پیشنهاد‌های سید وحید طباطباییان (٩٥٨)

بازدید
١,٤٣٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دلگرمی، پشتگرمی، دل آسودگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بنابر واژه نامه اتیمولوژی این واژه ریشه در همان واژه gene و زن و زایش و زایندگی دارد و در دورانی به نوادگان رومی و رومی زادگان گفته می شده و سپس ترها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نوبنیاد، آغازین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنگ و بوی بومی، بومی گرایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نمونه بارز، مثال آوردنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناشناخته ، ناروال، واگرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واگرایانه، ناروال، ناشناخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناشناخته، ناروال، واگرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناشناخته، ناروال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناشناختگی، ناروالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نیروی کمکی، یاریگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از قلم افتادگی، زدودگی، کاستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تازه از راه رسیده، تازه نفس، نورسیده، تازه به دوران رسیده، نوکیسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشگزین شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشگزین کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آغل، طویله، گهواره کوچک، هلفدانی ( غیر از خودنویس و قلم، معنای اینها هم می ده )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اشاره گر، الهام بخش، پیشنهادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشاره گری، الهام بخشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ایز گم کردن ( عامیانه ) _ رد گم کردن_ رد گم کنی_ پی گم کردن_ اندیش پرتی_ اندیش پرت سازی_ گمراه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

زن گریزانه، زن ستیزانه ( این واژه صفت است و باید به صفت ترجمه شود. برخی دوستان آن را به اسم برگردانده اند. زن ستیزی، یا زن گریزی اسم است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زن گریز، زن ستیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همپوشانی ( در ادبیات ، سینما و هنر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همپوشانی ( در ادبیات و سینما )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همپوشانی ( در ادبیات و سینما )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گذشته نگر، گذشته نگرانه، گذشته بینانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیرینه، دیرینه پردازی شده، باستانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیرینه گرایی، دیرینگی، پرپیشینگی، باستان گرایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فروکاستن، زوال، خرد شدن، فروپاشی، وارفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شیوه شناسی، سبک شناسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خودخوانده، خودجوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نمود یافتن، جامه عمل پوشاندن، تحقق یافتن، تشخیص دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

این مقام در کلیساهای محلی می تواند مراسمی مانند عقد و ازدواج را میان زن و شوهرها انجام می دهد. شغلی مانند عاقد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سربار، گزافه، زیادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

( در ادبیات داستانی ) گره گشایی، واگشایی، گشایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نرینگی، مردانگی، مردسالاری مردینگی ( بنا بر سایت واژه یاب: واژه مصوب فرهنگستان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بد برداشت، کژبرداست، دژبرداشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در متن علمی و رسمی: دگرباش در ادبیات و کمابیش با بار منفی: همجنس باز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

درود بر دوستان عزیز. اون بالا توضیح دادم که �در ادبیات� تاکید می کنم، در ادبیات داستانی یا مثلا در سینما، وقتی این واژه از دهان شخصیتی خارج میشه، بار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سپوزش خواهی، کامخواهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهوت زدایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهوت انگیز نمودن، شهوانی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهوت انگیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شهوانی گری، شهوت زدگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برداشت کردن، خوانش کردن، واکاوی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بالنده، پخته، کارکشته، کارآزموده، رسیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گذر. . . در گذار. . . در هنگام. . . در زمان. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حرکت آهسته، کندرو، نمای حرکت آهسته، نمای کند شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نرمخویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کامروا، کامیاب، کامیافته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کامیابی، خشنودی، انجام یافته