پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (٨٦٣)
جازدن، وادادن
نارو زدن، پشت کسی رو خالی کردن، ( کسی رو ) ناامید کردن
پخش زمین کردن ( با مشت ) نقش زمین کردن ( با مشت )
فیلم جنایی_کارآگاهی
داستان جنایی_کارآگاهی
داستان جنایی_پلیسی
کالاشدگی، کالاانگاری ( زنان )
( در ادبیات ) همسان پندارانه، همذات پندارانه
( در ادبیات ) همذات پنداری، همسان پنداری، همسان پنداری سازی
زن ستیزانه
جامعه پسند
همسوی با داستان، همسوی با روایت
داستانی، روایتی
شیوه پردازی، شیوه پردازی کردن
شیوه پردازی شده
مرد اغواگر، مرد ویرانگر ( در فیلم های نوآر ، و به موازات �زن اغواگر� یا همان فمه فتال femme fatal )
دورگه، چندرگه
همدست شدن علیه هم پیمان شدن دربرابر گاوبندی کردن دسیسه چینی کردن علیه دست به یکی شدن
دست به یکی کردن ( علیه ) همدست شدن ( علیه ) گاوبندی کردن
دگرنمایی، تظاهر، وانمودسازی، دورویی ریاکاری ( اینها همه غیر معنی اصلی، یعنی� نقاب زدن�، می باشد )
دگرنمایی، تظاهر، وانمود سازی
عشق ستیزه جویانه
شهوانیت برای کسب قدرت قدرت برآمده از جذابیت جنسی، قدرت برآمده از زیبایی، امتیاز زیبایی برای کسب قدرت
رقیب ( کسی ) نبودن هماورد نداشتن رقیب نداشتن
دختر ساده دل ( در فیلم های نوآر فرانسوی )
به تفصیل آوردن، به تفصیل بیان کردن
رهاشدگی، طرد، انزوا
فیلم خاکستری ( فیلم گری، اصطلاحی فرانسوی در سینماست، در برابر فیلمسیاه، یا همان فیلم نوآر، که تلخی و سیاهی کمتر از فیلم های ژانر نوآر دارد.
خالی از دلبستگی بی هیچ دلبستگی بی دلبستگی ناوابسته
جواهرآذین
با میانجی پرواسطه با واسطه غیر مستقیم ناسرراست
طنین انداختن طنین انداز شدن در گوش پیچیدن به گوش رسیدن
چشم چرانانه، هیز، نطربازانه
هیز، چشم چرانانه
عاشق پیشه
همیشه پای یک زن در میان است! دنبال زن بگرد!
فرزندپروری، زادآوری، پدرومادری، پرماری
حیرانی عشق درآمیخته با حیرانی
روان رنجوری
عشق ستیزانه عشق کُشی، عاشق کُشانه
عشق ستیزانه عاشق کُش، عاشق کُشانه
ناخوانده کنجکاوانه تجاوزگر، تجاوزگرانه، متجاوزانه
بهره کش
هرزه کوچولو
هرزه ریزه میزه هرزه ریز نقش
از حرکت باز ایستادن از جنبش انداختن
احساسات و فعالیت های اجتماعی_جنسیتی
وابسته به شرایط بسته به متن بسته به زمینه
اجتماعی _جنسیتی
اجتماعی_جنسیتی