پیشنهادهای ژاسپ (٣,٧٧٥)
برنگریدن = نظارت کردن ، سرپرستی کردن ، رسیدگی کردن
هَگَل / هُکال = قارچ
هَگَل / هُکال = قارچ
آبانیدن
آبانیدن = تحسین کردن
شفق ( قطبی ) = آبزهره
شفق = آبزهره
توانا ، با قدت ، زورمند
استراحت کردن = آراخیدن
آرازش / آرازه = صدقه ، خیرات
آرُست = قدرت ، توانایی ، لیاقت
مقابل = آزا
آژ= 1 - آسودگی و آرامش 2 - خردمندی 3 - پرهیزگاری
آشِیج = نقیض ، مخالف و غیر.
آفته = 1 - مفهوم 2 - مقدر
آفرینایی = خلاقیت آفرینا = خلاق
آویزگَن = مسری ، سرایت کننده.
آویندن = 1 - امید داشتن ، چشم داشت داشتن. 2 - خوابیدن ، غنودن
آهِیز= 1 - برای امر به توقف استفاده می شود ، بایست! 2 - آهسته
آیانی = شایستگی
اَب به زند و پازند به معنی "پدر" است.
تراجهش
اَپاره = 1 - منبسط ، مسطح 2 - ساده و بسیط
اپدر = ایدر ، اینک و اینجا
اپرخیده
به فارسی"" اَتک/ آتک""
زیتون = اُتُم
اِجَند = مطیع و فرمان بردار
غیر ارادی = آخواستی / ناخواسته
رسیدن
اَخیریدن = بیرون کشیدن {شمشیر از نیام}
اَدگر = قیاس ، حدس و اندازه ( نظام الاطباء )
اَدَند = چگونه ، چطور اَدَندی = چگونگی ، کیفیت
چه قدر
اَدنی = خطا ، غلط
واژه ی همریشه با آن در فارسی: ادوای. [ اَدْ ] ( هزوارش ، اِ ) به لغت زند و پازند به معنی آواز باشد و به عربی صدا گویند . ( برهان قاطع ) .
اَدید = نتیجه
به زند و پازند "رشک و حسادت"
ارکیا = رودخانه
اَرکیاشناسی = مطالعه ی علمی رود ها
اژدر شکار
اِسپرِش = 1 - کمال 2 - میدان
اَسپه = کره اسب که زیر 2 سال داشته باشد.
استروندن = بستن ، مسدود کردن
بیضه = آستینه
اِسکانه = ماهیچه ی پا
اُسکوخ = 1 - خریداری 2 - تفریق 3 - جدایی
اشتیم
مرکب ( به معنی ترکیبی ) = لغت نامه دهخدا اشکیود. [ اَش ْک ْ ] ( ص ) مرکب را گویند که در مقابل مفرد است. ( برهان ) ( هفت اقلیم ) ( انجمن آرای ناصری ) ...
اغره. [ اُ رَ ] ( اِ ) آماسی که در گردن آدمی به هم رسد و بفرانسه گواتر گویند. ( ناظم الاطباء ) . ریشی باشد که بر گردن و شکم پدید آید و آن را بعربی نک ...