پیشنهادهای صمد توحیدی (١,٨٥٠)
اینک دگرش فلزات به زر کاربردی شده است و برپایهء دانش های شیمی و فیزیک و دیگر دانشها هر فلزی را می توان دگرش داد و یا به زر نمود.
سنگ فرزانگان:حجرالفلاسفه.
خواهران ناب:خواهران مقدس.
سازا ( سازها ) :سمفونی.
" زودانداز ":" تمپو " تِم وپُو هم درست است یعنی پو: پویش و تِم یا تُم صدا .
" وارنما ":ارکستر.
" نغمه لرز ": ویبراتو .
اینکه فارابی دو چارانه به فارسی سروده است و در نوشته های خود به در خور به واژه گان فارسی می پردازد و یا پاره ای را به فارسی شیوا ورسا می نویسد ایران ...
زاد و زی فارابی بابایار در کران و مرز چه سال وسده ای بوده است. زاد و زی به جای زاد و مرگ.
فارابی پیروز و پژوهنده. :الفارابی الموفق و الشارح "نگارنده و وارَسَنده"بابایار فارابی. بابایار فارابی نگاشته ها و نگرش ها و نگاه ها فن ها و مهارتهای ...
سنج:اندازه. [" بلندا سنج ": ( ارتفاع سنج ) . ]
" اویش پیشه ای آخوندی . ":هویت صنفی روحانی. کاری از :" م. ر. ح " گردانهء صمد توحیدی ( شهرام ) . [ آیین جدایش:مکتب تفکیک. ] " آیین جدایش#آیین همای ...
شاید که در ایران باستان نیاکان خودمان فیثاغورث، افلاطون. وارسطو طالیس و سقراط ترجمه نموده باشند ویا این نام ها را خود بکار گرفته اند.
" گِرد کارهای ارسطو "؛ " وِیراسته و گَردانیدهء دیوید و رس. "
گرد کارهای افلاطون گَردانیده و ویراستهء بنجامین ژوت.
پاس های فرزانش بر پسه های فرزانش.
آویزه های ابن باجه بر اندیش فارابی.
پسه های فرزانش و بررسی آن:بابایار فارابی.
از گونه های بخش بندی دانش سرمایه شناسی
عصر:پسین. عصاره:پسانه. معاصرین:پسانه ها. با هم ( ها )
مانده گاری جا:استقرار مکان.
" مانده گاری بجا " : " استقرار وجوب ".
ایستار زمی:ایستار اجتماعی.
ماندگاری دادن:استقرار دادن .
شهرآورد دانستنیها.
دانستنیهای همگانی.
شهراورد دانستنیها.
دانستنیها چهار تا هستند. ۱_دانشها. ۲_فرزانشها. ۳_آیینها. ۴_رازوریها. ویا۱_ دانش۲_ فرزانش۳_ آیین ۴_راز. ( علم. فلسفه. دین . عرفان. ) و هر کدام رش ...
زم ابزارها:اجتماع مسببات.
تکلیف ( تک و لیف۱ ) رازوری. ۱ یک و چند.
زندگیها وجنگها از فارابی:المعایش والحروب از فارابی.
ناهمخوان زم.
بوم شناسی زم.
زم سیاسی.
زم مانده ها:اجتماع الساکنین.
زم زداها:اجتماع اضداد.
یِکّهء پارشهای گوناگون زم.
آرامش زم:ایمنی اجتماع.
زم ستیز:اجتماع ستیز.
زم نانماها. اجتماع نقیضین.
نگذاشت زم. ناگذاشت زم:امتناع اجتماع.
زم درستشی:اجتماع مسالمت آمیز. درستش زم. درستشی زم.
سوراخ زم . سنبهء زم.
زم گمان وباور .
زوم زم.
زَدَن ِ زِم:طالع اجتماع.
زم دستور ونادستور.
زم شماری. زم شمار. زم شماریک. mathematics article
زِم زُداها.
زم ملی. زم میهنی. زم مردمی.