پیشنهادهای صمد توحیدی (١,٨٣٦)
واداشت و وادار:تشویق وترغیب.
بزرگ، بزرگوار ، گرامی. گرام، ارجمند، ستوده، به نام. گل کرده. به نام و نشان. سران ، سروران، بالانشین ( ان ) ، والا گوهر وگُهر. سربلند، سَر، کلان، نامد ...
نیک گمانی، نیک گمان و نیکو گمان و نیک نهاد، والا نهاد :حسن ظن.
واداشت فراوان . واداشت بسیار. واداشت بیشمار.
راستی دخانیات شاید از نوع خود دوده ایست. دوده ودودخانه ودیوه خان هم باشد. دِیوِ خُ ، دودخان تَژگا. ه.
"کم کم و دم دم بپردازم به کار خود " "درنزد خلق وخدا وخودم افتخار خود" شهرام
به لری :قُورت، آدم به قورتیش نیست.
نوشتن:هرجور باشد به پیراستن نیازمند است. چه در روزنامه چه در نوشته و چه در آبادیس مانند نسخه و باز چاپ وباز بینی ها . "ای تلاشگران سنگر زبان توش وتو ...
"روای بودن ما تلاش فرهاد است" "روند ماندن ما زبان شیرین است" شهرام
آیین:آ این است ، نهاده .
کسی که آیینها ومکتبها و سبک ها وروشها و رواها ودیگر پدیدارها را درچنته دارد به هنگام خواندن چامه ای از فردوسی واز خیام ودیگران در بارهء واژه ای واژست ...
اختریاب:اسطرلاب . گویا به مزر سال۱۳۶۱ گفتم ، آنگاه که استاداحمد آرام درسخن از ترجمه وسختیهای آن در همایشی خودمانی فرمودند "من اسطرلاب را چه بگویم"این ...
اداره؛به داره وبرجا هست . الف اداره از سبک امرداد است. دار به پنداشت درخت که درآخته و استوار وپا برجاست. فارسی است کل ، همه. دخانیات:دودخانیات، دودخ ...
باز و بست:قبض و بسط.
سرشتِ سرود:طبع شعر. کسی" سرشت سرود" دارد "آزادش سرود" هم دارد.
اتم:تُم تخم بزر و دانهء جهان . مانند امرداد که به مرداد دگریده. اما اتم چون از زمان باستان تاکنون نوشته شده است" خود واژه "مانده است.
بهشت. خورشت. منشت. کورشت؛بهشت. خورش. منش. کورش. از دیروز تا امروز.
"شهراوندی و شهراوردی". "به دور از شهراشوبی. "
ورزش ها در جهان می رسانند که مردم به شهراوردی دل بستگی دارند و؛ ارزشی به شهراشوبی نمیدهند.
پس یافت:بازیاب.
چیزهایی که به آشغال دگرش می یابند را باید"بازیاب" نمود .
تاریخ دانش با از بر بودن دانش یکی نیست.
اگر کسی کتابهای جالینوس و بقراط وازرازی تا پورسینا را در بر داشته باشد ارزشی ندارد ومانند بار گناهی بر گردنش میباشند. مانند کسی که شماره های تلفن ( ص ...
طبیعت گرا :کسی ویا کسانی که سرشت و خمیره ای طبیعت گرایانه دارند و فرای دانش های به روند روا ویا ناروا پیرامون طبیعت آیین خود را به دست می دهند چه آن ...
"یک شاعر غربی سبلت وریشش نیست " "یا پیپ و کرواتی است در پیشش نیست" "با این همه سبک ادبی بسیار است" "پس دغدغهء چون همری کیشش نیست" شهرام.
ناز وکرشمه. خواستهء ناخواسته. نارواهای روانما. وسرکشیهای ما که ناپیوستهء به علم ودانش است و برپایهء عرف و منش است ما را از روند راستین آیا باز میدارد
درود برشما جناب کشاورز
باز یافت:تداعی معانی. ( باز یافتم دوباره پیدا کردم چیزی را که میخواستم. ) ویا "باز گشت پنداشتها"
خود تقریض هم در پایه از قُرضه است. گاهی ابزاری دست کسی را می گیرد و خون در آن می ماستد ( لخته، ویا خون مردگی در آن ایجاد می شود. ) که لری میگوییم قُر ...
هماوردش، هماوردشی:رقابت. هماوردپذیر ( ی ) :رقابت پذیر ( ی ) . هماورد:رقیب.
توانمایی:مقایسه. توان نمایی که توانمایی اش گوییم.
بازماندهء خدا نیکتان است:بقیه الله خیر لکم.
وظیفه:وَ ( آن ) ظی؛سی ، وَته:آن برای آنت. فارسی است. با این همه بدبهرگی از واژگان را نباید در دستور کار نهاد وگفت ( وظیفته ) زیرا ناهمخوان با آیین ه ...
"ادب از کی آموختی از بی ادبان " از ادبیات ایرانی اسلامی به شمار می رود. امروزه به کار گرفته نمی شود و کس ویا کسانی ضد این فرهنگ واندیشه را بکار می گی ...
بد بهرگی از واژگانی قرآنی یا پیشاقرآنی فرد خانواده ونسل را به قهقرا و تباهی می کشد، واژگانی مانند" دَرَک" که آسیب رسان وآسیب پذیر آن را بکار می برند ...
چند واژهء دیگر . تملق. تملک. مالکیت. تَمَلُق:تَمِهء لُقِه ای ( لقمه ای ) . تَمَلُک:تمهء لُکِه ای؛لُقمِه ای. مالکیت:اَوَ ( آن ) مالِ کِیَه؛ مال کی ...
برخی واژگان فارسی اند باآنکه تازی نما می باشند مانند ترتیب؛تیب ویا تیپ دیگر. تربیت؛تِر و ِبیَت بیت دیگر. تکرار؛تک ورور دیگر رور چند بار گویی. تال ...
دانش دو گونه است. ۱_دانشهای کهن. ۲_دانشهای نوین. دانش های کهن دانشهایی هستند که از گذشته بوده اند وهستند ویا بوده و اکنون میباشند وتاریخ نمودار و ...
یِکای میان همایش ها.
کانش:طبیعت.
گرانه:trend. میل گرانه. جهت گرانه.
فراپیش:راه وروند است. فروپیش:راه وروند نیست.
کاوش:کامنت.
فرستاده:اعزام.
مردم آزار خدا آزار است.
تاریخ باوری:historicism.
کانش گرایی. طبیعیگرایی. ناتورالیسم. کانش:طبیعت.
خودرو:ماشین. ماشین لکی است؛چین ؛چِی یِن. مَ چِین.
"دَرَش چِه دَرَش":"فِیه ما فیِه". نوشتِی از مولوی. ویراستهء:" بدیع الزمان فروزانفر".
زبان فارسی :۱_از چهار زبان برتر جهان. ۲_زبان دوم اسلام. ۳_زبان اول شیعه. ۴_مفسرانی از سلمان تا امام. سورهء حمد وبیشتر. ۵_ازمفید تامطهری. ۶_از غزا ...