پیشنهادهای ژاسپ (٢,٥٣٢)
آبریزیش بینی
بینی خِلمیده / بینی آبریز
ژاژیدن / نشخوار کردن
مالیدن به هم
دزدی کردن ، کش رفتن
برمشیدن
رُبیدن / رُبودن
ریویدن
مِیچودن = برشته کردن
پزافتن = پز آمدن = پخته شدن ، رسیدن ( میوه و امثال آن ) ، از کالی و خامی در آمدن
داسَر دادن = پاداش دادن
غربال کردن
برگشتن ، برگشت دادن
آبخش بودن = پشیمان بودن
اَبَخش = پشیمان
پاسخ دادن
برداشتن ، حذف کردن
آیاسیدن / آیاستن = به یاد آوردن
آیاستن = خطور کردن خاطره ، به یاد آوردن ؛ فراخواندن
آیاستن = خطور کردن خاطره ، به یاد آوردن ؛ فراخواندن
اُروازستن= شادی کردن ، لذت بردن
اُروازستن = To rejoice
آنافتن = سرپیچی کردن ، نافرمانی کردن
نافرمانی کردن
مَخیدن
نافرمانی کردن
بشولیدن = to realize
متوجه شدن
سوهان زدن , بهم ساییدن
کویستن = رفع کردن ، سرکوب کردن
فروزیدن
فروزه دادن ، صفت دادن ، صلاحیت دادن ، کیفیت دادن
زابیدن
سنبیدن = مشت زدن ، محکم کوفتن ، ضربه زدن
فاسد شدن ، گندیدن
شماغیدن
وَغستن
عمومی کردن ، برای عموم آشکار کردن
آخانیدن = رواج دادن ، تبلیغ کردن ، بالا بردن
غرور ، آدم مغرور ، تکبر و افاده
تکبر ورزیدن
الغندن
گویا به معنی مورد تبعیض واقع شدن نیز هست.
شخم زدن
شخم زدن
سنایاندن = To Please
احترام گزاشتن ، خشنود کردن
خشنود کردن
انباشتن
انباشتن