پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (٨٦٣)
هم فرگشتی، هم تکاملی، باهم تکامل یافته
پرورش ، بزرگ کردن فرزندان
انتسابی، مادرزادی
درود. در رابطه با نوشته کاربر محترم به نام learner ، بنا به نوشته دبورا والکر موریسون، در کتاب خود �فیلم نوآر کلاسیک فرانسه�، این اصطلاح �بقای برترین ...
پریشان کننده، دلگیر کننده
بت واره سازی
( در پژوهش و ادبیات ) پیکربندی پژوهش، مجموعه آثاری که در پژوهش به عنوان نمونه تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند. بدنه تحقیق که پس از مقدمه می آید. د ...
( در سینما و ادبیات ) میان ژانری
سیاستمدار کله شق، سیاستمدار متعصب ، سیاستمدار سرسخت
پیگیری، رسیدگی ( در فیلم های جنابی و پلیسی )
تشویش، نگرانی
سرانجام، و بی گمان هم ارز دیگران، . . . سرانجام، و هم ارز دیگران، . . . سرانجام، و هم سنگ دیگران، . . .
الیوت اظهار می دارد که �تا پیش از قرن هفدهم، شعر و به ویژه شاعران متافیزیک انگلستان، قادر بودند عقل و احساس را همزمان و همسو درباره یک موضوع به کار گ ...
جداسازی احساسی ( جداسازی احساس و عقل در ادبیات، احساسات گرا بودن یا عقل گرا بودن یک اثر هنری ) _ عبارتی که نخستین بار تی اس الیوت برای توصیف شعر متاف ...
پاکسازی، مرتب کردن ( رد کردن وسایل و لباس های زیادی )
فراخودآگاهی، فراخودشناختی
از سویه هایی بسیار، از سویه های گوناگون
ترفند فاصله گذاری، اثر فاصله گذاری
دلخراش، تلخ، غم انگیز ، ناراحت کننده، سهمگین
ترفند فاصله گذاری که برشت آن را از ترفند آشنایی زدایی فرمالیست های روسی برگرفته است. هردو ترفند در ادبیات، نقد و هنر مارکس گرایانه مورد استفاده قرار ...
این واژه با معنای�خداباوری� از واژه دئوس، و آن هم درجای خود از واژه فارسی دیو ( خدای ) گرفته شده است. در ادیان میترائیسم و ادیان ایرانی پیش از زرتشتی ...
نهاد جایگزین، سرشت جایگزین، همزاد
( عامیانه ) خرپول، کله گنده، پولدار ، سرمایه دار،
نارس، پر کم و کاست
به دنبال جان پناه گشتن، در رفتن و پنهان شدن، جنگ و گریز ( عامیانه: جیم شدن، جیم فنگ شدن، به قول گیلک ها: جیویشتن )
ناخودآگاهی
نابرابری، بیداد، زورگویی ، حق کشی، ستم پیشگی، دیومنشی، دیوسیرتی، فرومایگی، پست نهادی، سست عنصری
راندن، دورکردن، دورسازی، سپردن
پرافت و خیز
پرفراز و فرود ، پرفراز و نشیب
معنای وجودی، فلسفه وجودی، سرشت هستی بخش
زیرکانه
وامگیری برداشت ( ادبی، سینمایی ) , اقتباس
Flit in/ flit out کم و زیاد کردن ( سرعت ) ، از این شاخه به اون شاخه پریدن
گرد گردان، گردونه، گردونه گردان
دست کم گرفتن، خوار کردن، ساده انگاری، کم گویی، کوچک شماری
بازه زمانی ( در برخی متون )
تبدیل �ک� به �ق� و �غ� در زبان های ایرانی ( به علت طبیعی یا تداخل آوایی با زبان های دیگر ) زیاد رخ داده است. مانند: تالکان و طالقان، ابرکوه و ابرقو، ...
شیوه فردی، شیوه شخصی
مزخرف، پست ، بی کلاس، جنسی
جناب آقای نیما چوبین ضمن تشکر از نظر شما، در جمله: I used to the cold واژه سرما نقش متمم را دارد و نمی تواند صفت باشد. خود used to هم فعل است نمی توا ...
با دید تازه ( نگریستن )
( در گفتگوی عامیانه برای خطاب به شخص بداندیش و خطاکار گفته می شود ) لجن، لجن زار، گندوگه
به هیچ روی، بیش از این. . . نیست.
عادت داشتن. . . ، مشغول بودن. . . برای کاری که پیوسته در گذشته ( و البته زمان حال هم میشه ) انجام می گرفته، به کار می ره. برای همین همیشه پشت سرش یک ...
پرتاب پیچ دار، ضربه قوس دار ( کات دار ) سرخوش، گستاخ، خیره سر کمدی اسکروبال: کمدی سرخوشانه ( زیرگونه ای از کمدی عاشقانه یا رمانتیک کمدی است. )
کمدی سرخوشانه ( زیرشاخه ای از کمدی عاشقانه یا رمانتیک کمدی است با این تفاوت که در آن عشق بین زن و مرد آنچنان مطرح نیست، زن ها از آزادی بیشتری برخوردا ...
کمدی خل و چل بازی
ناکارآمدی، ناشایستگی، ناشایستی
پر ویژگی، پرچون و چرا، پرچندوچون