پیشنهادهای علی ماشا اله زاده (٩٤٩)
۱ - پروار کردن، بار دار کردن، باروری ۲ - مرد زن باز
۱ - هم گام، هم قدم ۲ - هم رای، هم پا،
پرتاب آخر ( در بسکتبال ) پرتاب امتیازی ( پرتاب توپ به قصد کسب امتیاز )
مربی بهره وری، مربی کارایی ، مربی عملکرد
بطور آزاردهنده ای جلوی صورت ( جلوی چشم ) ( چیزی ) تو ذوق ( زدن ) I hate all these pop - up ads in my face when I'm just trying to look something u ...
تعمق کردن در
[T] کار کشیدن از ، فشار آوردن به you should strain your mind/brain/head [I] زور زدن، تقلا کردن
چالشهای بسیار، مشکلات ( فرا روی ) بسیار
دریافت ( انرژی، غذا، ویتامین، کلسیم، . . . ) در بدن جذب ( انرژی، غذا، ویتامین، کلسیم، . . . . ) در بدن
اختلال کم توجهی ( در کودکان ) اختلال بیش فعالی ناشی از کم توجهی ( به کودکان )
کار بیرونی، کار در فضای باز ( خارج شرکت )
گردش پول
تذکر لسانی دادن، متنبه کردن، ارشاد کردن
( مجازی ) جنگیدن ( برای یک عقیده، هدف، حق ) تلاش کردن ( برای اثبات یا بدست آوردن چیزی )
تناسب داشتن، متناسب بودن، به هم آمدن ( از لحاظ رنگ، . . . از یک خانواده بودن )
منزلت، شان، حرمت Teachers are held in low regard in the societyمعلمین در منزلت ( اجتماعی ) پایینی نگه داشته میشوند در این جامعه
تف به این شانس ( تف به این کاری که کردم ) عجب کار اشتباه کردم ( همه چی را بر باد دادم )
حرکتی، جنبشی
رها کردن ( احساسات، عواطف، بغض، فریاد ) His comments unleashed a wave of protest اظهار نظر هایش موجی از اعتراضات را به راه انداخت ( رها کرد )
( پول، انرژی ) برداشت کردن، برداشتن، بهره برداری کردن چون کلمه ی tapیعنی با دست ضربه زدن میباشد لذا در طیف مجازی آن هم برداشت کردن ( فرضا با دست ) از ...
رو کردن، پیدا کردن ( کشف کردن ) After seven months on the case, the police failed to turn up any any real clues بعد از ۷ ماهروی این پرونده، پلیس نتو ...
همه جانبه، که همه ی جنبه ها و زوایا را در بر می گیرد، کلی، کل نگر Identity is a collection of beliefs. Identity is a global belief هویت یک مجموعه از ...
به . . . . فکر نکردن Put it behindبهش فکر نکن. ( بگذارش کنار از ذهنت )
بنا کردن، پایه ریزی کردن I must ground my efforts in loveمن باید تلاش هایم را در زمینه ی عشق پایه ریزی کنم/بنا کنم
داخل . . . . شدن ( حقیقی و مجازی ) Please get on the carلطفا داخل ماشین شوید ) سوار ماشین شوید ( Please get on our forumsلطفا داخل نشست های ما شوی ...
ذی نفع، ذی نفوذ، گردن کلفت های اقتصادی
دار و دسته، کولونی
شعله ور کردن ( جنگ/زندگی/بحث ) Ignite a war / life/issue
هروله کردن
زمان خریدن، وقت خریدن
آهسته و پیوسته پیش رفتن
نِشَست، میزگرد
تب و تاب، شور و هیجان Giddy tendrils raced through my gut and chestتب و تاب و شور و هیجان درونم پیچید
) آدم ) دور از انتظار، دور از ذهن، غیر منتظره
آدم چلمن ساده لوح
سرمست، سرگردان giddy tendrils raced through my gut and chestپیچک سرمست درون دل و روده و سینه ام دوید ) از فرط شادی و هیجان (
پیچک سرگردان، پیچک سر مست Giddy tendrils raced through my gut and chestپیچک سر مست درون دل و روده و سینه ام دوید. ) متن حماسی (
جامعه ی سفیران فرهنگی تاریخی Society of creative anachronism با پوشیدن لباسهای قرون وسطایی ، فرهنگ و تاریخ آن دوره را زنده میکنند ودر بسیاری کشورها ش ...
holiday entitlement حق مرخصی Pension entitlement حق بازنشستگی benefit entitlement حقوق مزایا، مزایای حقوقی
احساسات خود را بروز دادن ( ابراز کردن ) Women may not emote in the same way that men do زن ها ممکن است احساسات خود را به همان شکلی که آقایان بروز م ...
سخت گیرانه Harsh punishment مجازات سخت گیرانه
پدر و مادر برتر ، پدر و مادر نمونه
نامهربان، بدون گذشت Harsh criticism/punishment/treatment رفتار بدون گذشت ( تند ) مجازات بدون گذشت ( تند )
آدم مخالف Vietnam war Resistors مخالفین جنگ ویتنام
مایل ( به انجام کاری ) متمایل ( به انجام کاری ) I'm inclined to study mathematic من مایل هستم به مطالعه ی ریاضیات مستعد ( انجام کاری ) با استعداد ( ...
آدم تک پر ( تنها ) He doesn't talk much about his family. He is a very private person افراد ( جمع ) Privates ! queue in line افراد ( سربازان ) ! ب ...
از توی لاک خود بیرون آمدن، روی کسی باز شدن
توی لاک خود فرو رفتن، منزوی شدن
نقشه ی راه، طرح و برنامه تصویر ذهنی He makes a detailed map of his wife's world
Less of مقدار کمتری از ( pr onoun ) دو طرف of اسم یا ضمیر نیاز دارد لذا "مقدار کمتری" ترجمه می کنیم She spends less of her time at home او مقدار کمت ...