پیشنهادهای ژاسپ (٢,٢٥١)
خروسته = صدمه دیده ، لطمه دیده
موذی
خیزیدن ، برخاستن
محصور کردن ، احاطه کردن ، محاصره کردن
اصلی ، اساسی ، سرچشمه
عقب زدن ، پس راندن ، دفع کردن
ووئیک = رنج ، سختی
ویزاستن / گزاستن = زیان زدن ، آسیب زدن
ویاپِهیستن = دیوانه شدن
دیوانه
خود را وادار کردن
میل ، تمایل
ترک کردن ؛ رها کردن
گداختن
ناخوشی ، بیماری
غصه ، اندوه
ویشتن = تغییر از خوب به بد ، از حال خوب به حال بد در آمدن
منهدم کردن ، نابود کردن
زهراگین
بی توجه ، تنبل ، غافل
ویش = زهر ، سم ، کیسه ی صفرا
ویسپ = همه ، هر ، کل
ویس = ناحیه ( پهلوی )
نظم و ترتیب
ارتکاب به گناه ، جرم
فاسد ، مفسد ، نا پاک و جانی
تمرین
تمرین کردن
وین = بار ، دفعه
تعمییر کردن
تمرین کردن
پاره کردن ، ویران کردن ، شکافتن
مخلوط کردن
محدود ، دارای حد و مرز
متغییر
حد ، سرحد ، مرز
بیدار شدن
تحقیق ، تفحس ، جستو جو
اغفال شده
تشخیص ، قضاوت
تمییز ، تشخیص
تشخیص
معتبر ، راست ، اصلی ، مسلم
1 - توضیح دادن 2 - مشخص کردن 3 - تشخیص دادن
ویشست = اکثر ویشستی = اکثریت
لقاح
وَستن = تیر انداختن
ترتیب دادن ، مرتب کردن
مهیا کردن ، مرتب کردن
نژاد