پیشنهادهای ژاسپ (٢,٢٨٢)
بلوغ
در پهلوی ، پزد = رنج و غصه
فعالیت
فاتح ، پیروز
پاک ، تمیز
پاد یاریدن = مخالفت کردن ، دشمنی و رقابت کردن ، ضدیت کردن
پدویستاری = کمک ، یاری
تطهیر و طهارت
جواب دادن
مقاومت کردن ، تحمل کردن ، قوی کردن
پتوکی / پتوکیه = استحکام ، دوام یافتگی
پدودن = ادامه دادن ، ادامه یافتن ، دوام داشتن
پتایش = دوام ، ادامه
مطابق با ، بر طبق . . . ، بنابر. . .
پدرودن / پتروتن = هجوم بردن ، حمله کردن
پتروچ = قوت و غذا
پاتَرم هم تلفظ می شود
پوشیدن ، لباس پوشیدن
اوفتادن ، نزاع ، زد وخورد کردن
لباس ، پوشش ، حجاب
توا نا ، نیرو مند
فرمانروایی ، پادشاهی، ستاک کارواژه ی پادشاهیدن
شروع ، آغاز
پتیرانیدن = به تعویق انداختن ، تاخیر کردن ، به تاخیر واداشتن پتیران = تاخیر ، تعویق
تغذیه
غذا
پیت = غذا ، مغذی ، ماده مغذی
پتیستن = تهدید کردن پتسیت = تهدید
مانع ایجاد کردن ، باطل کردن ، جلوگیری کردن ، مهار کردن ، مانع شدن ، عقب راندن ، مخالفت کردن پتران گر = بازدارنده
قیم ، وکیل ، وکیل مدافع ، دفاع کننده
کمک ، یاری ، دستگیری
پاتَرم = رعیت
پتکی / پتکیه = قدرت ، زور ، توان ، استعداد
پادفراسنیدن =تنبیه کردن پادافراهش = تنبیه پادافراه = تنبیه، مجازات
پَشت = معاهده ، قول ، وعده ، پیمان
پَشن = تعهد
مدافع ، مدعی الیه ، کسی که از او در دادگاه شکایت شود
تکمیل
پاسخ دادن
مهیا شدن ، آماده شدن
موافق ، سازگار ، مطابق
به معنی سازش و تطابق است.
پساچ / پساز = شکل زمان حال آن است.
پروست = حصر ، محاصره ، احاطه ، اسارت
پروند = حصر ، محاصره پروندش = محاصره بودن ، اسارت
پَرِخت = باقی مانده ، بازمانده ، زنده مانده
پَرِختن = زاید بودن ، بازماندن ، باقی ماندن
پَرگَوار = اطراف
رین = دفعه پنج رین = پنج دفعه
پَهرُم