پیشنهادهای ژاسپ (٣,٧٧٥)
تَرتَندسازی = از کاربرد انداختن
ترتبیدن
ترخنده / تَتره
تُرسین = محکم
فلجی= ترغندگی فلج = ترغند / ترغنده
فلجی= ترغندگی فلج = ترغند / ترعنده
ساکت شدن = تَرمَزدن
تموج = ترنَند موج خوردن
تَغمه : علامتی که صنعتگر بر روی صنعت خود گذارد. || علامت افتخار و احترام. وقتی داریم چرا ویژند ساختگی آخه؟
تَفریدن = کباب کردن ، بریان کردن
برابر پارسی برای تفنگ چی آخه؟؟؟
تکا / تکار = دوندگی تکاپوی ( تکا پوی )
تکروندن = وزن کردن ، پیچیدن
پرهیز و اجتناب
مستقل
تَوَن ( Lieb ) در برابر بدن ( Body )
تنسیدن
واژه ی قدیمی " تنگزیست" به معنی مضطرب و پریشان دست کم از نظر آوایی بسیار به آن نزدیک می نماید.
تواره = خار سر دیوار خانه یا باغ برای جلوگیری از سرقت
تُوال = انتها و عاقبت
تواهچه= نیک پخته شده. هوپُخت = به خوبی پخته شده. دوآتشه. [ دُ ت َ ش َ / ش ِ ] ( ص نسبی ) که دو نوبت تف آتش بدان رسیده باشد، که خوب پخته و برشته شده ...
رسم کردن = تَوَخش کردن
تاکه= طاقه ، تک افتاده
جفت ( زوج ) و طاق ( فرد ) طاق/ تاک = جدا طاک افتادن = جدا شدن ، تک و تنها شدن
توریان
توز
در پاسی برابر آن "توس" = سلامتی! می شود. توس نمودن / کردن = به سلامتی نوشیدن
در فارسی "توس" = سلامتی!
توسنگ
علامت = توشمان / نمودگار / نمودش / نمودج/ دخشه
تدارک = تیاری / اوژنگ
تِریست / تیرِست = به معنی " سیصد " است. تَریست = ترین، بالا ترین ، برترین
بیابان شناسی
تیماشناسی = مطالعه ی بیابان ها ( تیما ) و پدیده ها ی وابسته
تیماج = ، هدف ، نشانه ی تیر تیماج و آماج
هدف = تیماج / آماج/ برجاس
تیماوِگی
کند ذهنی
تیمناکی
جاتونتن / جاتوندن = آمدن
جاسونش = مالکیت ، تملک جاسونتن = داشتن
جاکونتن = آوردن
جالَندَر = کلیسا ، نیایشگاه
جامتونتن
جامنونتن / جامنوندن
جانوتن / جانودن = در زند و پازند به معنی ""بودن ، موجود شدن ، وجود داشن ، باشیدن""
حالت = جاوَر
جاییدن= ساکن شدن
جای گرفتن
جاییدن = ساکن شدن ، منزل گرفتن ، اقامت کردن