foreword

/ˈfɔˌrwərd//ˈfɔːwɜːd/

معنی: مدخل، سراغاز، دیباچه، پیش گفتار
معانی دیگر: پیش گفتار (مقدمه ی کتاب به ویژه اگر توسط کسی سوای نویسنده باشد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a preliminary statement or introduction to a written text, such as a book; preface.
متضاد: conclusion
مشابه: introduction, preface

جمله های نمونه

1. This book has a foreword by the President.
[ترجمه سیروس مرادی] این کتاب یک مقدمه ای توسط رئیس جمهور دارد.
|
[ترجمه امیررضا] پیش گفتار این کتاب توسط رییس جمهور نوشته شده است.
|
[ترجمه گوگل]این کتاب دارای پیشگفتاری از رئیس جمهور است
[ترجمه ترگمان]این کتاب مقدمه ای از سوی رئیس جمهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As the foreword says, the Code is most importantly addressed to each local authority.
[ترجمه گوگل]همانطور که پیشگفتار می گوید، کد مهمتر از همه به هر مقام محلی خطاب می شود
[ترجمه ترگمان]همانگونه که مقدمه می گوید، قانون از همه مهم تر خطاب به هر مرجع محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The guidelines contain a foreword by the Data Protection Registrar who had a few reservations about the guidelines.
[ترجمه گوگل]دستورالعمل ها حاوی پیشگفتاری از سوی ثبت کننده حفاظت از داده ها است که در مورد دستورالعمل ها ملاحظاتی داشت
[ترجمه ترگمان]این رهنمودها شامل دیباچه توسط ثبت داده های حفاظت از داده ها است که در مورد دستورالعمل کمی رزرو کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In an editorial foreword the need for this prospectus was explained.
[ترجمه گوگل]در یک پیشگفتار سرمقاله نیاز به این دفترچه توضیح داده شد
[ترجمه ترگمان]در مقدمه سرمقاله، نیاز به این دفترچه راهنما توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The book, which as proposed will include a foreword by Karan, will be out in a year.
[ترجمه گوگل]این کتاب که طبق پیشنهاد شامل پیشگفتار کاران خواهد بود، یک سال دیگر منتشر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این کتاب که آنطور که پیشنهاد شده است شامل مقدمه توسط کاران خواهد بود، در عرض یک سال بیرون خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So, fare foreword, dear soul.
[ترجمه گوگل]پس ای جان عزیز پیشگفتار را بگذران
[ترجمه ترگمان] خب، ادامه بده، جان عزیزم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The thesis consists of foreword, main part and conclusion.
[ترجمه گوگل]پایان نامه از پیش گفتار، بخش اصلی و نتیجه گیری تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه شامل مقدمه، بخش اصلی و نتیجه گیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The paper has five chapters except foreword and postscript.
[ترجمه گوگل]این مقاله دارای پنج فصل به جز پیش گفتار و پس نوشته است
[ترجمه ترگمان]این مقاله پنج فصل به جز دیباچه و پست اسکریپت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The foreword is focused on introducing the present research situations of Quentin Tarantino and the general framework of the main text.
[ترجمه گوگل]پیشگفتار معطوف به معرفی موقعیت های تحقیق حاضر کوئنتین تارانتینو و چارچوب کلی متن اصلی است
[ترجمه ترگمان]این مقدمه بر روی معرفی موقعیت های تحقیق حاضر از آثار Quentin Tarantino و چارچوب کلی متن اصلی متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Foreword:The world is plentifulness to much adopt of, get a simple but definite the truth in the complicated thing, is difficult, but viable, we want to analyze.
[ترجمه گوگل]پیشگفتار: جهان فراوانی است که بسیاری از آن را پذیرفته اند، دریافت یک حقیقت ساده اما قطعی در چیزهای پیچیده، دشوار است، اما قابل انجام است، ما می خواهیم تجزیه و تحلیل کنیم
[ترجمه ترگمان]مقدمه: جهان برای پذیرش بسیار زیادی از آن استفاده می کند، یک حقیقت ساده اما قطعی را در کار پیچیده به دست می آورد، اما بادوام است، اما ما می خواهیم تحلیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The foreword generally describes Jameson's academic career and then draws main part. "
[ترجمه گوگل]پیش گفتار عموماً حرفه آکادمیک جیمسون را توصیف می کند و سپس بخش اصلی را ترسیم می کند "
[ترجمه ترگمان]مقدمه به طور کلی یک حرفه دانشگاهی را توصیف می کند و سپس بخش اصلی را به خود جذب می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Except the foreword and tag, this paper is composed of three parts.
[ترجمه گوگل]این مقاله به جز پیش گفتار و برچسب از سه بخش تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]به جز مقدمه و برچسب، این مقاله از سه بخش تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Foreword:Recently of the research result expresses, still having a the part of people thinks the fleetness to come amiss easily, putting forward the slow speed theory.
[ترجمه گوگل]پیشگفتار: اخیراً نتیجه تحقیق بیان می‌کند که هنوز بخشی از مردم فکر می‌کنند که ناوگان به راحتی از بین می‌رود و تئوری سرعت آهسته را مطرح می‌کند
[ترجمه ترگمان]مقدمه: به تازگی نتیجه پژوهش بیانگر این است که هنوز هم داشتن یک بخش از مردم به راحتی می تواند به راحتی به دست آید و نظریه سرعت کند را مطرح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Foreword:The abstract thing can't keep the manifestation of the view, having the some concrete thing because feels to know not easily, and also similar abstract.
[ترجمه گوگل]پیشگفتار: چیز انتزاعی نمی تواند تجلی دیدگاه را حفظ کند، چیزی عینی داشته باشد، زیرا احساس می کند به راحتی نمی داند و همچنین انتزاعی مشابه
[ترجمه ترگمان]مقدمه: چیز انتزاعی نمی تواند تجلی این دیدگاه را حفظ کند، داشتن یک چیز عینی، زیرا احساس می کند به سادگی و نیز انتزاعی مشابه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدخل (اسم)
access, entry, portal, entrance, gateway, gate, entree, mouth, firth, estuary, foreword, ostium

سراغاز (اسم)
beginning, opening, exordium, foreword, preface, proem, prologue

دیباچه (اسم)
incipience, introduction, exordium, foreword, preface, catastasis, preamble

پیش گفتار (اسم)
foreword, preface, prologue, prolegomenon, front matter

انگلیسی به انگلیسی

• preface, introduction, prologue
the foreword to a book is an introduction by the author or by someone else.

پیشنهاد کاربران

Many often speak of Nelson Mandela as a man of peace, and your foreword has described him as such.
بسیاری، غالبا از نلسون ماندلا به عنوان مرد صلح صحبت می کنند و پیشگفتار شما هم او رو اینگونه توصیف کرده است.
در فرهنگ فارسی عمید برای تعریف پیشگفتار آمده:
1 - مقدمه؛ مطلبی که برای فهم مطالب دیگر قبلاً گفته شود.
2 - آنچه در ابتدای کتاب نوشته شود.
پیش درآمد
پیشگفتار

بپرس