پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (٨٦٣)
اندازه ای مختلف از. . . اندازه هایی گوناگون از. . . درجاتی مختلف از. . .
جفتی، جفت یاب
زن امروزی، دختر امروزی ( فرانسوی )
فوران خشم
درون روایتی، درون داستانی
( در تاریخ فرانسه ) رژیم همدست نازی ها ( در دوران اشغال )
دختر کار، دختر شاغل ( کارگر جنسی )
ترشیده روی، ترشیده سان، ترشیده وار
درون جنسیتی
خودمحق پندارانه
زنان گیس بریده، زنان سرتراشیده ( زنانی که پس از پایان جنگ جهانی دوم در کشور های اروپایی، به ویژه فرانسه و ایتالیا، به جرم رابطه با آلمانی ها، در انظا ...
دلداده، عاشق
اهریمن نمایی، سیاه نمایی، اهرمن سازی
تقدیر تلخ، سرنوشت تیره و تار، بخت سیاه
همگروه ( در دارودسته های مردانه )
همگروهی ( دارودسته های مردانه )
ناشیانه
سروکله زدن، یکی به دو کردن، جروبحث کردن، مجادله
سروکله زدن، یکی به دو کردن، مجادله کردن
نوک پیکان، پیشرو، پیش قراول، سردسته
سرسخت ( دشمن یا دوست ) پروپاقرص
ضد میهنی، میهن ستیزانه، وطن فروشانه، خیانتکارانه، خائنانه
دم غنیمت شمری ( فلسفه خیام ) دم را دریاب!
دم را دریاب. ( دم غنیمت شمری )
Cease the time: دم را دریاب
گزافه تاوان دادن
تاوان گزاف
زیر نفوذ یهودیان
همدستگرایی ، همدستی ( با دشمن در هنگام اشغال کشور، مانند رژیم ویشی و ژنرال پتن در فرانسه، هنگام ورود ارتش آلمان به آن )
لجوج، سرسخت، یکدنده، سمج، مصر
لجوجانه، سرسختانه، یکدنده، مصرانه
نیمه درشت
نمای نیمه درشت، نمای متوسط بسته
پرده کرکره ای، پنجره با قاب بیرونی راه راه
خودکشی آمیز، خودکشی گرا، خودکشی گرایانه
به عنوان صفت برتر: خشن تر، زمخت تر، زبرتر
زمین تا آسمان فرق داشتن
الکل آلوده
هرزه ( به فرانسوی )
تجاوزگر به محارم، متجاوز به محارم
شکارگر ( جنسی )
سرنوشت ساز
زن اغواگر، زن افسونگر
عشوه گر، لَوَند
لوندی، خواستنی بودن، کام دهی ( جنسی )
شکارگر ( جنسی ) , بهره کش جنسی،
در سینما گاهی به معنای �مصرف کننده� ( مواد مخدر ) به کار می رود.
عشاق فلک زده، عاشقان نگون بخت، دلدادگان بدبخت، دلدادگان ناکام، عشاق ناکام