misconception

/ˌmɪskənˈsepʃn̩//ˌmɪskənˈsepʃn̩/

معنی: تصور غلط
معانی دیگر: تصور غلط

جمله های نمونه

1. There is a popular misconception that too much exercise is bad for you.
[ترجمه گوگل]یک تصور غلط رایج وجود دارد که ورزش بیش از حد برای شما مضر است
[ترجمه ترگمان]یک تصور اشتباه رایج وجود دارد که تمرین زیاد برای شما بد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is a misconception to assume that the two continents are similar.
[ترجمه گوگل]این تصور اشتباه است که فرض کنیم این دو قاره شبیه هم هستند
[ترجمه ترگمان]این یک تصور غلط است که فرض کنیم این دو قاره مشابه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Refugees have the misconception that life is great over here.
[ترجمه گوگل]پناهندگان این تصور غلط را دارند که زندگی در اینجا عالی است
[ترجمه ترگمان]پناهندگان دچار این بدفهمی هستند که زندگی در اینجا بسیار بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had laboured under the misconception that Bella liked her.
[ترجمه گوگل]او با این تصور غلط کار کرده بود که بلا از او خوشش می آید
[ترجمه ترگمان]او زیر تصور غلط بود که بلا او را دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A popular misconception is that plastic is a hazard to the environment.
[ترجمه گوگل]یک تصور غلط رایج این است که پلاستیک برای محیط زیست خطرناک است
[ترجمه ترگمان]یک تصور اشتباه رایج این است که پلاستیک یک خطر برای محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She also outlined another misconception that could explain the suspicion research nurses often encounter among other nurses.
[ترجمه گوگل]او همچنین تصور اشتباه دیگری را بیان کرد که می‌تواند شبهه‌ای را که پرستاران پژوهشی اغلب در میان سایر پرستاران با آن مواجه می‌شوند را توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک تصور غلط دیگر را بیان کرد که می توانست این سو ظن را توضیح دهد که پرستاران تحقیق اغلب با پرستاران دیگر برخورد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A second misconception is the belief that law is solely about criminal trials.
[ترجمه گوگل]دومین تصور نادرست این باور است که قانون صرفاً در مورد محاکمات جنایی است
[ترجمه ترگمان]تصور اشتباه دوم این باور است که قانون صرفا مربوط به محاکمه های جنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Another part of the homecoming misconception I had to raze was thinking of this as a joyful time.
[ترجمه گوگل]بخش دیگری از تصور نادرست بازگشت به خانه که باید از بین می بردم این بود که به این زمان به عنوان یک زمان شاد فکر کنم
[ترجمه ترگمان]یک قسمت دیگر از تصور غلط بازگشت به جشن، من در فکر این بودم که این موضوع را به عنوان یک زمان شاد تصور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Another popular misconception of Darwinian evolution is that its products must be genetically determined because their inheritance depends on genes.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از تصورات غلط رایج در مورد تکامل داروینی این است که محصولات آن باید از نظر ژنتیکی تعیین شوند زیرا وراثت آنها به ژن ها بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]یک تصور غلط دیگر از تکامل داروین این است که محصولات آن باید به طور ژنتیکی تعیین شوند زیرا وراثت آن ها به ژن ها بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For the main misconception that many people have is that orthodox women are regarded as inferior to men.
[ترجمه گوگل]زیرا تصور اشتباهی که بسیاری از مردم دارند این است که زنان ارتدکس نسبت به مردان پست تر تلقی می شوند
[ترجمه ترگمان]برای تصور غلط اصلی که بسیاری از مردم دارند این است که زنان سنتی به عنوان زنان پایین تر از مردان در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The misconception, however, is that once a legitimate grievance has been dealt with, the violence will end.
[ترجمه گوگل]با این حال، تصور غلط این است که وقتی به یک شکایت مشروع رسیدگی شود، خشونت پایان خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]با این حال این تصور غلط حاکی از آن است که زمانی که یک شکایت قانونی مورد رسیدگی قرار گرفته است، خشونت به پایان خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is a misconception because the next of kin has no legal right either to consent or to refuse consent.
[ترجمه گوگل]این تصور اشتباهی است زیرا خویشاوندان قانونی حقی برای رضایت یا امتناع از رضایت ندارند
[ترجمه ترگمان]این یک تصور غلط است، زیرا نزدیک ترین خویشاوند هیچ حق قانونی برای موافقت یا امتناع از موافقت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What's the biggest misconception people have about you?
[ترجمه VANIA] بزرگترین تصور غلط مردم در باره شما چیست؟
|
[ترجمه گوگل]بزرگترین تصور غلط مردم در مورد شما چیست؟
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین تصور غلطی که مردم درباره شما دارند، چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, he was able to clear away this misconception in his sermon on the following Sunday.
[ترجمه گوگل]با این حال، او توانست این تصور نادرست را در خطبه خود در یکشنبه بعد برطرف کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، او توانست این سو تفاهم را در خطبه خود در روز یکشنبه بعد از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A misconception that exists about video recording of classes is that it is necessary to have a two-camera studio to do it.
[ترجمه گوگل]تصور غلطی که در مورد فیلم برداری کلاس ها وجود دارد این است که برای انجام آن باید استودیو دو دوربینه داشت
[ترجمه ترگمان]یک تصور غلط که در مورد ضبط ویدئو کلاس ها وجود دارد این است که لازم است یک استودیوی دو دوربینی داشته باشیم تا این کار را انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تصور غلط (اسم)
misconception

انگلیسی به انگلیسی

• incorrect idea, mistaken belief, misunderstanding, misinterpretation
a misconception is an idea that is not correct or that has been misunderstood.

پیشنهاد کاربران

بد برداشت، کژبرداست، دژبرداشت
اختلال استفهامی
conception یعنی برداشت
misconception یعنی بدفهمی
باور عمومی که غلط است
باوری که عموم مردم دارند درباره چیزی اما غلط است
کژفهمی
بدفهمی
سوء فهم
سوء برداشت
به نقل از هزاره:
تصویر غلط
فکر غلط
پندار نادرست
برداشت غلط
اشتباه
• incorrect idea, mistaken belief, misunderstanding, misinterpretation
• a misconception is an idea that is not correct or that has been misunderstood.
تصور غلط - سوء برداشت - ایده ی غلط راجب چیزی - باور و عقیده ی اشتباه
...
[مشاهده متن کامل]

The most common misconception about hookah is that it's better than cigarettes but harmful even more

باور غلط
تصور نادرست
سوءبرداشت
سوءبرداشت
سوء تفاهم
تصور غلط
باور نادرست
Wrong Impression
برداشت اشتباه
تصور غلط
Wrong Imprssion
باور نادرست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس