نابود کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زَمودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دفرمه شدن بدن ، از ریخت و قیافه افتادن، زایل شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصمیم گرفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوهیدن = پوسیدن ، تحلیل رفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کَشَفتن = پژمرده شدن ، گندیدن ، زوال ، فاسد شدن ، تحلیل رفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گزاییدن / وینِهیدن / زینینیدن = To Cause Damage

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لطمه زدن ، آسیب زدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیشازیدن / پشازیدن / بشازیدن = در مان کردن ، معالجه کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفرین کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

فریوریدن = تحسین کردن ، اعتبار دادن ، اعلام باور داشتن به درستی یک ادعا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جَرَستیدن = غیژ غیژ کردن در ، صدای لولای روغن نخوردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

جَرَستیدن = غیژ غیژ کردن در ، صدای لولای روغن نخوردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نزشتن = پیمود ، پوییدن ، طی کردن فاصله

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زوج

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زوج = تَروه / تووِه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

کهیدن / کخیدن = To Cough

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فاسد شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فاسد شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنترول کردن ، محافظت کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارواژه ی کهن "لاغیدن " در فارسی به معنی تمسخر کردن و خندیدن بوده است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در فارسی ما کارواژه ی "همینیدن" به چم : ۱_ سرودن ۲_ نواختن را داشته ایم ، گمان من این است که ریشه ی این واژه همین کارواژه ی فارسی باشد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دخول

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحقیر کردن ، خفت دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقدس و متبرک کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوینیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیولیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدینیدن = نیدن / آنیدن ، هدایت کردن برابر Conduct

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در فارسی "نیدن"

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایراختن = To Condemn

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نهمبیدن / اَویشتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکمیل کردن ، کامل کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرودن ( چکامه ) ، نواختن ( ساز )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رنگ کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

توختن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسپیختن / اشپوختن = مجبور کردن ، اجبار کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نَشلیدن