پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (٨٦٣)
کنار هم گذاری - پهلوی هم گذاری_ کنار هم چینی - همنشینی
فاصله گذاری ( فاصله گذاری احساسی در هنر سینما، نمایش و . . . )
غیر از اون معانی جنسی، معنی �دهان گشاد� هم هست، کسی که اطلاعات رو لو می ده!!!
تندوتیز، زننده
تندوتیزی
باورپذیر، خرسندکننده، بسنده
کژفهمیده شده_ بدشناخته شده
به شمار آوردن_ به پای چیزی نهادن
اثر گذاشتن. اثرگذار بودن. نشان نهادن. کارایی داشتن
ناب، بی غل و غش
افسون شده، نئشه، خیره، انگشت به دهان
تغذیه کردن ( از چیزی برای زنده ماندن )
فرازنامه_ مرام نامه
سربریدن _ ذبح کردن_ پوست کندن
روادار_ سهل انگار_ آسان گیر_ ولنگار ( در معنای منفی )
شبه آزادی خواه
مایه، ته مایه، رنگمایه، رنگ و بو
فرجامین
آز و نیاز
نارسایی ( شخصیتی ) ، کاستی، کمبود، کم و کاستی، ضعف شخصیتی، نقطه ضعف
جرقه ( چیزی را ) زدن
زندیق ( مرتد )
روشن اندیشی_ خردورزی_ خردمندی
جنسیت زدایی شده، جنسیت زدایی
جنسیت زدودگی
جنسیت زدایی_ جنسیت زدایی شده
چاقالو_ گردوقلمبه _ گوشتالو ( عامیانه )
کهن نمونه
نمونه ادبی_ کهن نمونه
( در سینما و ادبیات ) شمایل، چهره، اندام
نمایشگاه زنان برهنه_ نمایشگاه بدن نمایی همجنسگرایان_ نمایشگاه دیدزنی ( برنامه ای که در آن هر کس با برانداز کردن دیگران، شریک جنسی خود را انتخاب می کن ...
هیولایی_ هیولا صفت_ هیولاگونه_ هیولاوار _ هیولامانند
دست به دست کردن_ رد کردن_ دست به دست شدن_ بازگو کردن
تخم و ترکه ( فرزند )
گاو پیشانی سفید، استخوان لای زخم
خودپست انگاری
بارها و بارها، بیش از اندازه، تا اندازه ای بسیار
چه بسا، از سویی دیگر
چیره، چیره جو، چیره گر
باور، باورمندی، پشتگرمی، دلگرمی
بازنمایی_ بازنمون_ نماد_ تبلور_ تجسم_ نمود_ تن بخشی_ تنانگی
روایی، باورپذیری، درستی، تبارمندی
مظنون، تبهکار انگاشته شده، بزهکار انگاشته شده
برچسب زدن، بزهکار خواندن
مایه، رنگمایه، ته مایه،
میکده همجنسگرایان_ میکده چرم پوشان همجنسگرا، یا میکده همجنسگرایان چرم پوش ( میکده ای که همجنسگرایان در آن برهنه هستند و از بند چرمی و سگک و شلاق چرمی ...
نابخردانه
پیشامدی، بختکی
احساس گرایی، احساسات گرایی، احساسی گری
همخوانی داشتن