پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٨٦٥)

بازدید
١,٢٨٩
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دوباره در دام الکل افتادن دوباره الکلی شدن ( معتاد به مشروبات الکلی شدن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سر به راه شدن ( دیگر مشروبات الکلی نخوردن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پرت شدن از ( جایی ) accidentally knocked the vase off the shelf as I walked by. من اتفاقی گلدان را کوبیدم ( پرت کردم ) از روی قفسه ( افتاد ) وقتی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

۱ - امید آینده/احتمال آینده/چشم و چراغ آینده/prospective teacher ۲ - احتمال وقوعprospective damage

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نقطه ی عطفِ. . . . هیجان انگیزترین مرحله ی. . . نقطه ی اوجِ. . . . قله ی . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

دلسرد نشدن و کار را تا آخر ادامه دادن روی موضع خود تا حصول نتیجه ماندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

چربی سوزی Fat loss technology فناوری چربی سوزی ( کاهش وزن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

خط مقدم، پیشرو، جزء اولین ها ( در یک کار )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

هم یاری the activity of providing what you need for yourself and others with similar experiences or difficulties without going to an official organiz ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

یکنواخت ، بدون تغییر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( بیکار و عاطل و باطل ) لم دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

نقاشی های دنباله دار ، داستان مصور ، داستان پی نما

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

انعطاف پذیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

باعث عود کردن. . . شدن ( بیماری، سر درد ) باعث. . . شدن ، باعث بروز. . . شدن سر باز کردن ( زخم کهنه ، مشکل قدیمی ) رو آمدن/ رو آوردن /تازه کردن ( ی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

نوار ( صوتی، ویدیویی )

پیشنهاد
١٧

دل را به دریا زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - پروار کردن، بار دار کردن، باروری ۲ - مرد زن باز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - هم گام، هم قدم ۲ - هم رای، هم پا،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پرتاب آخر ( در بسکتبال ) پرتاب امتیازی ( پرتاب توپ به قصد کسب امتیاز )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مربی بهره وری، مربی کارایی ، مربی عملکرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بطور آزاردهنده ای جلوی صورت ( جلوی چشم ) ( چیزی ) تو ذوق ( زدن ) I hate all these pop - up ads in my face when I'm just trying to look something u ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

تعمق کردن در

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

[T] کار کشیدن از ، فشار آوردن به you should strain your mind/brain/head [I] زور زدن، تقلا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

چالشهای بسیار، مشکلات ( فرا روی ) بسیار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

دریافت ( انرژی، غذا، ویتامین، کلسیم، . . . ) در بدن جذب ( انرژی، غذا، ویتامین، کلسیم، . . . . ) در بدن

پیشنهاد
١

اختلال کم توجهی ( در کودکان ) اختلال بیش فعالی ناشی از کم توجهی ( به کودکان )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار بیرونی، کار در فضای باز ( خارج شرکت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

گردش پول

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

تذکر لسانی دادن، متنبه کردن، ارشاد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( مجازی ) جنگیدن ( برای یک عقیده، هدف، حق ) تلاش کردن ( برای اثبات یا بدست آوردن چیزی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

تناسب داشتن، متناسب بودن، به هم آمدن ( از لحاظ رنگ، . . . از یک خانواده بودن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

منزلت، شان، حرمت Teachers are held in low regard in the societyمعلمین در منزلت ( اجتماعی ) پایینی نگه داشته میشوند در این جامعه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تف به این شانس ( تف به این کاری که کردم ) عجب کار اشتباه کردم ( همه چی را بر باد دادم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

حرکتی، جنبشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

رها کردن ( احساسات، عواطف، بغض، فریاد ) His comments unleashed a wave of protest اظهار نظر هایش موجی از اعتراضات را به راه انداخت ( رها کرد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

( پول، انرژی ) برداشت کردن، برداشتن، بهره برداری کردن چون کلمه ی tapیعنی با دست ضربه زدن میباشد لذا در طیف مجازی آن هم برداشت کردن ( فرضا با دست ) از ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

رو کردن، پیدا کردن ( کشف کردن ) After seven months on the case, the police failed to turn up any any real clues بعد از ۷ ماهروی این پرونده، پلیس نتو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

همه جانبه، که همه ی جنبه ها و زوایا را در بر می گیرد، کلی، کل نگر Identity is a collection of beliefs. Identity is a global belief هویت یک مجموعه از ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به . . . . فکر نکردن Put it behindبهش فکر نکن. ( بگذارش کنار از ذهنت )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بنا کردن، پایه ریزی کردن I must ground my efforts in loveمن باید تلاش هایم را در زمینه ی عشق پایه ریزی کنم/بنا کنم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

داخل . . . . شدن ( حقیقی و مجازی ) Please get on the carلطفا داخل ماشین شوید ) سوار ماشین شوید ( Please get on our forumsلطفا داخل نشست های ما شوی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ذی نفع، ذی نفوذ، گردن کلفت های اقتصادی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

دار و دسته، کولونی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شعله ور کردن ( جنگ/زندگی/بحث ) Ignite a war / life/issue

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

هروله کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

زمان خریدن، وقت خریدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

آهسته و پیوسته پیش رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نِشَست، میزگرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تب و تاب، شور و هیجان Giddy tendrils raced through my gut and chestتب و تاب و شور و هیجان درونم پیچید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

) آدم ) دور از انتظار، دور از ذهن، غیر منتظره