پیشنهادهای ژاسپ (٣,٧٧٥)
پیشنهاد برابر فارسی : پَزیونه dose به معنی دادن است و برابر ترین واژه در فارسی برای آن "داده" است ، اما داده برای ترجمه ی Data قبلا مصرف شده! و نبای ...
وپرش. [ وَ رِ ] ( اِ ) رنگ و لون. ( برهان ) . رنگ. ( ناظم الاطباء ) .
وپس. [ وَ پ َ ] ( اِ ) مانند و مثل و مشابه. ( ناظم الاطباء ) ( دهخدا ) .
وخر. [ وَ خ َ ] ( اِ ) جا و مقام و مکان. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) . مکان = سِتانه ( همریشه با آستانه و پسوند ستان در خو ...
این سازکار دفاعیه! وقتی میبینی یه زبان خیلی خوبه برو خوبی هاشو مال خودت کن و سعی کن جایگاه ذلیل خودتو با جایگاه با شکوه اون عوض کنی! هرگز ، هرگز این ...
ورزم. [ وَ رَ ] ( اِ ) آتش باشد. ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ) ( برهان ) ( آنندراج )
ورسیج. [ وَ ] ( اِ ) سقف خانه که آن را آسمانه نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) . آسمانه و سقف خانه و بعضی آستانه و زمین خانه را نیز گفته اند و شواهدی که آ ...
ورکتا. [ وَ ک َ ] ( هزوارش ، اِ ) بر وزن کربلا به لغت زند و پازند استخوان را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
وزرانتن. [ وَ ن ِ ت َ] ( هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند [ ژند و پاژند ]به معنی رفتن باشد که در مقابل آمدن است.
شاهزاده = وسپور
وشتموندن. [ وَ ت َ ن ِ د َ ] ( هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند به معنی خوردن و آشامیدن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
با تجربه و ماهر = وشکرده ، کلانکار ، کرده کار
ر. ک وشکولیدن
جنس نر درفارسی برای میشینه ها ( میش سانان ) : Ovis = راک ، جنس نر قوچ Ram = قُوِه / کُوِه، میش نر Billy goat = پازن ، بز نر اهلی Male Mountain Goat = ...
جنس نر درفارسی برای میشینه ها ( میش سانان ) : Ovis = راک ، جنس نر قوچ Ram = قُوِه / کُوِه، میش نر Billy goat = پازن ، بز نر اهلی Male Mountain Goat = ...
جنس نر درفارسی برای میشینه ها ( میش سانان ) : Ovis = راک ، جنس نر قوچ است. Ram = کُوِه /غُرم/نرمیش، میش نر باشد. Billy goat = پازن ، به بز نر اهلی ...
وشممونتن. [ وَ م َ مو ن ِ ت َ ] ( هزوارش ، مص ) بلغت زند و پازند به معنی شنیدن وگوش کردن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
فارسی است. از Zrada در اوستایی به معنی زره
وَشینه
وغست
گوک. [ گ َ وَ] خندق کوچک. ( آنندراج ) ( غیاث ) . وغیج. [ وَ ] ( اِ ) خندق ژرف. ( ناظم الاطباء ) . وارغ. [ رِ / رُ ] ( اِ ) خندقی که در جلو دشمن بند ...
مِل = به معنی "دشت" نیز هست.
صبر = هال
شیطان = هُرماس
هزاک = شخصی که زود فریفته شود و بازی خورد
نامل = کوتاه شده ی " ناهمدل"
بررسته ران = پیچیده ران
در فارسی واژه ی آلِست به معنی مقعد که در گذشته آرِست بوده همریشه آن است.
هَشو = مغز استخوان
پراسیدن = پلاسیدن
هوچی گری ، هوچی گرایی هوچی. [ هََ / هُو] ( ص مرکب ) آنکه عوام را اغوا کند در ظاهر برای منافع آنان و در باطن برای سود خود. ( یادداشت مؤلف ) .
هیرک. [ رَ ] ( اِ ) بچه شتر را هیرک میگویند، بچه بز بزغاله باشد وبعضی گفته اند که همچنانکه بچه گوسفند را بره می خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) .
هیزه. [ زَ / زِ ] ( اِ ) پشت گردن.
یازند. [ زَ ] ( اِ ) شکل و هیأت. ( برهان ) ( آنندراج ) .
منجمد = یخور
یشک. [ ی َ ] ( اِ ) دندان بزرگ بود از آن ِ ددان. ( لغت فرس اسدی ) . چهار دندان بزرگ پیشین بهایم و سباع. ( یادداشت مؤلف ) . ناب و دندان بزرگ جانوران ...
پیواژیدن = پیواریدن
قارچ = هُکال / پِیغُر
پیش ایستاندن
پیش ایستاندن = مواجهه کردن
بیا به معنی آینده هم هست ، یعنی آنکه می آید : مثل مهمونی بیا = کسی که زیاد مهمانی رود.
پیچیده بازو = دارای بازو های قوی و ماهیچه ای
پیان = عصب
پهنانه : نوعی از میمون بواسطه آنکه رویش پهن است. ( انجمن آرا ) . بهنانه. ( برهان ) : اگر ابروش چین آرد سزد گر روی من بیند که رخسارم پر از چینست چون ر ...
عُذر = پوزنج
در هر زبانی واکه ها معنا را دگرگون میکنند! این حرف اصلا نداشتن آن را توجیه نمی کند! این خط واقعا مناسب برای فارسی نیست! اما چون یه عده نگرانند پیوندش ...
پنگی. [ پ ِ ] ( اِ ) فنجانی است که مقدار قسمت آب را مشخص کند. ( حاشیه منتهی الارب در کلمه سمادیر ) ( منتهی الارب )
تورم = پندام / مُغُندگی
در فارسی " پُند " = برآمدگی روی شاخه درخت که مبدل به جوانه شود و آن را برای پیوند می برند .