پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (١,١٧٥)
گوهرگرایی، نهادباوری، سرشت گرایی، ذات گرایی
نزدیکی، همسانی
برآمدن، بالیدن، بالیده شدن، گسترش ژافتن، بزرگ شدن
بازتاب، بازپژواک، هم افزایی
سربسته، سرپوشیده، متلک وار، کنایه آمیز ، دوپهلو، چندپهلو، ابرآلوده، مه آلوده، ناآشکار، یواشکی، زیرزیرکی
- وش، - وار، - سان، - مانند
گره، سردرگمی، آشفتگی، پریشانی
شمایل امروزین، بروز
به گفته ای دیگر
ایهام، چندمعنایی
فیلم شعاری
فراگیتایی، فراسرشتین
دریافت کردنی، دریافت شدنی
در جریان ( چیزی یا کسی ) بودن در جریان ماندن
در جریان ( بودن ) ، در چرخه ( چیزی یا کسی بودن )
درازدامن، بلند، مفصل، پرمایه، پرازریزه کاری
رونوشت، نسخه های فیلم گرفته شده از نسخه نخستین ( در سینما )
پیشنهاد دادن، به میان نهادن، به میان کشیدن
( در ادبیات داستانی و سینما ) شخصیت سه بعدی، شخصیت پرداخت شده ( وارونه شخصیت تخت و دوبعدی )
به ورطه. . . افتادن، به پرتگاه. . . لغزیدن
صدای آرام، صدای آرامش بخش
پاکسازی شده، پالایش شده از نکات غیر اخلاقی
دوگانه سازی
غرق در خون، خون آلوده، خیس خون، خیس از خون
پاسخگو بودن ، پاسخ دادن ( به معنای تلافی کردن ) تاوان دادن، پس دادن ( اگر بلایی سرش اومد شما جوابگو هستی!؟ بله، من خودم پاسخگویان )
گرانمایه، گرانسنگ، گرانبار، پرمایه
ترتیب کار را دادن
بهره کشی، دشکارگیری ( دژکارگیری ) دژبهره گیری
جر دادن پاره کردن بلند کردن ( اصطلاح عامیانه جنوبی برای دزدیدن ) قاپیدن، کندن، دزدیدن تیغ زدن دله دزدی کردن سرقت ادبی
آزموده، کارآزموده، پرآموخته هفت خط، هفت خط روزگار ( عامیانه )
آزمودگی، پرآموختگی هفت خطی، هفت خط روزگار ( عامیانه )
نعل به نعل برابر چیزی بودن عین به عین چیزی بودن مانند سیبی که از وسط دو نیم شده
مثلا. . . به اصطلاح. . . . به قولی. . . ( برای متلک پرانی به کار می ره: ( ایشون مثلاً روانشناسه! ) ( دلش خوشه که به اصطلاح مهندسی!!! )
( درباره تغذیه یک دیدگاه یا. . . از جایی یا منبعی دیگر ) پروار کردن، پروردن، جان تازه بخشیدن
این واژه از واژه پارسی �کسرا� و �خسرو� گرفته شده.
بهتر آن است که. . .
سرخوشی گناه آلود_ سرخوشی ناپسند لذت حرام ( برخی کارهای غیراخلاقی، غیرقانونی یا غیر عرفی که لذت بخش هستند. ( مانند: خیانت به همسر و روابط پنهانی با شخ ...
به دست گرفتن، پی گرفتن، پیگیری کردن، دنبال کردن، ( پرچم، علم چیزی را ) برافراشتن
ناسازنما
ناسازنمایانه
عقب راندن، پس راندن، پس زدن، مهار کردن
جداسازی ( قرنتینه )
سرپرستی ارتشی ( حکومت نظامی )
این واژه خودش، ریشه در �ویسا� سانسکریت و �ویش� اوستایی دارد که همگی به معنای �زهر� و �زهرابه� هستند. ( منبع: واژه نامه ریشه شناسی اتیموآنلاین )
همانند سازی ( استعاره )
زدودن، از میان بردن، از میان برداشتن
ماندگاری_ زیست پذیری _ زنده ماندنی_ ماندن
ماندگار
پیشکشی، نذری
چاه مقدس_ چشمه مقدس ( که برای برآورده شدن حاجات به نوشیدن آب آن متوسل می شوند )