پیشنهادهای صمد توحیدی (١,٨٥٠)
زم روند سوم.
بسته ای زم. دسته های زم. راههای زم. پیمان های زم.
توده های زم. تویه های زم. طبقه های زم. گروه های زم. پوسته های زم:اقشار اجتماع. چِنهای زم. نسل های زم. نیاهای زم.
جای زمزدن. جای زم.
زم گرایی:اجتماع گرایی.
زِم گِردایه ای:اجتماع مجموعه ای.
الا حبی بصحنک فاصبحینا ولا تبق خمورالاندرینا. مُشَعشَهً . . . . . . .
پُز را به لُری فِیس گویند.
ارزش باید برپایهء خرد آرمانی و خرد کاربردی باشد. ونه بر پایهء پز دادن.
زم مردم:مردم زم کرده بودند. مردم زم. مردمزم. زممردم.
زم مردم:مردم زم کرده بودند.
زم دستور، زم فرمان، زم امر:اجتماع امر.
زِم سازی:اجتماع سازی.
زِمزدن. اجتماع کردن.
فراتر است پیشگاه راستی تا اینکه آیین هر آمده ای باشد مگر یکی پس از دیگری . در همهء رشته های دانستنیها با آن بسیاری هرکسی را توان برتری و ویژان شدن د ...
پورسینا
نمی پساوندش جز پاکان.
کشیدن. وزن کردن. به کشمان گذاشتن.
سرفراز.
پرانتز:پَر ان تیز. به پر پرندگان می ماند. آکولاد:لبه های آی کلاه. کروشه:کروژنک؛غضروف. رادیکال:راه دیک ( لری دیرکه دور ِفارسی است. ل لقی و الحاقی . ...
انگار نه انگار. از چه میپرسی. شتر دیدی ندیدی. ببر به گور. نادیده بگیر . نِلقُش نَزَن. دهان نگشاید. دهان باز نکن و . . . . . .
دانشوری از دانشمند برتر است. خواهشمندم پروفایل مرا راه اندازی فرمایید. سپاسانتا
" ژرف خواسته :عمق مطلب. "عنق هم گویند. لری قیل. گود. گُورِّی. گیژ. بی پی. مَت. مَت :مَترو؛مِترو. مت رو=مترو.
دانه ای گندم نخود و یا لوبیا و یا سنگی در دست دارید وبه آنها می نگرید همراه با در" سِتَد "بودن اندک اندک به شناخت آنها پی می برید وبدینسان دان به دان ...
زِمگاه ( زِمگَه ) :مجتمع.
تکایه و زمایه:فرد و اجتماع.
همایه شناسی نِقاشی. . نِقاشی سخت حرف ندارد، پس با نَقّاشی که سخت حرف دارد فرق دارد. نَقّاشی:نِگاشتی فارسی است.
همایه شناسی وارسی.
همایه شناسی همایه شناسی:جامعه شناسی جامعه شناسی.
دردانستنی :دانستمند ارج ندارد زیرا دانستنیها ورشته های آنها از دانستمند برترند . دانشور از دانشمند برتر است. رازوری از رازور برتر است. فرزانش از ف ...
سرمایه گذاری استوار.
سرمایه شناسی مرکزشی:اقتصاد مرکزشی "مرکز که همان مِرکَز جای مِرک زدن است وفارسی کهن است"
وزیر سرمایه شناسی:وزیر اقتصاد.
سرمایه شناسی هنر وادبیات.
بنیاد سرمایه شناسی.
سرمایه شناسی خرد وکلان.
سرمایه شناسی پول.
سرمایه شناسی ناپول:اقتصاد بدون پول.
سرمایه گذار:اقتصاد گذار.
سرمایه شناس:اقتصاد دان
سرمایه شناسی کارگردانی:اقتصاد مدیریت.
سرمایه شناسی آمریکا:اقتصاد آمریکا.
سرمایه شناسی آموزش:اقتصاد آموزش.
ویژان سرمایه شناسی:متخصص اقتصاد.
سرمایه شناسی کاربردی:اقتصاد واقعی.
سرمایه شناسی فرهنگی:اقتصاد فرهنگی.
دانشمند سرمایه شناسی:عالم اقتصاد.
سرمایه شناسی خدمتها:اقتصاد خدمات.
سرمایه شناسی کار:اقتصاد کار.
سرمایه شناسی گسترش:اقتصاد توسعه.