پیشنهادهای صمد توحیدی (١,٨٥٠)
سه گونه چهره؛ ۱_چهرهء دروغین . مکذب ۲_ چهرهءچند چهره. منافق ۳چهرهء ناسپاس. مکفر
انبان:آرشیو.
سرمایه شناسی. سرمایه شناس وسرمایه شناسان باید در بارهء سرمایه وسرمایه شناسی نگرش نمایند.
سرمایه شناسی:علم اقتصاد
دانش" سرمایه شناسی":علم اقتصاد.
دانش سرمایه. سرمایه شناسی. درامدداری. درامد شناسی. سرمایه داری . علم اقتصاد:دانش" سرمایه شناسی".
( دانش بهتر است یا سرمایه ) سرمایه اینک دانش است و این دو یکه شده اند.
امروزه روز دیگر از آنجا که ثروت هم به دانش اقتصاد دگرش یافته است. نمیشود گفت ( دانش بهتر است یا سرمایه )
یاران کِه دِیتُ دِت وَ ( گا داری:شخم زنی ) گاوَنار طلا گارُم مرواری. یاران کی دیدید دختر با گاو زمین را شخم بزند گاورامش ( چوب دستش برای راندن گاو ...
به هنگام خوشنویسی لازم نیست خطها همه به یک اندازه باشند تا ناچار خطی ریزتر وخطی درشت تر نوشته شود بلکه هر خطی به اندازهء خود نوشته گردد واین خود سبک ...
بنگر سه دو چیز جامعه را هرزه کند درهم شکند ورا وخود برزه کند مشروب و مواد وجنسها میباشند آن کیست که نسخهء ورا عرضه کند شهرام
"پسه های رازوری" پورتازی؛ابن عربی
"هشدار بر روش رستگاری" اثر ابونصر فارابی.
پاسخ ها مر پرسش های پرسیده از وی. اثر فارابی
طایفه فارسی است زیرا آبشار را در لری طاف ( تاف ) می گویند. ویکی از آبشارهای لرستان را که راه تبارها بوده است را تاف ( طاف ) گویند.
کلاف:گُنَل به لُری و لَکی.
از باده خوری دفتر زیگارت تی بیهوده زیان رساندت هان هی هی دُردی بنهی گویند او بود نه می وِردی بزنی گویند می بود نه وی شهرام
من برآنم که واژهء" میهن" از واژهء "مغان" گرفته شده است. مءهن فارسی کهن ومغن به سبک کهن که به روند به میهن واژه شده است.
بنگر تو به سیبویه ( نوشته ) بنوشت بر پایهء راستی و از آن سرشت. بر گفته و بر نوشته ها آیین داد. هر جایگه جهانِ چندینه سرشت. شهرام
سیبویه نگارندهء تاریخ ساز واَبَر کار نوشته ( کتاب ) که در ۱۸۸ کمری در گذشت" الکتاب"را نگاشته بود باآنکه از چرک نویس به پاک نویس نیاورده بود خود درگذش ...
فاعل و مفعول:انگیزه و انگیخته.
ابزار:سَبَب.
ابزارگر و ابزارمند:مسَبِب و مسَبَب.
طبع:چاپ.
"یابش. یابشها. feel. feels. "
شهروندی:مَدَنِیّت. مَدَنِی. شهروند ایرانشهر. شهر وندی ایرانشهر. شهروندیت:مدنیت.
لبنیات:شیرجات.
بزرگترین آسیب به مردمان وکشورها آسیب به زبان آنهاست پس اگر واژه های دروغین ساخته شود یا واژه های بیگانه نا فرهیختانه ، سود شود" خود آسیبی"است. و با و ...
"گاهی در برابر سخن خود ودیگران انگشت اشاره را مینمایی که چیزی روی آن مینماید واین یک هشدار است که چیزی را ریز ننگر. "
اول وآخر این کهنه کتاب بر جا هست ما بباید ز ازل تا به ابد سیر کنیم. شهرام بیتی از غزلم با "اندک گردانه"
"راز جاودانگی" آن است که مردم در روند جاودانگی به پرسش های خود پاسخ گویند و به زندگی و دانشوری پردازند . "بی جاودانگی زندگی کلافی سردر گم است. "
دَمِه:مشاور. من دَمِه را به جای مشاور پیش نهاد مینمایم باشد که پسند یابد. دمه مانند هم دم و دم به دم. دمادم. ارج ومرج هر واژه ای کاربرد آن است. ت ...
اگر پس از این همه واژ پردازی واژه داری و واژه سازی باز هم بیگانه گرایی روند گردد ناهمخوان با روند روا و آرمان و کاربردمان خواهد بود.
"سیمایی" به جای" تلویزیونی" به کار رود. صدا وسیما به جای رادیو وتلویزیون. صدایی به جای رادیویی.
درختی:مشجر. فضای درختی: فضای مشجر. فضا همان افزای فارسی است. فزاینده. افزاینده. فزایندگی. "افزونهء درختی "
"ریزه" به جای تصغیر در ؛ کاف ریزه ( کاف تصغیر ) . و همه جا "ریزه"به جای "تصغیر "بکاررود. "ک "ریزه ( تصغیر )
اند:کم. اندی:کمی. اند ک ( ک ریزه ( تصغیر ) ) اندک:کمِ کم. اندکی:کمِ کمی.
نباید از واژهء" به من کرده است "بدبهرگی نمود. زیرا "خدا برداری "نیست.
توزین: کشمانی . دردست. دَم دست. یابشی. توزین پذیر:کشمانی پذیر . آنچه در دست است، یابشی. توزین ناپذیر:کشمانی ناپذیر . آنچه در دست نیست، نایابشی. "ز ...
چه وقت این کار هاست. وقت گیرآوردی . سرِ ما وقت شناس شدی ومانند آن از ابزارهای آسیب رسانی به امروز وفردای روند است .
نوخیام شناسی:بازشناسی خیام. "خیام اگر ترانه ای اومی ساخت" "هرگز نه به سبک مکتبی می پرداخت" "این نابغهء زمانه بی چام نبود" "زیرا به شکار لحظه ها می پ ...
کوه مال آب:کُمالاب. کُومالَو ( لری ) ؛سیل.
رِیلاسی. تِیتالی. شوق ( خ ) .
صابون:ساب وسابش وسابیدن فارسی است .
همیشه#ناهمیشه. همیشه:همی شِه. همی شَوَد
شکنجه بسا یک درصد تا صددر صد سخت یا ساده باشد. شکنجه های ستمگرانه تاشکنجه های با پنبه. شکنجه های دروغین تا شکنجه های نادروغین. شکنجه های فرزند پرو ...
برخی واژه ها را که دو یاچند خوانش دارند را می توان قراردادی یا وام واژه ای بکار گرفت نمونه را واژهء قرض دارای دو خوانش قرض وقرت است که می توان در دو ...
که چی باشه. که چی. که چی مثلاً که چی بشه. از آسیبهایی است که جبران ( جغران ) شدنش گران است و باید هوشیار بود تا گرفتار پیامدهای آن نگردید.
ناچار. . نابه چار . چارنا . چارهنا و. . .
"وَالشَرُ ّ اَعدام وَ قَد ضَلَّ مَن یَقولُ بِالیزدان ثُم الاهرِمَن" "و بدی ها نابودنی اند و چه گمراه است آنکه می خواند یزدان وبیدرنگ اهریمن را. " ...