پیشنهادهای صمد توحیدی (١,٨٤٨)
بسته ای زم. دسته های زم. راههای زم. پیمان های زم.
توده های زم. تویه های زم. طبقه های زم. گروه های زم. پوسته های زم:اقشار اجتماع. چِنهای زم. نسل های زم. نیاهای زم.
جای زمزدن. جای زم.
زم گرایی:اجتماع گرایی.
زِم گِردایه ای:اجتماع مجموعه ای.
الا حبی بصحنک فاصبحینا ولا تبق خمورالاندرینا. مُشَعشَهً . . . . . . .
پُز را به لُری فِیس گویند.
ارزش باید برپایهء خرد آرمانی و خرد کاربردی باشد. ونه بر پایهء پز دادن.
زم مردم:مردم زم کرده بودند. مردم زم. مردمزم. زممردم.
زم مردم:مردم زم کرده بودند.
زم دستور، زم فرمان، زم امر:اجتماع امر.
زِم سازی:اجتماع سازی.
زِمزدن. اجتماع کردن.
فراتر است پیشگاه راستی تا اینکه آیین هر آمده ای باشد مگر یکی پس از دیگری . در همهء رشته های دانستنیها با آن بسیاری هرکسی را توان برتری و ویژان شدن د ...
پورسینا
نمی پساوندش جز پاکان.
کشیدن. وزن کردن. به کشمان گذاشتن.
سرفراز.
پرانتز:پَر ان تیز. به پر پرندگان می ماند. آکولاد:لبه های آی کلاه. کروشه:کروژنک؛غضروف. رادیکال:راه دیک ( لری دیرکه دور ِفارسی است. ل لقی و الحاقی . ...
انگار نه انگار. از چه میپرسی. شتر دیدی ندیدی. ببر به گور. نادیده بگیر . نِلقُش نَزَن. دهان نگشاید. دهان باز نکن و . . . . . .
دانشوری از دانشمند برتر است. خواهشمندم پروفایل مرا راه اندازی فرمایید. سپاسانتا
" ژرف خواسته :عمق مطلب. "عنق هم گویند. لری قیل. گود. گُورِّی. گیژ. بی پی. مَت. مَت :مَترو؛مِترو. مت رو=مترو.
دانه ای گندم نخود و یا لوبیا و یا سنگی در دست دارید وبه آنها می نگرید همراه با در" سِتَد "بودن اندک اندک به شناخت آنها پی می برید وبدینسان دان به دان ...
زِمگاه ( زِمگَه ) :مجتمع.
تکایه و زمایه:فرد و اجتماع.
همایه شناسی نِقاشی. . نِقاشی سخت حرف ندارد، پس با نَقّاشی که سخت حرف دارد فرق دارد. نَقّاشی:نِگاشتی فارسی است.
همایه شناسی وارسی.
همایه شناسی همایه شناسی:جامعه شناسی جامعه شناسی.
دردانستنی :دانستمند ارج ندارد زیرا دانستنیها ورشته های آنها از دانستمند برترند . دانشور از دانشمند برتر است. رازوری از رازور برتر است. فرزانش از ف ...
سرمایه گذاری استوار.
سرمایه شناسی مرکزشی:اقتصاد مرکزشی "مرکز که همان مِرکَز جای مِرک زدن است وفارسی کهن است"
وزیر سرمایه شناسی:وزیر اقتصاد.
سرمایه شناسی هنر وادبیات.
بنیاد سرمایه شناسی.
سرمایه شناسی خرد وکلان.
سرمایه شناسی پول.
سرمایه شناسی ناپول:اقتصاد بدون پول.
سرمایه گذار:اقتصاد گذار.
سرمایه شناس:اقتصاد دان
سرمایه شناسی کارگردانی:اقتصاد مدیریت.
سرمایه شناسی آمریکا:اقتصاد آمریکا.
سرمایه شناسی آموزش:اقتصاد آموزش.
ویژان سرمایه شناسی:متخصص اقتصاد.
سرمایه شناسی کاربردی:اقتصاد واقعی.
سرمایه شناسی فرهنگی:اقتصاد فرهنگی.
دانشمند سرمایه شناسی:عالم اقتصاد.
سرمایه شناسی خدمتها:اقتصاد خدمات.
سرمایه شناسی کار:اقتصاد کار.
سرمایه شناسی گسترش:اقتصاد توسعه.
سرمایه شناسی همگانی:اقتصاد عمومی.