پیشنهادهای صمد توحیدی (١,٨٥٠)
گرایی، گرایش؛مآبی، مآب. دانش مآبانه:دانشگرایانه. دانش مآب:دانشگرا. دانش مآبی:دانشگرایی.
رئالیستی و ایده آلیستی:اُفتامدی و بُنامدی؛واقعی وحقیقتی. راستی گرایی و درستی گرایی.
نقشینهءنوین. نقشینهء کَندِشی ( انتزاعی ) .
جنده، ( گنده ) :در جنگل ، جنگل را گن و پَرک نیز میگویند:آنی که در جنگل ایستاده .
یادینه ( ها ) :خاطره. خاطرات.
نقشینه:امپرسیونیسم.
آسان رو. آسان گذر. راه آسان. آسان راه:سهل العبور.
نیوار:ناو.
تزریقاتی:چکانایی.
چکانا:تزریق . تزریقات:چکاناها.
بد برداشت. برداشت خوب. برداشت بد. نابرداشت. بابرداشت.
تارتنا. پرتابا.
دَستانه:رفرنس. مرجع.
سالبه به انتفاء محمول:پوچ در پوچ.
هیچ در هیچ:سالبه به انتفاع موضوع.
دور وبر :دور وبری، نادور وبری، دوروبرنما.
اطراف. نااطراف. نااطرافی. اطرافی نما. که پوششی و همگانی هر کس وکسانی بسا داشته باشند. ( دوروبری ها ) .
رایانا:تبلت.
رایانه وار:لپ تاپ.
فرهنگ ویژهء رایانه:کامپیوتر تخصصی کامپیوتر.
ژَل درویدن، ژل نی های پُر را نیژَل _ نام نهاده اند که مانند نیزه هستند نیژل، نیزل، نیزه، نازل.
کاوش و واکاوی: تجزیه وتحلیل
شهرآورد ( حل ) کج کردن آهن به دست پهلوانان که رفته رفته به حلّ و تحلیل روند یافت. پرسش را حل کن ویا مسئله را حل کن روند آن است.
واگَرِی، واکاوی:تحلیل.
گرم رویی؛گر مِ رو:ترمودینامیک. گرمِ رو؛گرم رو.
پیک:book.
به سبکی باید نوشت و گذارده پروری کرد که خواننده بر پایهء دانش نهاد وگزارهء گذارده را دریافت نماید و در یافت خواننده بر پایهء یابش نباشد.
تَر؛شیرتر؛شیر مادر برای نوزاد و شیر تازهء گاو وگوسفند برای لِوی وکَرکَه به زبانش لری.
روان قانونها:روح القوانین .
روش:متد. روش کشمکشی. روش روان باوری. روش سنجش گری و "سنجش پذیری" روش" روش شناسی". روش شناسی روش ها.
دَه مُژده:عشرهء مبشره.
رامک: آرامش ، آرامک.
عاشق است به روی و بخالِه. شد کمر بستهء او بشالِه. مهرورزی مهر ورز این است. شد بجانش فدا و بمالِه . شهرام.
طرح عربی ترک فارسی وترخ لری هستند. طرح:انداختن. ترک گذاشتن. ترخ:وانهادن.
ادامه:اَدومه دم دنباله دارد؛اداره اَداره در روند است.
یکا ( ی ) ویژه:توحید خاص.
یکا:توحید.
تضاد وتوحید :زدا و یکا.
ویژه و همه:خاص و عام . عام وخاص:همه و ویژه.
ندار دار:عدم ملکه.
برابرش دار و ندار :تقابل عدم وملکه.
برابرش:متقابل.
ندار و دار راستی:عدم وملکهء حقیقی. حقیقی:راستی. واقعی:درستی.
ندار ودار:عدم وملکه.
دار و ندار:ملکه وعدم.
برابرش ندار ودار:تقابل عدم وملکه.
دار و ندار:ملکه وعدم ملکه.
پرنده:بالِنَه. تا پیش از اینکه آموزش و پرورش سراسری گردد در لرستان کسی واژهء پرنده را بکار نمی گرفت و همه واژهء بالِنَه را برزبان می آوردند.
نوش جان، نوش جانی:خرج اتینا ، صرف اتینا.
خرج اتینا، صرف اتینا:نوش جان، نوش جانی.